به گزارش رحا مدیا، آیت الله اعرافی مدیر حوزههای علمیه سراسر کشور در جلسه شورای فرهنگی رسانه ملی که به صورت ویدئو کنفرانسی با حضور دکتر جبلی رئیس سازمان صدا و سیما برگزار شد به تبیین نقش پیامبر اعظم در پایه گذاری تمدن اسلامی، دوگانههای متضادی که امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی آنها را با هم جمع کردند، ظرفیت های بیبدیل انقلاب اسلامی در عرصه بین الملل، راهکارهای تقویت همکاری حوزه علمیه و رسانه ملی پرداختند که خبر اجمالی آن با تیتر «صداوسیما ظرفیت تبیین جهانی انقلاب اسلامی را دارد / تأکید بر تعمیق همکاری حوزه علمیه و رسانه ملی» منتشر شد و اینک مشروح آن در اختیار مخاطبان عزیز قرار میگیرد.
ارائه تصویری جامع از پیامبر اعظم(ص) در نهج البلاغه
مدیر حوزه های علمیه در آغاز سخنان خود، وجود پیامبر اسلام را باعث ورود جهان به فضایی نو و بیسابقه دانست و گفت: به تعبیر علی (ع)، او «الخاتم بما سبق» و «الْفاتح لِما انغلق» بود. امیرمؤمنان علیهالسلام در بیش از چهل موضع در نهجالبلاغه تصویری جامع از رسول خدا ارائه کرده است؛ تصویری که در عین زیبایی و جذابیت، جامعیت و عمق خاصی دارد. در همان فراز آمده است که پیامبر خاتم رسولان بود و دروازههای نوینی را به روی بشر گشود.
آیت الله اعرافی افزود: «الفاتح لِما انغلق». او گشاینده درهایی بود که پیش از او بسته بود و با نور وحی و معارف الهی، راههای تازهای را پیش پای انسانیت قرار داد. معارف توحیدی پیامبر، نظامات فکریای که در قرآن و از طریق او عرضه شد، یگانه راه سعادت بشر بود و بسیاری از آنها نخستینبار با بعثت ایشان مطرح گردید. از این رو باید همواره درنگ کرد بر این تعبیر بلند امیرمؤمنان که فرمود: «الْفاتح لِما انغلق»؛ یعنی گشاینده آنچه که بسته بود. در این تراث عظیم قرآن و سنت پیامبر اسلام، سخنان نو و راهنماییهای بیسابقهای وجود داشت که او به بشریت عرضه کرد و همه انسانها مدیون آن حضرتاند.
عضو شورای عالی حوزه های علمیه با اشاره به اثر سنن النبی مرحوم علامه طباطبایی (رضواناللهعلیه) بیان داشت: با تکملههایی که افزوده شده، بیش از ۱۵۰ ویژگی از پیامبر گردآوری شده است؛ از جنبههای فکری و شخصیتی تا رفتاری، اجتماعی و خانوادگی. این منظومه که حداقل ۱۵۰ شاخص را دربر دارد، ترسیمکننده یک زیست مسلمانی متعالی است که برای همگان الهامبخش است: لقد کان لکم فی رسولالله اُسوة حسنة. در میان این صفات، هم رفتارهای جزئی و به ظاهر کوچک دیده میشود ـ آنچه روانشناسان امروز آن را «کوچکهای بزرگ» مینامند ـ و هم اقدامات عظیم پیامبر در عرصههای جنگ و صلح و حرکتهای تمدنی.
آیت الله اعرافی ادامه داد: آنچه در این میان بسیار مهم است، نقشی است که پیامبر خدا در پایهگذاری یک تمدن نوین ایفا کرد. در اینجا بر دو نکته تأکید دارم:
نخست: سرعت شگفتانگیز پیشرفت دعوت پیامبر در تاریخ است. اکنون در هزار و پانصدمین سالگرد میلاد ایشان هستیم. در پایان عمر شریف پیامبر و هنگام ارتحال به سوی لقاء الهی، تنها ۲۳ سال از آغاز بعثت گذشته بود. اهل رسانه به خوبی میدانند که ابزارهای ارتباطی آن زمان قابل قیاس با قرون بعد یا دوران معاصر نبود. با این حال، در همین فاصله کوتاه، پرچم اسلام به دست منادیان نجات و سعادت بشر تا مرزهای اروپا و اقلیمهای دور و نزدیک برافراشته شده بود. این نکتهای بسیار مهم در روند تکاملی انتشار رسالت پیامبر خداست.
دومین نکته: مطابق با تعبیر نهجالبلاغه، پیامبر در بدترین نقطه زمین از نظر امکانات و فرهنگ مبعوث شد. جامعه آن روز نه ظرفیت علمی و معرفتی داشت، نه نظام اجتماعی و فرهنگی و نه حتی یک دولت به معنای رایج. در حالی که در ایران، چین، مصر و هند آن روز شاخصهای تمدنی مختلفی وجود داشت، در سرزمینی که پیامبر مبعوث شد، هیچیک از این پایهها دیده نمیشد. آری، مکه یادآور رسالت ابراهیم علیهالسلام و دیگر بزرگان بود، اما در اثر رکود و سقوطی عمیق، آن نشانهها به فراموشی سپرده شده بود.
وی ادامه داد: با این همه، پیامبر خدا از همان مواد خام اجتماعی که هیچ بالفعل نداشت، توانست جامعه بسازد، دولت تأسیس کند و تمدنی نوین بنیان گذارد. این از بزرگترین معجزات رسول خداست. تنها استعداد انسانی وجود داشت ـ استعدادی که در همه جوامع یافت میشود ـ اما هیچ فعلیتی در ابعاد فرهنگ، معرفت، دانش، فنون، دولت و اجتماع دیده نمیشد؛ جز در قلمرو ادبیات که البته قوی بود. پیامبر از همین مواد خام کمجان و بیرمق، در کمتر از یکچهارم قرن جامعه و تمدنی تازه بنا کرد. در پایان ۲۳ سال هنگامی که پیامبر در بستر ارتحال بود، ندای قرآن و اندیشه توحیدی تا آستانههای اروپا رسیده بود. این گسترش، همان رسانهای است که ریشه در اعتقاد، دانش و اندیشه داشت.
آیت الله اعرافی به بیان ویژگیهای ماندگار رسول الله (ص) پرداخت و ابراز داشت: از شیوه وضو گرفتن و سلام کردن گرفته تا نحوۀ ورود و استقبال، بدرقه، جنگ و صلح، و حتی شیوۀ نامهنگاری. این حجم گسترده از روایات نشاندهندۀ دامنه وسیع تأثیر پیامبر و امواج عظیم تحولآفرینی او در کمتر از یک ربع قرن است. این امر آشکار میسازد که در اسلام، علاوه بر ظرفیت ذاتی پیام و جذابیت درونی آن، تدابیر رسانهای و ارتباطی پیامبر نیز نقشی محوری داشته است؛ چراکه اصل کار رسانه، انتقال و گسترش پیام است.
عضو شورای عالی حوزه های علمیه افزود: انقلاب اسلامی نیز مدعی همین حقیقت بزرگ است. تحقق چنین امری دو شرط دارد:
نخست: پیام باید از استحکام، غنا، عمق و جذابیت برخوردار باشد؛
دوم: پیوست رسانهای و تدابیر ارتباطی در نشر آن پیام بهکار گرفته شود. در اسلام هر دو شرط به اوج خود رسید: پیام قرآن با جذابیت و عمق بیمانند معارف توحیدی و تدابیر پیامبر در نشر و ابلاغ آن.
مدیر حوزههای علمیه سراسر کشور با اشاره به اثر مکاتیبالرسول یادآور شد: مجموعهای که مرحوم آیتالله احمدی میانجی در چند جلد گردآوری کرده است و در کنار آن مکاتیبالأئمه نیز قرار دارد که رویهم بیش از ده جلد نامهنگاریهای پیامبر و اهلبیت را شامل میشود. این نامهها بر اصول دقیق نشر پیام استوارند. اعزام نمایندگان، روایت درست حوادث، و حضور فعال در عرصۀ تبلیغ از جمله تدابیر ارتباطی پیامبر بود. هرچند بعدها منع حدیث مانع انتقال بسیاری از معارف شد، اما ذات رسالت رسول خدا بر رسانهسازی و نشر پیام استوار بود.
وی ادامه داد: از شگفتیهای تاریخ آن است که تنها در بیستوسه سال ـ که سیزده سال آن در مکه و در شرایط خفقان و محاصره گذشت ـ پیامبر توانست پیام اسلام را در ده سال مدینه چنان پایهریزی کند که زیرساختهای تمدنی آن شکل گیرد. آن هم در زمانی که نه از رسانههای امروز خبری بود و نه حتی ابزارهایی که دو سه قرن بعد پدید آمد. اما پیام اسلام با سرعتی شگفتانگیز منتشر شد و همۀ مسلمانان خود به رسانه پیامبر تبدیل شدند. سرعت انتقال پیام از مدینه به سراسر جزیرهالعرب و سپس به سرزمینهای دور و نزدیک از بزرگترین پدیدههای شگفتانگیز تاریخ است و نشاندهندۀ وجود یک نظام رسانهای و ارتباطی در سیاستگذاری و راهبرد پیامبر اسلام (صلواتاللهعلیه) بود.
آیت الله اعرافی با اشاره به وجود ظرفیت بیبدیل انقلاب اسلامی تبیین کرد: ظرفیتی که در اسلام نهفته است اما در شصت و چند سال پیش به دست امام خمینی در قم با قرائتی نوین، اجتهادی و شجاعانه احیا شد. این تفسیر و قرائت امام، درونمایۀ اصلی انقلاب اسلامی است. در طول تاریخ، شورشها و انقلابهای بسیاری رخ داده است، اما آنچه اهمیت دارد، درونمایۀ آن حرکتهاست. در مورد انقلاب اسلامی باید گفت که گوهر ناب آن، اسلام جامع تمدنی است؛ اسلامی که امام خمینی(ره) با اجتهاد عمیق و ابتکار فکری استخراج، تبیین و اشاعه کرد. این گوهر همچنان زنده است و هرچه غبارها از چهره آن زدوده شود، گستره و تأثیر جهانیاش افزایش مییابد.
کلاننظریۀ انقلاب اسلامی در جمع دوگانههای به ظاهر ناسازگار
عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: در میان نکات مهم اندیشه تمدنی اسلام ـ که درونمایۀ انقلاب شکوهمند اسلامی است و ملت بزرگ ایران با هوش و بصیرت خود آن را دریافت و پشتیبانی کردند ـ میخواهم بر یک موضوع تمرکز کنم: کلاننظریۀ انقلاب اسلامی در جمع دوگانههای به ظاهر ناسازگار. در گذشته نیز بر این نکته تأکید کردهام و امروز هم بر آن پافشاری دارم. سخن ما این است که اندیشه انقلاب اسلامی توانایی جمع اضداد و ترکیب پارادوکسهای به ظاهر ناسازگار را دارد. این یک کلاننظریه است و حوزههای علمیه و رسانهها باید بتوانند آن را تبیین کرده، عمق ببخشند و در داخل و خارج کشور نشر دهند.
مدیر حوزههای علمیه جمع بین اضداد در شخصیت را نقطه متعالی آن شخصیت دانست و توضیح داد: مقدمۀ بحث آن است که در عرفان فردی گفته میشود انسان کامل جامع اضداد است. نمونه بارز آن امیرالمؤمنین علیهالسلام بود. از یکسو در اوج خشم و صلابت در میدان جنگ، به تعبیر خطبۀ فدکیه، خود را به آتش میافکند: تنمّره فی ذاتالله، و از سوی دیگر در اوج مهر و محبت قرار داشت. جمع این فضائل در یک شخصیت فردی دشوار است، چراکه طبع انسانها معمولاً یا به این سمت متمایل است یا به آن. اما انسان کامل و سپس اندیشۀ انقلاب اسلامی توانسته است این اضداد را در یک منظومه منسجم به هم پیوند دهد.
وی افزود: معدود افرادی هستند که میتوانند فضیلتهایی را که هرکدام بهتنهایی ارزشمندند، اما جمعشان دشوار است، یکجا در وجود خود گرد آورند. این همان هنر بزرگ انسانهای بزرگ است و ما نیز باید خود را چنین بسازیم. انسان کامل دو شاخص اصلی دارد:
نخست: از رذائل و آلودگیها پاک و منزه است؛
دوم: توانایی جمع میان فضیلتهایی را دارد که در ظاهر با هم ناسازگار یا دشوارالجمعاند. کسی که این ویژگی دوم را داراست، در مسیر انسان کامل قرار میگیرد و در مراتب عالی به پیامبر میرسد که نقطه اعتدال خلقت در همه مراتب عالم است. در وجود او همه خوبیها جلوهگر میشوند، حتی اگر در دیگران به دلیل تفاوتهای طبعی نتوانند در کنار هم جمع شوند.
آیت الله اعرافی امتداد جمع اضداد را در مراتب و مقاطع کلان نیز قابل مشاهده دانست و خاطرنشان کرد: گاه مکاتب و فرهنگها هرکدام بخشی از حقیقت و خوبی را در خود دارند، اما تمدن ناب آن است که بتواند تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی بشر را پوشش دهد. اسلام چنین است و در انقلاب اسلامی و اندیشه امام خمینی این جامعیت بهوضوح دیده میشود. اگر کسی تاریخ دویستسیصد سال اخیر جهان اسلام را بررسی کند ـ از جهان عرب و شبهقاره گرفته تا قفقاز، خلیج فارس و ایران ـ خواهد دید که پس از عقبماندگی مسلمانان و رشد تمدن مادی غرب، همواره این پرسش مطرح بود که چگونه میتوان مجد و عظمت پیشین را احیا کرد؟ در پاسخ، دهها و صدها نهضت و شورش شکل گرفت، اما بسیاری از آنها در دام دوگانههایی گرفتار شدند که من در اینجا حدود بیستوپنج شش نمونه از آنها را فهرست کردهام.
وی ادامه داد: بخش مهمی از نهضتها در همین تضادها و پارادوکسها فرو افتادند. در مقابل، امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی ویژگی ممتازشان این بود که در حالیکه نقد جدی به مادیگرایی، حسگرایی، پوزیتیویسم و دنیاگرایی تمدن غرب داشتند، توانستند فضیلتهای به ظاهر متناقض را در اندیشهای منسجم و جامع کنار هم جمع کنند. اهمیت این جمع اضداد در اندیشه امام، بسیار است؛ بخشی از آن در قانون اساسی انعکاس یافته و بخشی دیگر در بیانیۀ گام دوم انقلاب بهروشنی مورد اشاره رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است. ایشان در این بیانیه میفرمایند:
«انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آماده تصحیح خطاهای خویش است، اما تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حساسیت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشداری به صاحبان حرفهای بیعمل میشمارد، اما به هیچ بهانهای از ارزشهای خود ـ که به فضل الهی با ایمان مردم درآمیخته است ـ فاصله نمیگیرد. این یعنی انقلاب اسلامی هم نظام است و هم انقلاب.»
آیت الله اعرافی در بیان برخی از نمونههای دوگانهها در اسلام عنوان کرد: دین و دنیا از یکسو، برخی جریانهای متحجر تفسیری از دین ارائه دادند که از حرکت اجتماعی و نیازهای واقعی بشر جدا بود. از سوی دیگر، برخی جریانهای غربزده چنان غرق در دنیا شدند که بنیانهای اعتقادی و فکری را از دست دادند. اندیشه امام خمینی(ره) اما دین و دنیا را در کنار هم دید؛ دنیایی در مسیر دین و ارزشهای اسلامی. این همان نقطه تعادل است که بسیاری از نهضتهای گذشته از آن بازماندند.
جمهوریت و اسلامیت: دوگانهای که در نهضتهای پیشین همواره محل لغزش بود. گروهی چنان بر اسلامیت تأکید کردند که برای رأی و ارادۀ مردم هیچ جایگاهی قائل نشدند و گروهی دیگر آنقدر بر جمهوریت تکیه کردند که ارزشهای الهی را کنار گذاشتند. اما اندیشه انقلاب اسلامی توانست با ابتکار مفهومی، مردمسالاری دینی را بنیان بگذارد؛ ترکیبی نوین که در آن جمهوریت و اسلامیت نه در تقابل، بلکه در تکامل یکدیگر قرار گرفتند.
مذهب و اسلام: برخی مدعیان ولایتمداری چنان در مذهب غرق شدند که هویت امت واحد اسلامی را نادیده گرفتند. در مقابل، گروهی دیگر آنقدر بر وحدت امت تأکید کردند که ارزشهای مذهبی در نگاهشان کمرنگ شد. امام خمینی(ره) اما توانست این دو را در کنار هم حفظ کند: هم مفسر عمیقترین معارف اهلبیت بود و هرگز از آن کوتاه نیامد، و هم نماد امت اسلامی شد. بهگونهای که امروز با وجود همه تبلیغات سوء، در هر نقطهای از جهان اسلام نام او بهعنوان پرچمدار وحدت شناخته میشود. من خود شاهد بودم که در سفر اخیر به مالزی در اجلاس رسمی که نخستوزیر آن کشور برگزار کرده بود، احترام ویژهای برای نماد ایران و یادگار امام قائل بودند و او را نماد ایستادگی امت اسلام در برابر شیاطین عالم معرفی کردند.
از دیگر دوگانهها، «برونگرایی و درونگرایی» است. آیا باید چشم به بیرون داشته باشیم یا به درون؟ این نیز پارادوکسی است که در اندیشه انقلاب اسلامی بهخوبی جمع شده است.
اینها نمونهای از دوگانههایی است که اندیشه امام و انقلاب اسلامی توانست میان آنها تعادل برقرار کند. دوگانههایی همچون دین و دنیا، دنیا و آخرت، جمهوریت و اسلامیت، مذهب و اسلام، و همچنین ملیت و اسلامیت و برونگرایی و درونگرایی.
در گذشته، بسیاری از نهضتها در دام این تقابلها گرفتار شدند، اما امام و انقلاب اسلامی توانستند توازن صحیح را ایجاد کنند. نمونه روشن این امر را میتوان در کتاب ارزشمند شهید مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران دید؛ اثری که هنوز هم زنده و راهگشاست. امام نیز در همان سخنرانی معروف فیضیه که فرمودند من کار به آمریکا، اسرائیل و شاه دارم ـ در عین حال عظمت ایران را نیز برجسته کرد.
آیت الله اعرافی با تأکید بر ویژگیهای شخصیت امام خمینی (ره) عنوان کرد: امامی که در همان سخنرانی تاریخی فرمودند به سه مسئله که عمدتاً دو تای آن مربوط به عرصههای بینالمللی بود کاری نداشته باشید، اتفاقاً سخن خویش را از همان نقطه آغاز کرد و در همانجا پیام و عظمت ایران را به بهترین وجه بازتاب داد. این توانایی در جمع میان مفاهیم نیازمند یک تئوری است؛ چه در عرصه فرهنگسازی میان مذهب و امت، چه در عرصه پیشرفت و عدالت.
وی افزود: پس از تشکیل نظام جمهوری اسلامی، در آن سالهای جوانی ما بحثی رایج بود: گروهی میگفتند با شکلگیری نظام، انقلاب پایان یافته است؛ گروهی دیگر بر ادامه انقلاب اصرار داشتند و اصول نظام و قوانین را کماهمیت میشمردند. اهمیت بزرگ در این است که میان انقلاب و نظام جمع شود. هرجا به بهانه شکلگیری قواعد و مقررات اجتماعی و استقرار نظم، از روح انقلابی فاصله گرفتیم، خسارت دیدیم؛ همانطور که اگر شور انقلابی بدون پذیرش نظم و قاعدهمندی باشد، جامعه دچار هرجومرج میشود. جمع این دو اصل حیاتی است و در بیانیه گام دوم انقلاب نیز چندینبار مورد تأکید قرار گرفته است.
انقلاب اسلامی؛ ظرفیتی عظیم برای جمع بیش از بیست دوگانه چالشبرانگیز
حضرت آیت الله اعرافی در جمع بندی سخنان خود پیرامون ابعاد کلاننظریه انقلاب اسلامی توضیح داد: جمهوری اسلامی ایران در کلان نظریه خود، تفسیری تمدنی و جامع از اسلام ارائه داد که توانست بسیاری از دوگانهها و چالشهایی را که نهضتهای بزرگ پیشین را زمینگیر کرده بود، حل کند. اگرچه در عمل ممکن است گاهی به این سو و آن سو لغزش داشته باشیم، اما در ساحت نظری و تئوریک، انقلاب اسلامی توانسته است ظرفیتی عظیم برای جمع بیش از بیست دوگانه چالشبرانگیز ایجاد کند. درست همانگونه که انسان کامل میتواند فضیلتهای متعدد را در وجود خود متناسب گرد آورد، در این دوگانهها نیز خوبیهایی نهفته است که اگر از حد اعتدال خارج شوند، به ضد خود تبدیل میشوند. امام خمینی توانست با اندیشه خود این کلاننظریه را عرضه کند و ملت ایران نیز با هوشمندی آن را دریافت و پشتیبانی کرد. حتی اگر بسیاری نتوانند در سطح نظری آن را توضیح دهند، اما در همان روزهای راهپیماییهای سال ۵۶ و ۵۷ در قم و تهران، جوانان دانشگاهی و مردم عادی با دل خود پیام امام را دریافتند و درک کردند و بر اساس آن حرکت کردند.
وی ادامه داد: البته این نظریه نیازمند کار و بازپردازی دائمی است، بهویژه پس از آنکه دشمنان انقلاب کارهای تئوریک سنگینی علیه آن انجام دادهاند. ما نیز باید در دانشگاهها، در میان نخبگان و متناسب با فضای عمومی، این نظریه را بازخوانی و تقویت کنیم. از سوی دیگر، در عمل نیز باید خطاهای خود را اصلاح نماییم. در این میان، نهاد رسانه پشتوانهای بزرگ برای صیانت از این گفتمان متعالی و مترقی و نشر آن است؛ چه در داخل و چه در خارج کشور. حضور رسانه در عرصه بینالملل نیز حضوری پسندیده و تحسینبرانگیز است، هرچند هنوز با ظرفیتهای واقعی فاصله بسیاری دارد.
غفلتی که باید جبران شود
مدیر حوزههای علمیه با اشاره به سفرهای متعددی که به کشورهای خارجی داشته، تأکید کرد: به دلیل مأموریتهای مختلف به کشورهای متعددی سفر کردهام و یادداشتهایم از این سفرها شاید ده جلد شود. همیشه در این سفرها غصه میخورم، زیرا در هر نقطهای از جهان ظرفیتهای عظیمی برای گسترش پیام انقلاب اسلامی وجود دارد، اما ما در داخل کشور از آنها غافل ماندهایم. نه مسئولان بهدرستی توجه کردهاند، نه امکانات کافی فراهم آمده است. حتی کسانی که این ظرفیتها را درک میکنند، اندکاند. به همین دلیل صداوسیما باید در بخش بینالملل قویترین پشتیبانیها را ارائه دهد.
وی ادامه داد: انقلاب اسلامی اندیشهای است که در سراسر جهان خریدار دارد؛ از آفریقا تا جنوب شرق آسیا. آقای جبلی و دوستانشان در رسانه شخصیتهای بینالمللی هستند و فعالیتهایشان درخور تحسین است؛ اما این فعالیتها تنها بخش اندکی از ظرفیت واقعی ماست. محور مقاومت تنها یک جلوه و شعاع از بُعد بینالمللی انقلاب اسلامی است؛ در حالیکه خود انقلاب صدها برابر ظرفیت بیشتر دارد. کموزیاد شدن جلوههای مقاومت نباید ما را نگران کند.
آیت الله اعرافی، آفریقا را نمونه روشنی از ظرفیتهای بالقوه انقلاب اسلامی در جهان دانست و ابراز داشت: من خود به قاره آفریقا عشق میورزم و بارها تقاضا کردهام که در حوزه بینالملل روی آفریقا کار بیشتری انجام شود. آفریقا سرزمینی مستعد و حاصلخیز است و در آینده تأثیرگذاری زیادی خواهد داشت. نمونههایی مانند شیخ زکزاکی و دیگر رهبران آنجا، گویای این ظرفیت عظیم است.
ضرورت صیانت از نظریه انقلاب و تبیین درست آن
عضو شورای عالی حوزه های علمیه با بیان این که صیانت از نظریه انقلاب و تبیین درست آن چه در داخل و چه در خارج نیازمند تلاش بیشتر است؛ دانشگاهها نیز در این زمینه مسئولیتی ویژه دارند، ادامه داد: اکنون وضعیت دانشگاههای ما چنان است که به کار جدیتر نیاز دارد.
مدیر حوزه های علمیه در ادامه افزود: در سالهای اخیر بر اساس طرحهای تحولی، اقدامات متعددی در حوزه علمیه طراحی و در حال پیشبرد است؛ از جمله طرح آمایش حوزوی و حدود ۴۰ تا ۵۰ پروژه مشترک با دیگر نهادها. تفاهمنامهها آغاز کار است، اما ما بر دو نکته تأکید داریم:
نخست: برنامه پنجسالهای مبتنی بر تفاهمنامه؛
دوم: دبیرخانه مشترکی که فردی با حکم رسمی از دو دستگاه انتخاب شود تا کارها را پیگیری کند. بهعنوان نمونه، ما با آموزشوپرورش یک برنامه پنجساله در ۲۰ محور به پایان رساندیم و برنامه دوم را نیز بهتازگی امضا کردهایم.
مدیر حوزه های علمیه با تأکید بر اهمیت تفاهم بین حوزههای علمیه و صداوسیما، گفت: پیشنهاد ما برای همکاریهاست و امیدواریم بتوانیم وظایف خود را بهخوبی انجام دهیم. همانگونه که در ابتدا عرض کردم، بیش از رسانه، حوزه نیازمند اتصال به بدنه اجتماعی و فضای عمومی است. تولیدات رسانه باید به سمت ما بازگردد تا از تولیدات فقهی و فلسفی حوزه اثر بپذیرد و سپس در بازار فکری، معرفتی و فرهنگی عرضه شود. در حوزه نیز ذخایر و تراث عظیمی وجود دارد که بسیار بیش از آن چیزی است که تاکنون بازتاب یافته است./خبرگزاری حوزه