رحا مدیا | مهدی رسولی
زاویه و نوع نگاه در مسائل حیاتی زندگانی، تفاوتی شگرف در تصمیم و رفتار انسان ایجاد میکند؛ به طوری که گاهی تصمیم و رفتار او را در جهت مثبت، به آسمانها گره زده و گاهی آن را در جهت منفی، به اعماق زمین فرو میبرد؛ یک فرد میتواند در شرایط و مسألهای یکسان، با زاویهای خاص از نگاه خود، تصمیم و رفتاری در اوج درستی و با زاویهای دیگری، تصمیم و رفتاری در حضیض نادرستی در پیش گیرد. حال شایسته است که این نکتهی نغز و دقیق را در فرودگاه مسألۀ «ازدواج و همسری» نشانده و با تبیین زاویهی صحیحی از نگاه به آن، ماهیت اصلی ازدواج و زندگی مشترک را آشکار کنیم.
نوع رفتار بسیاری از اشخاص نشان میدهد که هرچند شعارهای والایی در زبان آنها لقلقه میشود؛ اما نگاه حقیقی ایشان به مسألۀ ازدواج و زندگی مشترک، مملوّ از خودیّت و فردیّت است؛ یعنی ازدواج را بهعنوان ابزاری برای جلب منافع فردی خود میدانند که در دوران مجردی، محروم از آنها بوده و حال میتوانند با تامین منافعی برای شخص دیگر، منافع مطلوب خود را کسب کنند. این نگاه، نگاهی «مبارزهمحور» بوده و انسان را به مبارزی تبدیل میکند که میبایست مانند یک جنگجو، تمام توان خود را در راستای معامله و مقابله با غیر و در راستای منفعت خود قرار دهد.
وقتی این نگاه حاکم شود، گفتمان و فضای تنفسی روح زندگی، گفتمان «مبارزه برای منافع فردی» شده و همانطور که یک شخص در میدان جنگ، گاهی از صلح، گاهی از فریب، گاهی از ارعاب و تهدید، گاهی از عقبنشینی و گاهی هم از خشونت و حمله برای پیروزی خود در این عرصۀ «تعارض منافع» بهره میبرد، زوجین هم برای رسیدن به منافع فردی و جلوگیری از اتلاف آن در گرداب تعارض منافع، همان روشها و ابزارها را در زندگی مشترک اعمال میکنند.
در فضای سلطهی این گفتمان، صحبت از حقوق همسر، صحبت از اِحقاق «حقوق واجب» و بهعبارتی «حقوق مرزی» خواهد بود؛ اینجاست که زوحین برای کسب هر چه بیشتر منافع خود، اکتفا به رعایت مرزهای حقوق دیگری میکنند؛ و صحبت از این میشود که آیا انجام امور خانه از جمله شستن ظروف و البسه، طبخ غذا، نگهداری فرزند و بسیاری از این دست، باری منحصر بر روی شانۀ بانوی خانه است یا خیر؟ یا هنگامی که صحبت از لزوم یا عدم لزوم همیاری زن در تامین مالی و اقتصادی خانواده به میان میآید و از لزوم یا عدم لزوم رسیدگی زن به میهمانان مرد یا پرداخت هزینه در قبال نگهداری فرزند گفته میشود؛ در نتیجه دائمیترین مسأله میان زوجین، «تعیین حد و مرز وظایف و پیروزی در به دوش گرفتن هر چه کمتر از آنها» است.
زوجین با در پیش گرفتن این نگاه، تأمین نیازهای همسر، خود را به مثابۀ هزینهای در نظر میگیرند که باید متاعی را برای آنها در پی داشته باشد؛ صلح را عاملی برای جلب منافع دانسته و از قهر و خشونت بهعنوان ابزاری برای برداشتن موانع کسب آنها استفاده میکنند.
این نگاه، برداشت از متون اسلامی را هم در راستای همین روح حاکم قرار میدهد؛ اگر در قرآن و روایات، سخن از رفاقت با همسر و در بعضی از مواقع، سخن از قهر، بیمحلی در رختخواب و حتی تنبیه است، تمام این امور بهعنوان تاکتیکهایی برای کسب و احیای منافع فردی تلقی میشود.
اما در مقابل این نگاهِ «فردی و مبارزهمحور»، نگاهی «جمعی و رفاقتمحور» وجود دارد که زندگی مشترک را سراسر از ایثار و فداکاری نموده، تا آن را در ریل رشد جمعی قراردهد. در این نگاه، زوجین برای کسب منافع فردی در کنار هم قرار نمیگیرند؛ بلکه بنیان خانواده را فرصتی میدانند که با قرار گرفتنِ دو تکۀ پازل انسانی در کنار هم، موجود زندۀ واحدی متولد شده تا هویت و مسیر او را تلاشها و رفتارهای زوجین تعیین کرده و در مقابل، صعود و نزول آن هویت جمعی در عرصههای گوناگون انسانی نیز هویت، مسیر و آیندۀ زوجین را مشخص نمایند.
در این رویکرد، دیگر غلبه به همسر در تعارض منافع، پیروزی و منفعت نیست؛ بلکه بالعکس، با ضرر و شکست همسر، ضربهای به آن هویت جمعی وارد شده و هر دو را متضرر و بازنده میکند. این ارتباط تنگاتنگ و مؤثر، همانند ارتباط دو دست از یک بدن است که ضرر یکی بدون ضرر دیگری و نفع یکی بدون نفع دیگری نخواهد بود. در این نگاه بهطور مثال اگر مرد با زورگویی به بانوی خانه، بار مسئولیت نسبت به اموری که مصلحت در یاری جمعی است را از شانۀ خود بردارد، هرچند در ظاهر به منفعت و پیروزی رسیده است؛ اما این ظلم به زن و آثاری که در رفتار او هویدا خواهد شد، جراحتی بر پیکر روح جمعی خانواده وارد میکند که مسیر تعالی آن و از جمله مرد را در عرصههای گوناگون، مورد انحراف و آسیب قرار میدهد.
در فضای غلبه رویکرد جمعنگری به زوجیت، صحبت از حقوق همسر، صحبت از مرزهای اخلاق و رفاقت خواهد بود؛ اینجاست که پیروزی، برداشتن بار از روی دوش دیگری خواهد بود؛ اینجاست که اذیت و فشار و زحمت، مانع قدم برداشتن برای عزت و احترام و آرامش دیگری نخواهد شد. در نتیجه دائمیترین مسألۀ میان زوجین، مسابقه برای لطف و ایثار و فداکاری در راستای تعالی و آرامش روح جمعی خانواده خواهد بود که غالباً با پا نهادن بر روی آرامش و منافع فردی همراه میشود.
زوجین با در پیش گرفتن این گفتمان، تأمین احتیاجات همسر خود را بهمثابۀ لقمه گذاشتن در دهان خود میپندارند؛ صلح را عاملی برای جاری کردن چشمۀ حیات طیبه در رودخانۀ «من جمعی» دانسته و از قهر و بیمحلی بهعنوان ابزاری برای برداشتن موانع جریان آب حیات بهره میبرند.
این نگاه و گفتمان عاشقانه، فهم معارف زناشویی در اسلام را نیز دگرگون و دقیق میکند؛ اگر در قرآن و روایات، سخن از رفتارمحبتآمیز و رفاقت با همسر است، سخن از منافع فردی نبوده و «منِ جمعی» از آرامش و تعالی مدنظر است.
اگر در بعضی از مواقع، سخن از قهر و تنبیه از سوی مرد است، سخن از عکس العملی نهایی و عاشقانه برای تنبّه بانوی خانه نسبت به آسیب رساندنش به خود جمعی اوست؛ این تنبیه، چه زدنی است که طبق روایات، نباید کبود و حتی نباید ذرهای بدن زن را قرمز کند؟ پس معلوم است که این تنبیه مانند کنار زدن دست زن از روی شانۀ خود یا کنار زدن او از روبهروی خود به نشانۀ ناراحتی، نامهای عاشقانه برای دلسوزی نسبت به چنگ زدن او بر رُخِ منِ جمعی است؛ این قهر و تنبیه، نشان از عشق و انتظار مرد برای آغوش دوبارۀ بانوی آرامش است.
آری! ازدواج، رفاقتی برای تولد «منِ جمعی» و تعالی زوجین در راستای صعود آن است و چه زیبا پدر خاک، امیرالمومنین(ع) و مادر آب، حضرت فاطمه(س)، بومی را بر جهان نهاده و نقاشی خانوادۀ رفیق و متعالی را بر روی آن طراحی کردند؛ زندگانی آن دو نور مطهر بود که به مفهوم خانواده بهعنوان منِ جمعیِ متعالی، روح و معنا داد و همچنین لحظه به لحظه رفتار آنان بود که کتاب منشور اخلاق خانواده را برای جهانیان گشود.