روحانیت باید متناسب با کارکردهای خودش در فرآیند انتخابات حضور پیدا کند. اول اینکه از حیث علمی مبانی انتخابات را تضمین نماید، زیرا هر نظام سیاسی باید مبتنی بر هنجارهای خود، قوانینش را تنظیم و زمینۀ مشارکت سیاسی مردم را فراهم کند. انتخابات امری است که در فقه ما، در دین ما و در هنجارهای ما پذیرفته شده است و از همین روست که هر کسی نمی تواند بیاید و بگوید که من می خواهم نامزد بشوم و رأی مردم را بگیرد، چرا که باید صلاحیت حداقلی را داشته باشد.
رسالت دومی که حوزۀ علمیه دارد، فعالیت تبلیغی است؛ زیرا روحانیت با تودۀ مردم سر و کار دارد. باید دقت داشت که قرار نیست روحانیت به مردم بگوید که باید به هر قیمتی در انتخابات شرکت کنند، بلکه باید تبیین کند که اگر مردم در انتخابات شرکت کنند به نفعشان است. اگر مردم به این آگاهی و درک برسند که تعیین سرنوشت شان به دست خودشان است، حتما شرکت می کنند.
و نکتۀ سوم اینکه، سنخ روحانیت به گونهای است که عملاً اگر از نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری بیرون بیاید، بسیاری از مولفههای دینی محقق نمیشود، از همین رو باید همواره در صحنه باشد.
امام خمینی(ره) براساس همین منطق بود که در اوایل پیروزی انقلاب نمیخواستند روحانیت در حوزۀ حکومت ورود کند اما بعدتر دیدند که لازم است این اتفاق بیفتد البته این بدان معنا نیست که همۀ منتخبین ما از “روحانیت” باشند بلکه به این معناست که توانمندان و متخصصان این رشته که کارایی دارند باید به این عرصه ورود کنند.
باید دقت داشت که حضور روحانیت در امر رقابت نیز به معنای این نیست که روحانیت رقیب دیگران است؛ زیرا روحانیت پدر جامعه می باشد و برادر بزرگتر نیست که سرگرم رقابت بشود، روحانیت اگر ببیند فرد دیگری بهتر کار میکند و موثرتر است، کار را به موثرتر می سپارد و حتی از او حمایت نیز میکند.