رحا مدیا | محمد عرفانخانی
همزمان با تشدید فشارهای داخلی و خارجی برای خلع سلاح حزبالله لبنان، فضای رسانهای جهان نیز نسبت به این مسئله حساس شد و از زوایای مختلف به موضوع مزبور پرداخت.
محور اصلی تحلیل رسانهها، نسبت خلع سلاح حزبالله با منافع ملی لبنان بود. برخی از خلع سلاح حزبالله به عنوان لازمه حاکمیت ملی لبنان یاد کردند و این تصمیم را متضمن رفع دخالتهای خارجی جبههی مقاومت در امور ملی لبنان دانستند.
تحلیل مذکور متکی به این گزاره است که اساسا ایدئولوژیها مانع از تحقق امر ملی میشوند و از آنجا که حزبالله لبنان امکان فراغت از ایدئولوژیهای اسلامی را ندارد و به اذعان خود حزبالله، تمام آنچه تصمیمات این جبهه را پشتیبانی میکند، ایدئولوژی اسلامی است، پس نمیتوان برای تشخیص مصالح ملی در موضوعات مختلف به حزبالله اطمینان کرد؛ چرا که پایبندی آنها به ایدئولوژی اسلامی، امکان تأمین مصالح ملی در مقاطع حساس تاریخی را سلب کرده.
همانطور که پیشتر نیز برخی جریانات داخلی لبنان، حزبالله را به استفاده ابزاری از لبنان برای پیشبرد ایدئولوژیهای جمهوری اسلامی ایران نظیر آزادی قدس ، صدور انقلاب ، حاکمیت الهی بر جهان و… متهم کرده بودند، فعالیت نظامی حزبالله را در خدمت سایر کشورها دانسته نه در خدمت خود لبنان.
حتی مدعی بودند حزبالله منافع ملی لبنان را قربانی تعلقات ایدئولوژیک خود کرده و کار را به جایی رسانده که بیشترین هزینه برای موضوع فلسطین متوجه کشور لبنان باشد؛ یعنی هیچ کشوری به اندازه لبنان در راه آرمان فلسطین هزینه نداده و منافع ملی خود را قربانی موضوع فلسطین نکرده.
گروهی دیگر اما نه تنها موافق خلع حزبالله لبنان نبودند، بلکه این اقدام را خیانت به حاکمیت ملی لبنان دانسته و آن را به منزله سلب امکان حاکمیت ملی تلقی کردند.
در همین راستا عبدالباري عطوان تحليلگر عرب و سردبير روزنامه «رأي اليوم» در يادداشتي با عنوان «حزبالله اجازه خلع سلاح خود را نخواهد داد، آماده جنگ باشيد» تأکيد کرد که اظهارات «محمد رعد» رئيس فراکسيون پارلمانی حزبالله، مبنی بر اينکه تسليم شدن در برابر فشارهای آمريکا و رژيم صهيونيستی برای خلع سلاح مقاومت، به معناي خودکشي و خيانت به حاکميت ملي و اهدای يک پيروزي رايگان به دشمن است، نشان ميدهد که مقاومت لبنان تصميم قطعی برای مقابله با اين توطئه دارد. وی نوشت: «پذيرش «سند آمريکايی» ازسوی «جوزف عون» رئيسجمهور و «نواف سلام» نخستوزير لبنان که توسط «توماس باراک» فرستاده آمريکا ارائه شده و بر خلع سلاح حزبالله پيش از پايان سال جاری ميلادي تأکيد دارد، نهتنها اقدامی شتابزده بلکه مشارکت در طرحي خطرناک براي شعلهور کردن جنگ داخلی در لبنان است.»
گذشته از این، تجربه عراق و ليبي نشان داده که خلع سلاح، معادل خلع هويت ملي و فروپاشی حاکميت است، حتي اگر اين اقدام با شعارهايي مانند دموکراسی و حقوق بشر توجيه شود؛ یعنی هر کشوری در موقعیت فعلی لبنان تن به خلع سلاح داده، بیش از آنکه امکان حاکمیت ملی را فراهم سازد، امکان این آرمان ملی را به کلی از خود سلب کرده.
اینجاست که خلع سلاح حزبالله خیانتی بزرگ به حاکمیت ملی لبنان خوانده میشود. لبنان بیدفاع که سالها آماج حملات نظام سلطه بوده، اینک با مجاهدت حزبالله، خود را از این آسیبها مصونیت بخشیده و از فروپاشی ملی نجات یافته .
حال چگونه میتوان خلع سلاح تنها نیروی مدافع لبنان در برابر دشمن خارجی را یک اقدام ملی تلقی کرد؟ آیا این اقدام چیزی جز خیانت به حاکمیت ملی لبنان است؟