کوتاه نوشت؛

حجاب روشنفکری؛ قربانگاه شریعت

در روزگاری که سخن گفتن از رحمت و انصاف بازار گرمی دارد، خطرناک‌ترین تحریف دین، همان است که زیر نام فضیلت، شریعت را زمین بزند. یادداشت اخیر آقای مهراب صادق‌نیا نمونه‌ای از همین بازی خطرناک است: بازی با واژگان شیرین برای فروپاشی ستون فقرات دین.

رحا مدیا | داوود فریادرس

در روزگاری که سخن گفتن از رحمت و انصاف بازار گرمی دارد، خطرناک‌ترین تحریف دین، همان است که زیر نام فضیلت، شریعت را زمین بزند. یادداشت اخیر آقای مهراب صادق‌نیا نمونه‌ای از همین بازی خطرناک است: بازی با واژگان شیرین برای فروپاشی ستون فقرات دین.

ایشان با ارجاع به جدال تاریخی مسیح با فریسیان، وانمود می‌کند که میان شریعت و اخلاق نوعی تعارض ذاتی وجود دارد؛ گویی اطاعت از شریعت، یعنی ریاکاری، و اخلاق‌گرایی یعنی عبور از آن. این در حالی‌ست که اساساً قرآن، عدالت، رحمت و تقوا را در دل شریعت می‌جوید، نه بیرون از آن.

قرآن صریح می‌فرماید: «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ» (نحل: ۹۰) و همان کتاب، در عین حال می‌گوید: «فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ» (عنکبوت: ۴۵) یعنی عدالت و احسان، نه با عبور از نماز، که در مسیر اقامه‌ی نماز حاصل می‌شود.

وقتی پیامبر(ص) فرمود: «ربّ مصلٍّ لیس له من صلاته إلّا التعب»، این نه نفی شریعت، بلکه هشدار درباره نمازِ بی‌روح است؛ نماز بی‌اثر، نه نماز بی‌ارزش. اسلام، شریعت بی‌اخلاق را نمی‌پذیرد، اما این یعنی تعمیق شریعت، نه انکار آن. مغالطه‌ی بزرگ یادداشت، قیاس فقیهان مسلمان با فریسیان یهودی است. فریسیانی که سنت را جای وحی نشاندند، کجا، و علمای شریعت که در فقه اهل‌بیت(ع) دقیق‌ترین تفسیر از اخلاق و عدالت را ارائه کرده‌اند، کجا؟ امام صادق(ع) می‌فرماید: «شیعتنا من أطاع الله»؛ نه آن‌که با اخلاق‌گرایی بی‌پشتوانه، شریعت را به حاشیه ببرد.

آیا کسی که شریعت را به «کف خواست خدا» تقلیل می‌دهد، آگاه است که همین «کف»، معیار سنجش صدق ایمان در قرآن است؟ «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي…» (آل‌عمران: ۳۱) شریعت تابع ایمان نیست؛ تابع عشق به خداست. اطاعت، شرط وصل است؛ نه صرفاً مرحله‌ی ابتدایی.

نویسنده‌ی یادداشت، با بازتولید ادبیات روشنفکرانه، سعی دارد با زبانی نرم، حرفی سخت بزند: این‌که گویا دینداری، بدون التزام جدی به فقه و شریعت هم ممکن است، و شریعت اگر «اخلاق‌محور» نشود، به حجاب مقدس تبدیل می‌شود. اما این چه اخلاقی است که معیارش بیرون از دین تعریف می‌شود؟ عدالت و نوع‌دوستی، اگر ریشه در وحی نداشته باشد، به قراردادهای متغیر جامعه بدل می‌شود.

فهم متعهدانه‌ی دین، یعنی آن‌که اخلاق را ذیل شریعت معنا کنیم، نه شریعت را ذیل برداشت‌های سیال از اخلاق. اگر قرار باشد هر کسی با سلیقه‌ی شخصی خود بگوید فلان حکم شرعی با عدالت نمی‌سازد، دیگر از دین چیزی نمی‌ماند. این‌جا دقیقاً همان جایی‌ست که حجاب روشنفکری شکل می‌گیرد: جایی که واژه‌های مقدس، ابزار تخریب مرزهای الهی می‌شوند.

شریعت، جاده‌ی رسیدن به اخلاق است؛ نه مانع آن، و هرکس این جاده را خراب کند، دیر یا زود به بی‌راهه‌ای ختم می‌شود که نامش ایمان نیست، هرچند به اسم آن سخن بگوید.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها