به گزارش رحا مدیا، با شروع سال تحصیلی جدید برخی افرا و جریانات با نگاهی سطحی و برخی دیگر با نگاهی مغرضانه تلاش کردهاند تا تصویری مملو از عقبماندگی، خرافهگرایی، تحجر و مقاومت در برابر تحول از حوزههای علمیه منعکس کنند. متن پیش رو خلاصهای از نوشتاری است با عنوان «حوزهای که نمیشناسیم» که توسط حجتالاسلام حسین ایزدی منتشر شدهاست. این یادداشت که منعکس کننده برخی جلوههای امیدآفرین و همچنین پاسخگوی بسیاری از قضاوتهای نابجا علیه حوزههای علمیه است را از نظر میگذرانیم.
حجتالاسلام حسین ایزدی: «حوزه بعد از انقلاب اساساً عصر جدیدی را تجربه کرده و دستاوردهای فاخر و خیرهکنندهای داشته است. حوزه پساانقلاب در دهها زمینه ورود جدی داشته که روایت نشده است:
یکم: در حوزه پساانقلاب صدها طلبه زباندان داریم که انگلیسی و اسپانیولی و چینی و روسی و آلمانی و فرانسوی و عربی را همچون یک نیتیو سخن میگویند. به آن زبانها مینویسند، منبر میروند و تبلیغ میکنند و در دانشگاههای اروپا تدریس میکنند.
دوم: در حوزه پساانقلاب دانشمندانی داریم که علوم انسانی مدرن را عمیق و دقیق و گاه بیشتر و بهتر از اساتید مطرح دانشگاهی میدانند که وقتی در مجامع دانشگاهی سخن میگویند مخاطب اعجاب میکند. به زبان انگلیسی مقاله مینویسند و در همایشهای بینالمللی ارائه میدهند.
سوم: در حوزه پساانقلاب با تخصصهای متناظر با نیازهای جدید روبهرو هستیم. امروز دهها مرکز تخصصی در بیش از 200 گرایش در حوزه دایر است تا طلابی متخصص در جزئیترین موارد تربیت کند. برای مثال صدها طلبه اقتصاد خواندهاند و دکتری اقتصاد دارند، صدها طلبه در رشتهها و گرایشهای مختلف علوم انسانی تحصیل کردند و بسیاری صاحبنظر در آن هستند.
چهارم: در حوزه پساانقلاب تربیت دختران و بانوان مسئله جدی است. صدها بانوی طلبه جوان دارای مدرک دکتری تربیت شده که خوشفکر، صاحبقلم و بعضاً مسلط به یک یا دو زبان هستند و برای تبلیغ بینالملل به کشورهای مختلف میروند.
پنجم: در حوزه پساانقلاب ساختار حوزه نسبت به نیاز نظام اسلامی پاسخگو و دغدغهمند است. امروز چندین پژوهشکده اقماری چون پژوهشکده قوهقضائیه، پژوهشگاه مرکز تحقیقات مجلس، پژوهشکده شورای نگهبان، و… پرسشهای بخشهای مختلف حاکمیت را دریافت میکند و طلاب فاضل به آن پاسخ میدهند.
ششم: در حوزه پساانقلاب شبهات در سطح بینالمللی رصد میشود. اگر امثال ریچارد داوکینز و استیون هاوکینگ و سمهریس در فضای بینالملل به شبههافکنی و ترویج الحاد مدرن مشغولاند، عدهای در حوزه قم موضوع کتاب و مقاله و پایاننامه خود را نقد آن قرار میدهند.
هفتم: در حوزه پساانقلاب تبلیغ توسعه مییابد، طلبه در کنار منبر، گاه در اردوی جهادی است و گاه در استدیو و منبر مجازی و پیج اینستاگرام در حال تبلیغ است. تبلیغ صور جدید مییابد، فیلمنامهنویسی و رماننویسی و… بخشی از روشهای انتقال مفاهیم دینی به جامعه میگردد.
هشتم: در حوزه پساانقلاب طلاب فاضل بسیاری داریم که فلسفه غرب و علوم انسانی مدرن را مستقیم و به زبان اصلی انگلیسی، آلمانی و فرانسوی میخوانند و عمیقاً میدانند اندیشه غربی چیست و چه میگوید و بزنگاه اشکال کجاست. برخی از حوزویان تحصیلات آکادمیک خود را در انگلیس و کانادا و آمریکا دنبال کردند….
نهم: در حوزه پساانقلاب مهمترین رکن آموزش و تولید علم حوزوی که عبارت است از درس خارج خود را ناظر به نیاز روز میکند. دهها درس خارج با موضوعات جدید شکل میگیرد. از فقه الاقتصاد و فقه الاداره و فقه السیاسه گرفته تا فقه هنر و فقه کذا و کذا. شاید بهصورت موردی دربارهی عمق، موضوعشناسی و روششناسی این دروس نقدهایی داشته باشیم چه آنکه از پایگاه حوزه سنتی برآمده اما مسئله، تحول در نگرش و ناظر شدن به نیاز جامعه حتی در سنتیترین لایه حوزه است.
دهم: در حوزه پساانقلاب با موج مهاجرت معکوس مواجهیم. مهاجرت از دانشگاه به حوزه و مهاجرت از خارج ایران به ایران برای فراگیری دانش دینی. امروز چند هزار نفر نخبه دانشگاهی از برترین دانشگاههای کشور طلبه شدهاند و در حال تحصیل یا تولید علماند.
یازدهم: مغز و محور اصلی رشد حوزه پساانقلاب این است که جامعهگرا، نظامگرا و دارای رویکرد حل مسئله است. بخش خوبی از نخبگان حوزه امروز فهم خوبی از حکمرانی، نظام اسلامی، نظام مسائل آن و زاویه حل آن دارند.
حوزه در مکتب و اندیشه رهبر معظم انقلاب اسلامی، مادر انقلاب است و تز انقلاب را تولید میکند. اینکه بخش خوبی از نخبگان حوزه میدانند حوزه باید از انقلاب پشتیبانی تئوریک کنند و فهم خوبی از آن دارند، مهمترین دستاورد است.
دوازدهم: طیف قابلتوجهی از طلاب و نخبگان در حال اندیشهورزی حول مکتب امام هستند. مکتب امام و رهبری در حال تبدیل شدن به دانش قابل مصرف برای حکمرانی انقلابی است. بخشی از بدنه اثرگذار طلاب محوریترین جمله راهبردی حضرت روحالله یعنی «الاسلام هو الحکومه» را بهعنوان جهت زیست صنفی و مأموریت و باور اساسی خود پذیرفتهاند که این امر نشانمیدهد حوزه در مسیر تحول است هرچند هنوز تا تحول مطلوب فاصله دارد.
سیزدهم: حوزه علمیه دوران پساانقلاب برخوردار از ساختاری منسجم شده که مقولاتی از جمله برنامهریزی و آیندهنگاری در آنها بهطور جدی پیگیری میشود. این حوزه برخوردار از نهادهای مدیریتی از جمله: شورایعالی، جامعه مدرسین، مجمع نمایندگان طلاب، مرکز مدیریت حوزه، شدهاست.
همچنین دهها نهاد آموزشی پژوهشی تحت اشراف مرکز مدیریت حوزه علمیه و سایر مراکز علمی آموزشی دیگر که تحت اشراف بیوت مراجع تقلید قرار دارند. یا مراکزی از جمله مرکز پژوهشهای فقهی مجلس یا دفتر پژوهشهای فقهی شورای نگهبان، که نقطه اتصال نظام و حوزه هستند. یا مراکزی از جمله مجمع جهانی اهلبیت، مجمع جهانی تقریب مذاهب، جامعه المصطفی، جامعه المرتضی و… که نقطه اتصال حوزه و فضای بین الملل هستند
با توجه به نکات فوق متأسفانه امروز چهره واقعی حوزه و ابعاد تحول و پیشرفت آن نهتنها برای غیر حوزویان که تلقیشان از حوزه عمدتاً یک تلقی سنتی است، ناآشنا ست، بلکه برای اقشار مذهبی و حتی بخشی از حوزویان نیز ناشناخته است و برخی حوزویان هم از پیشرفتها و دستاوردهای امیدآفرین حوزه بیخبرند.
محصولات بخش نخبگانی حوزه نیز درون حوزه بازتولید و ترویج میشود و آنطور که بایسته است نه در چرخه مصرف جامعه قرار میگیرند و نه اطلاعرسانی دقیقی از آنها ارائه میشود.
وقتی با فقر روایت مواجهیم آنچه غالب میشود روایت فقر از حوزه و به چشم نیامدن انبوهی عظیم از داراییها، پیشرفتها و دستاوردهاست.