رحا مدیا | زهرا ابراهیمی
هدف از دین را رساندن انسان به کمال شایسته خویش معرفی کردهاند و تأسیس حوزه و تربیت مبلغ نیز با همین هدف دنبال شدهاست. آنچه در این میان میتواند مسیر رسیدن به هدف را هموار سازد تمسک به آموزههایی همچون شهادت است.
گذشتهتر از امروز، جهاد را تنها یکی از فروع دین مینامیدیم و تصورمان از جهاد همان جنگها و غزوههایی بود که در صدر اسلام شکلگرفته بودند غافل از اینکه جهاد که بستر شهادت را فراهم میکند در جهان جدید سهم فراوانی دارد و در این میان روحانیت نهتنها با تبلیغ و ترویج فرهنگ شهادت بلکه با شهادت گرایی رسالت خویش را دنبال میکند.
حب نفس را ویژگی ذاتی آدمیزاد معرفی کردهاند و علاقه به حیات را امری فطری در وجود او مینامند. انسان همواره خواهان بودن و ماندن و لذتبردن است. اما گویا شهادت تعریف دیگری از لذت ارائه میدهد که با تعاریف مادی فاصلهای بسیار دارد.
در متن حوزههای علمیه روحیه شهادتطلبی گره میخورد به رسالت طلبگی و ارزشهای اخلاقی همچون فداکاری، ایثار، گذشت، بیاعتنایی به دنیا و… اینگونه خلق میشوند و فلسفه این امر چیزی نیست جز رابطه منطقی میان باورها و ارزشها.
منظور این است که میان باور و عقیده انسان و آنچه ارزش مینامدش، ارتباطی منطقی وجود دارد؛ یعنی ارزشها در سایه باورها معنا مییابند. باور حوزه و عقیده طلاب نیز خالق ارزشی به نام شهادت است. اعتقاد به توحید، اعتقاد به معاد و اعتقاد به لقای الهی که محتوای اصلی دروس حوزههای علمیه است شهادت را آرزوی هر طلبهای کرده است.
انجام هر کاری در گرو دو امر است عامل اول شناخت و دومی انگیزش. هرآنچه از جانب انسان به عمل ختم میشود محصول این دو گزاره است. شهادت نیز ثمره شناخت و انگیزه است. در ابتدا معرفتی حاصل میشود و در ادامه آن معرفت باانگیزه گره میخورد و شهادت خلق میشود.
شهادت در تاروپود فرهنگ حوزه ریشه دارد. وقتی سخن از شهادت میشود برخی تصور میکنند شهید صرفاً کسی است که با بذل جان خود نوع خاصی از مرگ را انتخاب میکند حالآنکه شهادت مفهومی عمیقتر دارد. شهادت نه صرفاً نوعی مرگ بلکه یک مکتب و یک فرهنگ و حتی نوعی روحیه است تا جایی که این فرهنگ، حوزه و روحانیت را به اقدام و عمل سوق میدهد. در حقیقت شهادتطلبی حوزویان معنایی جز ازخودگذشتگی آگاهانه در راه خدمت به خلق و در مسیر تحقق اهداف الهی ندارد.
روحانیت در مسیر خوندلخوردن برای خدمت به خلق تا پای خون دادن هم میرود و ابایی از دادن جان برای عقیده ندارد. دارا بودن روحیه شهادتطلبی در متن روحانیت چیزی بیش از علاقه به شهادت است. اینکه انسان فقط علاقهای به شهادت نشان دهد یک طرف موضوع است؛ اما طرف مهمتر این است که تا چه حد شهادتطلبی را در خود پرورش داده باشد. تفاوت ظریفی است میان ابراز علاقه به شهادت و پروراندن جوهره شهادتطلبی در عمق وجود خویش.
وقتی روحیه انسان شهادتطلب باشد، حس مسئولیتش بالا میرود و خدمتش مضاعف میگردد. آنچه در خدمت حوزه به اجتماع میبینیم اعم از کمک به مردم در سیل و زلزله و کرونا تا تلاشهای جهادی در مناطق محروم و فعالیتهای تبیینی و تبلیغی در فضای مجازی و مشارکت در امور خیریه و نیکوکاری تا حتی مشاورههای فردی و خانوادگی همهوهمه به برکت روحیه شهادتطلبی در میان حوزویان شکلگرفته است.
وقتی روحیه انسان شهادتطلب باشد خستگیناپذیر خواهد شد و همچون شهید رئیسی عزیز در مسیر خدمت به خلق سر از پا نمیشناسد و خستگی را خسته میکند. علاقه صرف به شهادت ممکن است انسان را خسته کند؛ اما دارا بودن روحیه شهادتطلبی نتیجهای جز تلاش بیوقفه و خستگیناپذیر بودن ندارد.
مسیر خدمت همواره با چالشها و وسوسهها و انحرافات گوناگونی مواجه است. گاهی حتی شخص علاقهمند به شهادت ممکن است درگیر این حواشی شود؛ اما روحیه شهادتطلبی بهگونهای است که همچون سپری مقاوم شخص را از وسوسهها و چالشهای مسیر مصون میدارد.
عشق به شهادت خوب است؛ اما روحیه شهادتطلبی الهامبخش و الگو آفرین است. آنان که به شهادت علاقه دارند فقط سعادت خویش را مدنظر قرار میدهند و آنهایی که روحیه شهادتطلبی دارند الهامبخش دیگران خواهند بود و در جهت سعادت دیگران نیز قدم برمیدارند.
حوزههای علمیه در طول تاریخ نه فقط مرکز علمآموزی بلکه کانون جهاد بوده است. امروزه نیز به برکت انقلاب و با هدایت امام امت مفهوم شهادت در حوزه از حصار تنگ برداشتهای فقهی و کلامی فراتر رفته و بهعنوان یک ارزش بنیادین و سبک زندگی و روح حاکم بر تمام ابعاد زندگی انسان معرفی شدهاست. به همین دلیل شهادت نه اتفاقی عارضی بلکه انتخابی آگاهانه در مسیر خدمت به خلق معنا یافته است و اینگونه است که رسالت طلبگی با مفهوم شهادت ذاتاً گره میخورد.