اشاره: یکی از تفاوتهایی که امام(ره) با دیگر علما در بحث تشکیل حکومت داشتند، بحث حکمرانی دینی است. احکام اجتماعی نیاز به زمینه دارد و اگر نباشد اندکی از این موارد را میشود اجرا کرد. انقلاب اسلامی زمینه اجرای احکام اجتماعی را فراهم کرد. این فراهم شدن احکام اجتماعی بحث بسیار مهمی است.
اگر در هر جامعهای حجاب، حیا و یا غیرت کم بشود، بی عفتی در آن جامعه افزایش پیدا میکند. در این موضوع تردیدی نیست. پس هدف در اینجا بحث عفاف شد. اما وقتی که به بحث سیاستگذاری، قانون و حاکمیت میآییم، نقش حجاب پررنگتر میشود.
آیا این قانون یک قانون عادی مثل سایر قوانین دیگر اجتماعی است؟ این یک نکته بسیار مهمی است. حتی گاهی افراد متدین هم نسبت به مسأله قانون حجاب مطالبی را مطرح میکنند که نشان از این دارد که دقیقاً نمیدانند که جایگاه حجاب نسبت به حاکمیت، انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی چیست.
حجت الاسلام و المسلمین محمدمهدی ابراهیم پور، مدیر مرکز حجاب ریحانةالنبی در گفتوگو با رسانهی رحا، به واکاوی نسبت انقلاب اسلامی و حجاب پرداخت و ضمن اشاره به هجمه فرهنگی سنگین دشمن برای از بین بردن حجاب در جامعه اسلامی ایران، آنها را در رسیدن به اهداف خود ناکام و شکست خورده معرفی کرد. آنچه در ذیل میآید مشروح این گفتوگو است.
* انقلاب اسلامی چه نسبتی با حجاب دارد و اینکه حجاب چقدر به ذات انقلاب اسلامی نزدیک است. آیا یکچیز جدا از هم است؟ یا اینکه حجاب همان چیزی است که روزها از زمان مسئولین بهعنوان سیاست خوانده میشود. هر سیاستی پایانی دارد و آیا میتوان حجاب را سیاست دانست که پایانی برای آن فرض بگیریم یا نه؟
در خصوص سؤالی که مطرح کردید، فکر میکنم که در 3 گام و 3 بخش میشود از بُعد تاریخی به این بحث نگاه کرد. اینکه بتوانیم به پیوند آن با انقلاب اسلامی را بهطور دقیق بپردازیم. مقطع اول این قضیه به قبل از انقلاب اسلامی برمیگردد. چرا مردم انقلاب کردند؟ وقتی مردم علیه یک حاکمیتی قیام میکنند، یعنی یک زاویههایی با حاکمیت دارند. یکی از مشکلات مردم با حکومت پهلوی، مسأله فساد بود. حکومت غرق فساد شده بود. جدای از بحثهای اقتصادی، اجتماعی و فقر، یکی از موضوعات بحث فساد بود که خاندان پهلوی دچار آن شدهبودند و جامعه را هم گرفتار این قضیه کردهبودند. چون مردم دیندار بودند و قانون کشف حجاب به مردم فشار آوردهبود، یکی از دلایلی که این مسأله سر باز زد و علیه حاکمیت قیام شد و انقلاب شکل گرفت، بحث فساد اخلاقی بود که هم در خود حاکمیت وجود داشت و هم جامعه را به این سمت بردهبود که وضعیت فساد از اروپا هم بدتر شده بود. این تعبیری است که مقام معظم رهبری دارند. این موضوع با فضای دینداری آن زمان سازگار نبود. این باعث قیام شد. قیام مردم و انقلاب اسلامی و بحث حجاب، چنان در بحث انقلاب پررنگ بود که بعضی حضور پررنگ زنان محجبه را در شکلگیری انقلاب اسلامی به قدری پررنگ میدیدند و انقلاب اسلامی را انقلاب چادریها نامیدند.
هم حضور پررنگ زنان را نشان میداد و هم هویت دینی که برای آن قیام کردهبودند. اینها در خود شکلگیری انقلاب و در هویت انقلاب تأثیر داشتند. پس باید بگوییم که حجاب در هویت انقلاب نقش بسیار مهمی داشت. البته بودند در دستگاه حاکمیت و مردمی که نسبت به آن وضعیت هم انحرافاتی پیدا کردهبودند، اما بدنه جامعه این را نمیپذیرفت.
از اولین اقداماتی که حضرت امام انجام دادند، بحث حجاب بود. وقتی در 22 بهمن انقلاب پیروز شد، در اسفندماه همان سال بحث حجاب مطرح شد. یعنی حدود یکماه بعد. حضرت امام روی بحث حجاب و اینکه حجاب باید در دستگاهها اجرا شود، مسرّ بودند. امام(ره) هیچ تردیدی در این نداشتند که الان انقلاب شده و لزومی ندارد که حتماً حجاب باشد. درگیریهایی هم در همان زمان اتفاق افتاد، بین کسانی که انقلاب کردهبودند و میخواستند بحث حجاب را در دستگاهها تثبیت کنند؛ از آنطرف هم خلأ قانون وجود داشت و یک تندرویهایی علیه افرادی که حجاب را رعایت نمیکردند صورت میگرفت و این موضوع باعث شده بود که هرج و مرجی اتفاق بیفتد.
امام(ره) در اینجا دستور دادند از اینکه این تندرویها به اسم اسلام و به نام حجاب اتفاق نیفتد مراقبت کنند. چون قانونی وجود ندارد و مردم هم نسبت به مسائل دینی حساسیت بالایی دارند و طبیعتاً تندرویهایی هم در این مسأله میتواند صورت بگیرد. در 2،3 سال اول انقلاب خلأ قانون را داشتیم و مطالبه مردم وجود داشت. عدهای هم بنا بر اقتضاء فرهنگی خودشان این موضوع را نمیخواستند، ولی جوّ حاکم در جهت مسأله حجاب بود و میگفتند که این اتفاق باید بیفتد. از سال 1361 بهبعد بحث حجاب مطرح شد و در مجلس تبدیل به قانون شد و بحث حجاب شکل گرفت.
در مقطع سوم یک قانون و تکلیفی وجود داشت که باید انجام میشد و جنگ تحمیلی هم که بر کشور حاکم بود، یک جوّ معنوی سنگینی را ایجاد کرده بود که کسانی که میخواستند در مسأله بدحجابی بروز و ظهوری داشتهباشند، جرئت کاری را نداشتند. چون فضای سنگینی بود، شهدا را میآوردند و فضای معنوی در جامعه حاکم بود. این فضا باعث میشد که آن عده قلیل نتوانند بروز و ظهور داشتهباشند. عدهای به خارج از کشور رفتند، عدهای هم ظاهر خود را درست کردند و سعی کردند همراه باشند.
بعد از جنگ تحمیلی، دشمن به بحث تهاجم فرهنگی روی آورد و ما باید رویکرد خود را عوض میکردیم و از فضای جنگ نظامی به تقابل با تهاجم فرهنگی میپرداختیم که همان موقع تأکید مقام معظم رهبری بود. متأسفانه کم کاریهایی صورت گرفت. ما باید در آن زمان متناسب با تهاجم دشمن برخورد میکردیم. قانونی داشتیم، باید فرهنگسازی میشد، وظایف حاکمیت باید تعریف و اجرا میشد. متأسفانه این تکلیف و این وظیفه انجام نشد و در طول تاریخ انقلاب و بعد از جنگ تحمیلی، ما شاهد کم کاری در اجرای این مسأله هستیم. اینکه وضعیت ما به این شکل است، بهجهت کم کاری است که صورتگرفته. عواملی هم است، ولی عمده آن را بنده در بحث حاکمیت میدانم.
ضلع دوم این قضیه هم دشمن بود که در این مسأله جدیّت داشت، برنامهریزی کرد، هزینه کرد، رسانه و عوامل را پای کار آورد و برای مقاطع مختلف زمانی با توجه به فرصتهایی که برایش به وجود میآمد، سعی کرد که از این فرصت استفاده کرده و بحث بدحجابی را در جامعه روز بهروز گسترش بدهد. طبیعتاً به یک دستاوردهایی هم رسید که این مسأله انکارناپذیر است.
ضلع سوم هم مردم هستند. مردم و جوانهای که در این جامعه با عِرق دینی و مذهبی حضور دارند، نسبت به دانشی که باید نسبت به مسأله حجاب، فواید حجاب، آسیبهای بدحجابی و مهمتر از اینها شبهاتی که در فضای جامعه توسط دشمن پمپاژ میشود داشتهباشند؛ در یک ناآگاهی قرار گرفتند. جهل و ناآگاهی یکطرف، پرکاری دشمن یکطرف و کمکاری مسئولین هم یکطرف. این 3 عامل باعث شد که وضعیت آنطور که شایسته نظام جمهوری اسلامی باشد، نباشد. چهرهای که ما الان در جامعه میبینیم، نه زیبنده انقلاب اسلامی است و نه اسلام. این چهره یک زن مسلمان نیست. این تحلیل دارد. اینکه حالا که این اتفاقافتاده، یعنی ما در مسأله حجاب شکست خوردهایم؟ نمیشود گفت که ما شکست خوردهایم، چون هدف دشمن این نبود که ما در موضوع حجاب به اینجا برسیم. این بدحجابی ابزاری برای یک هدف بالاتری که دشمن دارد بود که آن هدف ساقط کردن نظام توسط حجاب بود. یکی از جبهههایی که دشمن حمله کرده، این است که بتواند نظام را ساقط کند. به ما ضربه زده، اما موفق نشده است.
درست مثل قضیه جنگ اسرائیل با حماس است. ویرانیهای زیادی را به بار آورد، 50 هزار نفر شهید شدند و خرابیهای زیادی به بار آمد، ولی اسرائیل پیروز نشد چون به هدف خود که نابودی حماس و تصرف غزه بود نرسید. همهجا را ویرانه کرد، کشته و مجروح گرفت، اما به هدف خود نرسید. دشمن ما هم در مسأله حجاب همینطور است. این وضعیت مطلوب ما نیست، اما دشمن هم به هدف خود نرسیده است. برای همین هنوز تلاش میکنند. اگر به هدف خود رسیدهبودند که دیگر در مسأله حجاب سکوت میکردند.
هدف اینها ساقط کردن نظام است. در جبهههای مختلف هستند، جبهه سیاسی، اقتصادی و در جبهههای مختلف هستند و در خط مقدم جبهه فرهنگی مسأله حجاب است. اینکه بتوانند از این طریق به نظام ضربه زده و نظام را ساقط کنند. میخواهند در مخالفتهای اجتماعی و مدنی که به وجود میآید، یعنی زنان را توسط بحث حجاب و آزادی در مواجهه با انقلاب اسلامی قرار بدهند و این موضوع موجی را روی ضعفهای دیگر مثل اقتصادی و… ایجاد کند. این یک بستر خوبی برای جرقه زدن اغتشاشات و مسائل اینچنینی است. این موقعیت خوبی است که بتوانند نسل جوان احساسی و خواهان آزادی که نسبت به اهداف دشمنها آگاهی ندارند را بیاورد و مقدم بر همه مسائل قرار بدهد که بتواند از اینها برای اهداف دیگر استفاده کند. در فتنه سال 1401، یک فتنه بسیار سنگینی با موضوع حجاب طراحی شده بود که بتوانند ضربه بزنند، ولی باز هم موفق نشدند، هر چند که دستاوردهایی داشتند. البته این بهمعنای پیروزی آنها در این زمینه نیست.
* ما بلندگوها و رسانههایی داریم که مدعی هستند الان دوران افول دینداری است، مردم ایران بیشتر از جوامع دیگر در دینداری ریزش داشتهاند. از مظاهر شل دینی میگویند و لایههای عمیق را نمیگویند. این القا با چه هدفی دارد صورت میگیرد؟ آیا واقعاً هیچ رویش معنوی نداشتیم؟ چرا اتفاقات خوب را نمیبینیم؟ چرا آنها اتفاقات خوب معنویت در عصر انقلاب اسلامی و حتی رویش در زمینه حجاب را نمیبینند؟
این چند وجه دارد. اگر کسی دنبال واقعیت باشد و دنبال غرضی نباشد. ما باید ببینیم که در چه موقعیت و در چه جایگاهی هستیم و دینداری خود را با آن مقایسه کنیم. نباید به کسی که در مسجد و محراب است بگوییم که شما چقدر گناه میکنید. مسجد و محراب که گناه نمیشود کرد، او نماز میخواند و عبادت میکند. اما اگر این شخص به میدان و جامعه رفت و در آنجا رشوه نگرفت، دزدی نکرد، بی عدالتی نکرد و مسائل اخلاقی را رعایت کرد، کار بزرگی کرده است. ممکن است شخصی که در محراب نشسته و نماز میخواند، گناهی مرتکب نشود و آن شخصی که در جامعه بوده پنج تا گناه کرده، ولی باز هم آن شخصی که در جامعه بوده جلوتر از دیگری است. عدد در اینجا ملاک نیست، این ملاک است که آن شخص در چه موقعیت و در چه شرایطی بوده و فساد نکرده و یا تعداد کمی فساد از او سر زده، تا اینکه هیچ زمینه گناهی نداشته است. مثل اینکه به یک نابینا بگوییم که شما خیلی خوب هستید چون به نامحرم نگاه نمیکنید. این شخص زمینه گناه را ندارد. کسی هم که بینا است ولی در محیطی است که همه آقا هستند و گناه نمیکند هم کار چندان سختی نکرده است. اما آن شخصی که در محیطی است که هم آقا و هم خانم هستند و خودش را کنترل کرد و یا یک خطای کوچک کرد، باز هم از آن شخصی که دارد در فضای مردانه فعالیت میکند جلوتر است. باید این نسبت را در نظر گرفت.
ما باید ببینیم که وقتی انقلاب اسلامی آمد چه دستاوردهایی داشت. ما دستاوردهای آن را نگفتیم یا کم گفتیم. این یک نقص و یک اشکال است. در نظر بگیرید که در زمان طاغوت زمینه فساد چقدر برای جوانان فراهم بود؟ الان با توجه به بحث رسانه، شبکههای اجتماعی، فضای مجازی، ارتباطات ماهوارهای و امثال اینها، زمینه فساد خیلی بیشتر شده است. جوان قبل از انقلاب اگر میخواست دنبال فساد باشد باید نهایتاً فیلم ویدئو و عکسی را پیدا میکرد، با جوان الان که گوشی بهدست است و میتواند تمام دنیا را با آن بچرخد و همهچیز را ببیند. اینها را نمیتوان با هم مقایسه کرد. آن جوان روزی یک خطا داشته و این جوان ده تا خطا دارد، ولی این جوان روزی هزار تا صحنه دیده که ده تا خطا کرده است.
نکته مهمتر این است که دشمن روی این مسأله برای ما برنامه دارد. رسانههای مختلفی هستند که الان دارند روی موضوع حجاب، برای ناامید کردن جوان ما نسبت به انقلاب، ظاهر دین و ارزشهای دینی دارد کار میکند نسبت به جاهای دیگر خیلی است. ما شبکه فارسی زبان زیادی داریم که دارند علیه ما دارد پمپاژ میکند. این مقدار در یک کشور دیگر خیلی پایینتر است. این را هم لحاظ کنیم که جوان ما در مقابل هجمه رسانه دشمن است که میتواند تأثیرگذار باشد. شبهاتی را ایجاد میکنند که مهمترین آنها بحث بدبین کردن به دین و مخصوصاً نظام است. این را باید لحاظ کرد و در این شرایط بگوییم که جوان ما چقدر خودش را حفظ کرده و جامعه ما چقدر رشد کرده. در این موقعیت و در این وضعیت ما رویشهایی را داشتیم که داریم در جامعه میبینیم. اعتکاف قبل از انقلاب و بعد از انقلاب اصلاً قابل مقایسه نیست. مسأله حضور زنان و دستاوردهایی که داشتند قابل مقایسه نیست. یا در بحث جنگ، بحث مدافعین حرم رویشهای انقلاب بودند. شهید حججیها زائیده انقلاب بودند. زمینهای برای بروز و ظهور کمتر ایجاد شده که کم کاری رسانهای یک بحث آن است. اما اینکه زمینههای بروز آن رویشها که خودشان را نشان بدهند را مثل جنگ تحمیلی نمیتوانیم ببینیم. اگر چنین زمینه فراهم بشود میبینیم که رویشهای انقلاب هم زیاد بوده، ولی کار رسانهای نشده است. اینها باید یک جایی خودشان را نشان بدهند. به مقداری که زمینه فراهمشده، میبینیم که بروز و ظهورهای خوبی داشته که دنیا را متحیر کرده است. بحث مدافعان حرم و اعتکاف از مصادیق مهم است. مظاهر فسادی که هستند هم زیبنده جامعه اسلامی نیست که علت آن کم کاری از طرف مسئولین است که باید کار میکردند. دشمن در این زمینه خیلی کار کرده است.
* حضرتعالی بین سنجههای عفاف و حجاب تفاوتی قائل هستید. چه نسبتی بین عفاف و حجاب برقرار است؟
عفاف مسأله بسیار مهمی است. همانطور که ما در فقه بحث دماء و فروج را داریم که یعنی جان و آبروی انسانها مهم است، عفت ورزی هم بحث بسیار مهمی است که اسلام روی آن تأکید فراوان دارد. اینکه انسان بهسمت بدیها بهصورت مطلق نرود. عفافی که در جامعه اصطلاح شده، عفاف در مسائل جنسی است. خداوند یک تدبیر بسیار زیبایی را کرده که بیشتر در مورد زن مطرح میشود و آن این است که زن باید عفیف باشد. همچنان که جان انسان مهم است، عفت او هم مهم است. خداوند 3 لایه حفاظتی قرار داده که زن در آن قرار گرفته و بیعفت نشود. اول بحث حیا است. حیا آن حالت درونی است که بهسمت زشتی نرود. البته زن و مرد ندارد، ولی طبق روایات برای زن بیشتر است. آن ترمزی است که اگر به زشتی رسید، بتواند شخص را نگه دارد. یک حالت هم درونی است و برای مرد قرار داده که اسم آن غیرت است. یعنی یک نگهبان بیرونی قرار داده که اگر این شخص خودش بهسمت زشتیها رفت، آن ترمز عمل نکرد و آن خویشتنداری صورت نگرفت، آن نگهبان بیرونی که غیرت مرد است مراقبت کند. این حالتهای درونی است که یکی به مرد و یکی به زن قرار داده. یک تکلیف شرعی را برای زن که رعایت حجاب است قرار داده. یعنی باید زیبایی ظاهری خود را بپوشانید. پس هم باید رفتار خود را کنترل کنید، هم زیبایی ظاهری خود را حفظ کنید و هم مرد باید مراقبت کند که این زن دچار انحراف نشود.
اگر در هر جامعهای حجاب، حیا و یا غیرت کم بشود، بی عفتی در آن جامعه افزایش پیدا میکند. در این موضوع تردیدی نیست. پس هدف در اینجا بحث عفاف شد. اما وقتی که به بحث سیاستگذاری، قانون و حاکمیت میآییم، نقش حجاب پررنگتر میشود؛ چون حجاب یک تکلیفی است که شاخصه دارد، بروز و ظهور دارد و قابل دیدن است و میشود آن را قانونگذاری کرد. اینکه چرا میشود آن را قانونگذاری کرد، آیا میشود قانون را تغییر داد و آن را تبدیل به سیاست کرد را عرض میکنم، اما قابلیت این قسمت در بحث حجاب بیش از حیا و عفت است. هر چند که ما در همان جا هم میتوانیم قانون بگذاریم. اگر بیعفتی صورت بگیرد در شرع برای آن مجازات تعیین شدهاست، اما باید اثبات کرد که این شخص به بیعفتی کشیده شده و شاهد میخواهد. اما در بحث حجاب حد و حدودی تعریف شده که باید این حد و حدود در جامعه رعایت بشود و قابلیت قانون گذاری دارد، اما آن دو مورد دیگر نمیتواند مثل حجاب قانونگذاری داشتهباشد.
آیا این قانون یک قانون عادی مثل سایر قوانین دیگر اجتماعی است؟ این یک نکته بسیار مهمی است. حتی گاهی افراد متدین هم نسبت به مسأله قانون حجاب مطالبی را مطرح میکنند که نشان از این دارد که دقیقاً نمیدانند که جایگاه حجاب نسبت به حاکمیت، انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی چیست.
ما دو نوع احکام دین داریم، یکی احکام فردی مثل نماز، روزه و…، و یکی هم احکام اجتماعی است. ائمه در مسائل دینی و تبلیغ دینی که برای هدایت مردم داشتند بهدنبال چه بودند؟ آیا میخواستند که فقط بهعنوان یک مبلغ مردم را هدایت کنند یا میخواستند تشکیل حکومت بدهند؟ ائمه برای اینکه اجرای تام احکام اسلام را داشتهباشند، به حکومت نیاز دارند. اگر بگوییم که 80 درصد احکام دین احکام اجتماعی است، پس اگر زمینه حاکمیت اسلامی نباشد نمیشود اینها را اجرا کرد. چه کسی باید قرارداد اینهمه معادنی که الان در جامعه وجود دارد را ببندد؟ فرد که نیست. مجازات میخواهد صورت بگیرد. کسی میخواهد اعدام بشود، حدّی میخواهد اجرا بشود، چه کسی میخواهد اینها را اجرا کند؟ پس باید زمینه حکومت باشد که اینها اجرا بشود.
یکی از تفاوتی که امام(ره) با دیگر علما در بحث تشکیل حکومت داشتند، بحث حکمرانی دینی است. احکام اجتماعی نیاز به زمینه دارد و اگر نباشد اندکی از این موارد را میشود اجرا کرد. انقلاب اسلامی زمینه اجرای احکام اجتماعی را فراهم کرد. این فراهم شدن احکام اجتماعی بحث بسیار مهمی است. یکسری احکام قبل از تشکیل حکومت اسلامی بر مکلفین واجب نبود، چون نمیتوانستند اجرا کنند. مثلاً یک خانم یا یک آقا قبل از ازدواج یک تکالیفی دارند، اما وقتی که ازدواج میکنند تکالیف جدیدی بهدوش آنها میآید. آقا باید نفقه بدهد، مهریه بدهد، تا قبل از ازدواج بر او واجب نبود ولی وقتی ازدواج کرد بر او واجب شد. قبلاً حکومت اسلامی نبود، مردم یکسری احکام فردی داشتند که خودشان اجرا میکردند و یکسری هم احکام اجتماعی بود که اگر شرایط آنها مهیا بود باید اجرا میکردند؛ اما وقتی حکومت اسلامی تشکیل شد وجوب احکام اجتماعی را هم برای مردم و هم برای حاکمیت بالا برد. به یک واجب شرعی تبدیل شد. یعنی رعایت حجاب یک خانم قبل از انقلاب یک مسأله فردی بود، ولی الان در حکومت اسلامی دو تا تکلیف دارد. باید در اینجا به حاکمیت کمک کند. مسئولین باید کمک کنند. پس در اینجا یک تکلیف اجتماعی دینی میشود که با شکلگیری انقلاب اسلامی این تکالیف فعلیت پیدا میکند، از جمله حجاب.
شکل اجرای این تکلیف شرعی چیست؟ باید لباس قانون بپوشد. باید این تکلیف شرعی به مجلس برود، لباس قانون بپوشد و بعد به جامعه بیاید شکل اجرایی پیدا کند. ریشه این قضیه یک تکلیف شرعی میشود. صرفاً یک مسأله اجتماعی نیست که امروز عقلای قوم میگویند که الان فلان مسأله اجتماعی باشد و فردا قانون آن را عوض کنند.
چون مبنای این قانون وجوب دین است و وجوب دین قابلیت تغییر ندارد، مجبور هستند که آن را اجرا کنند. حال آیا به هیچعنوان قابل تعطیل شدن نیست؟ چرا هست. مثل تمام احکام دیگر در مسائل فردی، در این مسأله هم است که اگر شرایط وجوب آن واجب از بین رفت، دیگر واجب نیست. مثلاً کسی باید روزه بگیرد ولی مریض شد و روزه برای او ضرر داشت و دیگر نباید روزه بگیرد. یعنی شرایط وجوب از بین رفت. حجاب یک واجب دینی است. مردم تکلیف دارند و حاکمیت هم تکلیف دارد. حاکمیت باید با دو شرط «قدرت و مصلحت» این احکام اجتماعی را اجرا کنند. اگر قدرت، مصلحت و یا هر دو از بین رفت، وجوب آن برداشته میشود. وجوب آن برای حاکمیت، نه برای مردم. مردم باید تکلیف خود را رعایت کنند. اما آیا حاکمیت میتواند این قانون را اجرا کنند یا نمیتواند؟ حاکمیت دیگر تکلیفی ندارد، ولی مردم تکلیف دارند. آیا مردم میتوانند به حاکمیت بگویند که قانون حجاب را بردار؟ نه نمیتوانند. مگر یک پدر میتواند به فرزند خود بگوید که نماز نخوان؟ این تکلیفی نیست که پدر گذاشته باشد و تکلیف خدا است، باید نماز خود را بخواند. پس مردم هم نمیتوانند به حاکمیت بگویند که این قانون را اجرا نکند.
حاکمیت باتوجه به تکلیفی که دارد، اگر شرایط و قدرت اجرا را نداشتهباشد و یا مسأله اهمی باشد که اگر بخواهد آن را اجرا کند یک مسأله اهمی از بین برود، میتواند قانون را اجرا نکند. تشخیص این موضوع با حاکمیت است نه مردم. مردم نمیتوانند برای حاکمیت تعیین تکلیف کنند. حاکمیت میتواند برای خودش تعیین تکلیف کند، چون تکلیفی است که خدا بر گردن او گذاشتهاست. پس باید بگوییم که حجاب یک قانون الهی است که باتوجه به شرایطش باید اجرا بشود. این غلط است که بگوییم حجاب سیاست است. قانون مبنای دینی و وجوب دارد.
* آیا اجتماعی شدن حجاب بهخاطر پیامد انقلاب اسلامی بود که آن حکمرانی شکل گرفت؟
بله. در بحث انقلاب اسلامی هم تأثیراتی داشت، اما ما اینها را هم در نظر نمیگیریم. این تکلیفی بر دوش حاکمیت است. مثلاً یک خانم میگوید همسرم اجازه داده که حجاب را رعایت نکنم. همسر شما در اینجا کارهای نیست، این یک تکلیف الهی است. اینجا هم یک تکلیف الهی برای حاکمیت است. اگر شرایط وجوب باشد، باید طبق شرایط وجوب جلو بروید. حق ندارید که خودتان، همسرتان و دیگران نظر بدهید. نظر شما نمیتواند در این مسأله تأثیرگذار باشد.
گزارشگر: محمد رحمانی