به گزارش رحا مدیا، به مناسبت یکصد سالگی حوزه علمیه، امیرحسین هدایتی نوشت: مدرسهی با شکوهی که بسیار مؤثر و عمیقاً ناشناخته است. حوزه فقهی، فلسفی، کلامی و تفسیری تشیع که یک قرن پیش متمرکز و نظاممند شد و بار تبلیغی اسلام را در شرایطی بسیار حساس به دوش کشید.
از جهات مختلفی میتوان به این شجره طیبه نگریست و نظر به چشمانداز گستردهاش گشود. فعل و انفعال و کمال و نقصانش را وارسید و البته چنین مدعایی در حد و اندازهی این نگارنده نیست.
اگر چه حوزه یک نهاد تاریخمند ِصد ساله است اما یک نهضت بیآغازِ هزار و چهارصد ساله هم هست. نهاد جوانی که بارِ جنبشی الهی را به دوش کشیده و میکشد. سازمان یافتن حوزه هرگز نخواسته و نتوانسته از شورِ جنبشِ تبلیغی و جهاد تبیینی آن بکاهد.
در صورتبندیهای جامعهشناختی مدرن، همواره نهادها خطِ گسستِ جنبشها بودهاند. انقلابها را همواره مسیرِگذار و نهادها را جای استقرار نامیدهاند؛ اما حوزه در جای استقرار خود نیز به نهضت دینی و دیرین خود پشت نکرده و از مهمترین تکالیف الهیاش دست نکشیده است.
این دو جنبهی حوزهی علمیه قم، بر خلاف اصول صورتبندی ِ سازمانهای اجتماعی در دورهی مدرن است. حتی در جوامع اسلامی ِدیگر هم نمونهای ندارد. مثلاً به جامعهی الازهر در مصر که نگاه کنیم یک نهاد فقهی مهم و مؤثر در خدمت برادران اهل سنت میبینیم؛ ولی هیچ جریان اجتماعی عدالتخواه، ظلم ستیز، و مدافع دین که در مقابل تهدیدهای بیشمار بایستد از آنجا صادر نشده و نمیشود.
زین رو حوزهی مبارکهی شیعه در قم با کارنامهای مفصل در نشاندادن حساسیت به قرن بیخدایی و دینستیزی و اشاعهی گناه، حقیقتاً پر افتخار و مایهی تسلی قلب رسول الله اعظم(ص) است.
در یکصد سال گذشته، حوزهی علمیه یک مدرسه فرهنگی موفق بوده و به اساسنامهی الهیاش تا حدود زیادی عمل کرده و یک تنه مبلغان اسلام و علمای اعلام را پرورش داده و در مبارزه با هر آنچه دین خدا را تهدید کرده سر از پا نشناخته است.
حوزهی مبارکهی شیعه، ذاتاً مبارز، آگاهیبخش و مسئول بوده و از پس تغییر شرایط نامطلوب فرهنگی، سیاسی اجتماعی برآمده است.
نقش حوزهی علمیه قم در کنار حوزههایی همچون نجف، سامرا و حله، در جنبشهای اجتماعی مهم از عصر صفویه تا امروز غیر قابل انکار است.
در مبارزه با استعمار، استبداد، اشغال بلاد مسلمین، تاراج منابع سرزمینی اسلام، تعدی به انفال و بیت المال مسلمانان، نقش حوزه و روحانیت بیهمتاست. در مجاهدت علیه انحرافات فکری، لگدمال کردن نطفهی بابیت، بهاییت و وهابیت، پرچمداری یگانه و چه بسا یگانه پرچمدار بوده است.
در سازماندهی و پیشگامی ِ قیامهای محلی، منطقهای و ملی آنقدر پیش رفته که به آن کارنامهی بیهمتای تاریخی در انقلاب مشروطه رسیده است. چه نهادی جز حوزهی علمیه عبا به دوش علمایی چون مدرس، نواب، کاشانی و غیره انداخته است. چه جایگاهی جز حوزه منادی تأسیس مجلس و عدلیه بوده است. چه کسی جز طلبهی حوزوی اولین فریاد رازده و در مقابل مستکبران اشغالگر از شمال و جنوب و شرق و غربایستاده، بیشمار دسیسه را پیروزمندانه از سر گذرانده و در نهایت به شاهکار مسلم تاریخیاش یعنی نهضت عظیم خمینی کبیر، انقلاب اسلامی و تأسیس نظام مقدس جمهوری اسلامی رسیده است.
حوزه علمیه از فشار لیبرالیسم و نوکرانِ روشنفکر و ایادی اگزوتیست و گداصفت و غربزده آن نهراسیده، به اَستر مفلوک کمونیسم پوزه بندزده و از متن و حاشیهی کتابِ الهیأتِ اسلام دفاع کرده و جانانه هم دفاع کرده است.