رحامدیا | سیدعبدالله هاشمی، نویسنده و استاد حوزه
بخش اول
چهارشنبه عصر، سالن نشستهای علمی مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) برخلاف انتظار به سرعت پر شد و مناظره حساس و جدی دو تن از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه و مدرسان سطح خارج آیتالله علیرضا اسلامیان و آیتالله ابوالقاسم علیدوست با حضور اساتید و فضلای حوزه علمیه و طلاب محترم آغاز شد. مباحث علمی جدی و صریحی از سوی دو اندیشمند «پیرامون نقش عقل در کشف حکم شرعی و روش استنباط این نظریه» مطرح شد. در کنار متن گفتوگو، حواشی نیز پیش آمد که میتوانست به گونهای مدیریت شود تا جنبه علمی مناظره بیشتر مورد توجه قرار گیرد. به دلیل کمرنگ شدن متن و سایه افکندن غبار حواشی بر محتوای علمی مناظره، ارائه روایت صادقانه از اصل مناظره و ابعاد علمی آن را بایسته میدانم. برای همین سعی میکنم بدون جانبداری از هیچ یک از دو اندیشمند گرامی، راوی ماجرای مناظره داغ حوزه قم و ابعاد علمی آن باشم و به این سؤال پاسخ دهم که «داستان از چه قرار است؟»
آیتالله اسلامیان، با مطالعه جدی و موشکافانه آثار آیتالله علیدوست و پیگیری نظرات ایشان، باور دارد روش ایشان در کشف نظریات علمی، دارای نقد جدی است. به باور ایشان، ضعف روش استنباط به تولید نظریات نادرست یا ناقص میانجامد و امتداد آن به یک رویه و جریان فکری غیرعلمی منتهی میشود.
پیرو این دغدغه، در جلسات خصوصی و گفتگوهای غیررسمی برخی از این نظریات، میان این دو اندیشمند مورد بحث واقع شده است. استاد اسلامیان پس از طرح اشکالات خود در جلسات خصوصی پاسخ درخور دریافت نمیکند. با عدم اقناع و بیپاسخ ماندن نقدهای استاد اسلامیان، موضوع مناظره از سوی ایشان مطرح شد.این موضوع در محافل علمی خصوصی پیگیری شد. با پذیرش پیشنهاد مناظره و اقدام ارزشمند استاد علیدوست، بالاخره مناظره به ایستگاه آخر رسید و به همت مرکز فقهی ائمه اطهار علیهمالسلام برنامهریزی لازم برای برگزاری مناظره انجام شد.
مسأله این است که آیا به وسیله عقل میتوان به حکم شارع پی برد و فتوا داد که حکم خدا چنین است؟
آیتالله علیدوست معتقد است نسبت به احکام مکشوف، نمیتوان به ملاک احکام پی برد اما در احکام غیرمکشوف، عقل میتواند ملاک حکم را دریابد و از رهگذر کشف ملاک به حکم شارع برسد. برای اثبات این مدعا به قرآن، روایات و سخن فقیهان استدلال میکند.
آیتالله اسلامیان، در این مناظره به دنبال بررسی شیوه استدلال و روش استنباط آیتالله علیدوست بود و در صدد نقد و بررسی اصل نظریه نبودند. ایشان، با صرفنظر از اصل نظریه، به شیوه و روش استنباط استاد علیدوست نقد داشت. به باور ایشان روش استنباط استاد علیدوست در استدلال به قرآن و روایات و سخن فقیهان، هیچیک با روش استنباط متعارف قابل تطبیق نیست و خارج از چهارچوب علمی و روش فقهی است. استاد اسلامیان، تولید نظریه دینی خارج از روش و متد علمی متعارف و استنباط جواهری و رواج آن را، خطرساز و نگرانکننده میداند.
استاد علیدوست در کتاب «فقه و مصلحت» برای اثبات درک مصلحت توسط عقل و کشف حکم شرع به قرآن استدلال میکند. ایشان در استناد به قرآن عنوان میکند ،قرآن بیش از 50 بار خدای متعال کارشناسی عقل را مورد توجه قرار داده و برای درک عقل ارزشگذاری نموده و انسان را بهخاطر بیتوجهی به شناخت عقل، ملامت کرده است. باتوجه به این اهتمام قرآن به عقل پذیرفتنی نیست که درک عقل نسبت به مصلحت را شارع نپذیرد. بنابراین با توجه به درک مصلحت توسط عقل و امضای شارع پای حکم عقل میتوانیم به حکم شارع برسیم.
استاد اسلامیان، در نقد روش استدلال به قرآن در کتاب فقه و مصلحت گفت: موارد توجه قرآن به عقل بیش از 50 بار است. ارزشگذاری قرآن به درک عقل در همه این موارد به غیر از کشف حکم شارع ارتباط دارد. گویاترین آیه درباره رابطه حکم شارع و عقل آیه 151 سوره انعام است. طبق این آیه خدای متعال نمیفرماید از رهگذر عقل به حکم شرع برسید بلکه ممکن است مراد این باشد که نتیجه عمل به احکام الهی رشد عقلانیت است. لذا، این نوع استدلال به قرآن در سیره و روش اجتهادی فقیهان مورد قبول نیست.
روش علمی استدلال به قرآن این است که پس از موضوعشناسی صحیح، مفاد آیات، در مدعای مورد نظر، ظهور عرفی داشته باشد و با استناد به منطوق یا مفهوم آیه، کشف حکم صورت گیرد. درحالی که حتی یک آیه در این زمینه وجود ندارد. اگر یک آیه در قرآن،دلالت بر کاربرد عقل در کشف حکم شارع دارد، بیان بفرمایید؟
بخش دوم؛ بررسی ادله روایی
در کتاب «فقه و مصلحت» برای اثبات کاربست عقل در اثبات حکم غیرمکشوف به متن دو روایت استدلال شده است.
روایت اول در کافی آمده است و بیان میفرماید خدا پس از آفرینش عقل، او را به سخن واداشته و فرموده است: «بهوسیله تو عقاب میکنم و بهوسیله تو ثواب میدهم.» استاد علیدوست از این بیان روایت استفاده میکند که چون درک عقل مورد قبول شارع است، چنین مورد نوازش قرار گرفته است. دلیل روایی دوم استاد علیدوست برای اثبات مدعای خود، قسمتی از روایتی است که در کافی نقل شده است و میفرماید: «بهوسیله عقل حسن و قبح درک میشود.» ایشان از این روایت استفاده میکند که درک حسن و قبح عقل به معنای درک مصلحت و مفسده موجود در افعال است. عقل پس از درک مزبور میتواند درک وظیفه شرعی نماید.
نقد استاد اسلامیان
استاد اسلامیان در نقد روش استدلال به این روایت معتقد است. استناد به ظهور یک روایت و کشف قطعی مراد معصوم با خوانش کامل یک روایت حاصل میشود.
دو آسیب جدی در استدلال روایی استاد علیدوست وجود دارد: نخست، تحمیل برداشت شخصی بر متن روایت اول و استدلال گزینشی در روایت دوم است. مفاد روایت اول این است که معیار تکلیف عقل است و خداوند دیوانه را مکلف نمیداند این معنا هیچ دلالتی بر مدعای استاد علیدوست مبنی بر حجیت عقل ندارد. ایشان در نقد استدلال به روایت دوم میفرماید: نباید در استدلال به یک حدیث، گزینشی استدلال نمود.
باید مراد جدی شارع از مجموع کلام استفاده شود. در ادامه این روایت، سخنی صریح برخلاف مبنای استاد علیدوست دارد و در ادامه همین روایت تصریح میکند که عقل خود را ناتوان از درک احکام شرعی و نیازمند به دانش وحی مییابد.
چگونه میتوان به بخشی از یک روایت استدلال نمود، درحالیکه همان روایت، با صدای بلند خلاف مبنای ما را فریاد میزند؟ این گونه استدلال به روایات در کدام روش اجتهادی مرسوم و مقبول است؟
سومین نقد روشی استاد اسلامیان به شیوه استناد به سخن فقیهان و تحمیل نظریه کشف، بر عبارات فقها است. به باور ایشان، عباراتی که استاد علیدوست از محقق اصفهانی، خوئی و… نقل نموده است، هیچیک ناظر به مدعای استاد علیدوست نیست و این بزرگان برخلاف مبنای خود که عدم حجیت عقل در کشف حکم باشد، سخنی بیان نکردهاند.
استاد علیدوست به نقدهای روششناسانه استاد اسلامیان در استدلال به روایات و آیات هیچ پاسخی بیان نکرد و تنها به این نکته بسنده نمودند که سخن اصلی متوجه اصل قاعده ملازمه است و اشکال به استدلال قرآنی و روایی اهمیتی ندارد.
ما میتوانیم این اشکالات به ادله را بپذیریم و بگوییم در چاپ بعدی از کتاب حذف شود؛ اما شما باید نسبت به اصل قاعده ملازمه دیدگاه خود را بیان کنید که آیا قبول دارید یا خیر؟ یا قاعده ملازمه را قبول دارید که باید به دیدگاه ما ملتزم شوید و یا قبول ندارید که نوعی اشعریگری است.
نکته دیگر در بیان این استاد ناظر به کلام فقیهانی بود که برای کشف حکم شرع به عقل استدلال نمودهاند. وقتی برای اثبات حکم شرعی به ادله اربعه استناد میشود، نشان میدهد که عقل حکم شرعی را درک میکند. استاد علیدوست مدعی است فقیهانی همچون محقق اصفهانی و خوئی که کشف حکم شرع بوسیله عقل را قبول ندارند اما در فقه خود از عقل برای کشف حکم استفاده نمودهاند و در این رابطه عباراتی از محقق خوئی را مطرح نمودند که به ظاهر برخلاف مبنای خود عمل کرده است.
استاد اسلامیان پیرامون دیدگاه خود درباره اصل قاعده ملازمه اظهار داشت این موضوع محور گفتگو نیست و شما باید به سوالات بنده پاسخ بدهید.بنده آمادگی دارم در جلسات دیگری پیرامون این موضوع به صورت مفصل به بیان دیدگاه خود ونقد دیدگاه حضرتعالی بپردازم.
نکته مهم در این جلسه که بی پاسخ ماند سؤالات ونقدهای بنده به شیوه استنباط و روش اجتهادی شما بود.نکته دیگر اینکه برداشت شما از کلام محقق اصفهانی و خوئی نادرست است. این استاد در این بخش به صورت مفصل و با خواندن عبارات این دو فقیه بیان داشتند که عبارت این بزرگان ناظر به حکم عقل در موارد اشتغال یقینی است و معنای آن کشف حکم شرع توسط عقل نیست؛ از این رو برداشت استاد علیدوست از سخن این بزرگان نادرست است.
خیلی خوب. این مباحث لازمه یک حرکت علمی و اصیل حوزوی است.
صلوات