سید عبدالحسین موسوی نجفی لاری معروف به سید عبدالحسین لاری از مراجع بزرگ و نامدار خطّۀ فارس محسوب میشود. این فقیه مبارز در شب جمعه سوم ماه صفر ۱۲۶۴، در شب میلاد امام باقر علیهالسلام مصادف با ۱۸ اسفند ۱۲۲۶ شمسی در نجف اشرف به دنیا آمد. خانواده ایشان از روحانیون اهل دزفول بودند که به عراق مهاجرت کرده بودند.
چون در نجف اشرف متولد و پرورش یافت به نجفی و چون در نیمه دوم زندگی پُر برکتش در لارستان فارس مشغول خدمت به جامعه اسلامی بود به لاری شهرت یافت. پدرش سید عبدالله، فرزند سید عبدالرحیم بود که اصالتاً اهل دزفول بودهاند و به همین جهت به دزفولی نیز مشهورند.
نسب آنان به یکی از عرفای آن دیار یعنی « شاه رکنالدین دزفولی » که مرقدش در شهر دزفول قرار دارد، میرسد و از طریق ایشان به حضرت امامزاده حمزه علیهالسلام که در شهر ری مدفون است میرسد و سلسله جلیله سیادت آنان به حضرت موسی ابن جعفر علیهالسلام میرسد. وی دارای ۳ فرزند پسر به نامهای سید علیاکبر آیتاللهی، سید علیاصغر آیتاللهی و سید عبدالمحمد آیتاللهی و ۷ فرزند دختر بود.
سید عبدالحسین علاوه بر نشو و نما در خانوادهای متدین، تحصیلات ابتدائیاش را از هفت سالگی در یکی از مکتبهای شهر نجف آغاز کرد و پس از اندی با راهنمایی پدرش پا به حوزه علمیه گذاشت و تحصیلات علوم دینی را شروع کرد. در طول دوران تلمذش در حوزه علمیه نجف، از محضر اساتید نامداری بهرهمند شد که برخی از آنها عبارتند از: شیخ محمد ایروانی معروف به فاضل ایروانی، شیخ محمدحسین کاظمی، شیخ لطفالله مازندرانی و آخوند ملا حسینقلی همدانی. در میان همه اساتیدش، به جرأت میتوان گفت که آیتاللهالعظمی سید محمدحسن شیرازی (صاحب فتوای تحریم توتون و تنباکو) از برجستهترین و تأثیرگذارترین اساتید ایشان بوده است.
هوش سرشار و ذکاوت بیمثال سید عبدالحسین موسوی باعث شد که نظر بسیاری از بزرگان حوزه علمیه نجف اشرف به وی جلب شود و مراجع بزرگی چون آیتالله میرزای شیرازی، شیخ لطفالله مازندرانی و فاضل ایروانی توجهی ویژه به وی داشته باشند. این هوش سرشار که با تلاشهای عالمانه ایشان عجین شده بود باعث شد تا وی بتواند در سن 22 سالکی به مقام اجتهاد برسد. فُقهای نامداری چون آیات عظام میرزای شیرازی، فاضل ایروانی و لطفالله مازندرانی به وی اجازه اجتهاد دادند.
در ابتدای کتاب «معارف السلمانی بمراتب خلفاء الرحمانی» که یکی از آثار ارزشمند آیتالله موسوی لاری با موضوع علم امام و رفع شبهۀ خلاف بین امامیّه در کیفیت علم امام و کمیت آن است، اجازههای اجتهاد آیات عظام میرزای شیرازی، فاضل ایروانی و لطفالله مازندرانی دربارۀ آیتاللهالعظمی لاری منعکس شده است.
علاوه بر معارف سلمانی حدود چهل اثر علمی دیگر در عرصه علوم اسلامی، شیوههای سیاستمداری، حکومت داری و قانونگذاری نیز از ایشان به یادگار مانده که برخی از آنها عبارتند از: قانون در اتحاد دولت و ملت، قانون مشروطه مشروعه، رساله در عقوبت حب دینا، اكسیر السعاده فی اسرار الشهاده، آیات الظالمین، رساله و جیزه در كیفیت علم امام علیهالسلام، هدایت الطالبین.
سید لاری تا زمانی که میرزای شیرازی در نجف اقامت داشت، همواره در جلسات درس ایشان حاضر میشد و پس از هجرت استادش به شهر سامرا، وی در نجف ماندند و از محضر عالمان دیگر بهرهمند شدند اما این هجرت باعث نشد تا میان میرزای بزرگ و شاگرد ایشان فاصله بیفتد.
همزمان با تحصیل سید عبدالحسین لاری در نجف، بلاد اسلامی ازجمله کشور ایران گرفتار ستم برخی دول استعماری بهویژه دولت استعمارگر انگلستان شده بودند. مردمان ایرانزمین از طرفی گرفتار استبداد قاجاری بودند و از طرف دیگر با استعمار انگلیس دستوپنجه نرم میکردند. به همین دلیل در بسیاری از نقاط ایران ازجمله خطّۀ فارس و دیار لارستان برای رهایی از استبداد و استعمار به فکر چارهجویی بودند. آنها یکی از مهمترین راههای رهایی از چنگ و چنگال و چکمه استعمارگران را پناه بردن به دامان مرجعیت شیعی دانستند.
بر همین اساس تعدادی از دلسوزان لارستان گرد هم جمع شدند و تصمیم گرفتند گروهی را از میان خویش انتخاب کرده تا به شهر سامرا بروند و از محضر حضرت آیتاللهالعظمی میرزا حسن شیرازی کسب تکلیف کرده و از وی تقاضا کنند تا فقیهی مجاهد و انقلابی که توان مقابله با ظلم و استبداد بیگانگان داشته باشد را به آنها معرفی کند. عالمی شجاع که عَلُم مبارزه علیه مهرههای استکبار و استعمار را برافراشته کند و رهبری و مدیریت خطّه لارستان را در دست گیرد.
طبیعتاً یافتن و معرفی کردن مجتهدی که توان مدیریت لارستان را داشته باشد و بدون ترس از دشمنان، در مقابل آنان ایستادگی کند و نقشهها و فتنههای رنگارنگشان را خنثی کند، کار آسانی نبود. به همین دلیل وقتی هیئت اعزامی از لارستان با محوریت « حاج سید علی لاری» معروف به حاج علی کبیر خدمت حضرت آیتالله میرزای شیرازی میرسند و دغدغۀ مقدس خویش را با ایشان در میان میگذراند، به آنها چنین میفرمایند: « در حال حاضر کسی را در نظر ندارم. مهلت دهید تا در این باره تدبیری کنم و شخص برازندهای را برای شما اختیار نمایم.»
هیئت اعزامی از لارستان از این مهلت استفاده کرده و برای زیارت حضرت علی علیهالسلام راهی نجف اشرف میشوند. در نجف اشرف نیز مشکل خویش را با برخی بزرگان ازجمله سید مرتضی کشمیری در میان میگذارند که با توجه به آشنایی ایشان با آیتالله سید عبدالحسین لاری، وی را به هیئت لارستان معرفی میکند.
سید عبدالحسین لاری با شنیدن سخنان هیئت لارستان به دلیل تدریس، تألیف، تربیت طلاب و سایر مسئولیتهایی که در حوزه علمیه نجف داشتند، از قبول عزیمت به ایران خودداری میکند. اما حاج سید علی کبیر که با ملاقات سید عبدالحسین لاری به شایستگیها، توانایی مدیریت و رهبری مردم لارستان توسط وی پی برد، از نجف به سامرا رفت و از میرزای شیرازی درخواست کرد تا شاگردش را متقاعد نماید به ایران هجرت کند.
میرزای شیرازی نیز بهعنوان مرجعی بصیر که از وضعیت سیاسی اجتماعی جنوب ایران باخبربود؛ برای تداوم رهبری سیاسی مرجعیت در آن خطه، طی نامهای ضمن تشریح وقایع جنوب ایران به سید لاری امر کردند که به لارستان مهاجرت نماید.
در عظمت جایگاه علمی و شخصیت آیتالله سید عبدالحسین لاری همین بس که آیتالله میرزای شیرازی به سیدعلی کبیر و هیئت همراهش چنین گوشزد کرد که «با بردن آقا سید عبدالحسین به لارستان، نجف را به آنجا بردهای و گهواره فضیلت و دانش را از فرزند فضیلت و علم خالی گذاردی»