رحا مدیا | علی اسفندیار
به راستی «مسعود دیانی» از چه رو «مسعود» شده است و چگونه رنج و زندگی را به کلمه در میآورد که ما از آن عاجزیم! او روی «روایت»، غیرت داشت؛ تمام!
یکی مثل مسعود دیانی باید از میان ما پر بکشد تا بدانیم مسعود اگر در قاب اندیشهای تلویزیون جا میگرفت، مدیون نوشتنهای روزانهاش بود، مدیون کلمهسراییها و دقیقشدن بر نوسانهای زندگیاش بود.
مسعود اگر شبکیهاش را به نوشتن وا نمیداشت، سر از شبکهی چهار در نمیآورد و برای ما «سوره» نمیساخت. نویسندگی، عقبهی بیان شفاهی و زندگی اجتماعی و یافتن معناها است. مسأله را ساده نگیریم.
نویسنده از وقتی که رسالتش نوشتن میشود، دردمند میشود، تن به زندگی اجتماعی میدهد، بریده بریده صحبت نمیکند و در دام شعار و کلیگویی نمیافتد. نویسنده برای ورود به عالم سیاست و اخلاق و هنر؛ اول با خودش کلنجار میرود؛ مثل مسعود! او همزمان با ذوبشدن در دستان آتشین سرطان، همچنان مینوشت و مینوشت…
بسیاری از سیاستمداران فرهنگی و مدیران تبلیغی کشور در فقدانش تسلیت گفتند و آه کشیدند؛ اما هیچگاه به الهیات «مسعودشوندگی» پی نبردند و برای تکثیرش در حوزه علمیه، لحظهای درنگ نکردند! به راستی «مسعود دیانی» از چه رو «مسعود» شده است و چگونه رنج و زندگی را به کلمه در میآورد که ما از آن عاجزیم!
او روی «روایت»، غیرت داشت؛ تمام!