یادداشت؛

روحیه‌ی انقلابی و نجات از انفعال اجتماعی

مردم انقلابی ایران یادشان رفته بود که اگر مردمسالاری دینی رکن اساسی انقلاب در حدوث و بقاء است، اما این مهم در مشارکت چارچوب مدارانه‌ی انتخابات‌ها خلاصه نمی‌شود. مردم‌سالاری یعنی کار جهادی کردن و حتی‌الامکان دوری‌گزیدن از نهادی شدن!

رحا مدیا | علی عسگری

وقتی به اول انقلاب و سخنان امام راحل دقت می‌کنیم، با جملات و گزاره‌هایی مواجه می‌شویم که جهان را همچون موم در دست خود نرم می‌سازد و آن را در برابر قدرت لایزال الهی، پر کاهی می‌بیند.

آرمان مبارزه با ظالمان و یاریگری مستضعفان در نگاه مردم و روحانیون اگرچه خیلی دم دست نبود، اما آنچه که رسیدن به این مهم را دست‌یافتنی می‌کرد، تلاش، مجاهدت و مسئولیت‌پذیری آحاد مختلف مردم متدین و انقلابی دهه‌ی شصت بود.

دهه‌ای که شاید خیلی از مردم‌اش تصوری نسبت به مال‌ها، پاساژ‌های چندده طبقه و انواع و اقسام مدل‌های لباس‌های نه چندان پوشاننده، نداشتند!

راستش را بخواهید مسئولیت‌پذیری، اگرچه در ظاهر یک اصطلاح پیچیده به نظر می‌رسد، اما همان حواس‌جمع داشتن و به فکر دوست بودن است. مسئولیت پذیری یعنی دست یاری دادن و مهر برادری پروریدن!

مسئولیت‌پذیری در میان ما ایرانیان آنجایی نمود بیشتری می‌یابد که مشکلات هم‌نوع خود را از نزدیک چشیده‌ایم و با همه‌ی توان، داشته‌هایمان را در طبق اخلاص قرار می‌دهیم تا دوست یا هم‌وطن‌مان از محنت رهایی یابد.

این ویژگی با تمامی پیامد‌های خوبش، تهدید‌هایی را نیز در دل خود دارد. مثلا اگر رنج و مصیبت، بر چشم‌ها جور دیگری جلوه کند و زیر زبان طعمی لذیذ بنشاند، به سادگی نمی‌توان آسیب‌ها را گوشزد کرد و عواقب‌اش را هشدار داد.

به عنوان مثال، برای جامعه‌ای که حقانیت ولی فقیه‌‌اش را بدون ادله‌ی نقلی و عقلی و با لرزیدن پرده‌ی گوشش از صدای انفجار دشمن، می‌پذیرد، آیا می‌توان انتظار داشت تا حجاب را نیز با همان شیوه و هزینه‌های گزاف از تجربه‌های بی‌عفتی، بپذیرد؟

جواب این پرسش نیازمند بررسی مسائل گوناگونی است، اما چنانچه برای یک انسان غیر معتقد به ولایت فقیه، اثر یک بمب کفایت چندین ادله را می‌کند، شاید برای یک بی‌حجاب نیز، تذکر‌های متمادی از سوی اشخاص مختلف و ایجاد یک روح فطری جمعی، مسئولیت‌پذیر و حواس‌جمع نیز بتواند چنین کارکردی را داشته باشد، تا آنهایی که بدون غرض در خواب خوش فرو رفته‌اند کمی فرصت بیداری را تجربه کنند، و آرام آرام خوی اصلاح‌گری به جامعه برگردد.

حال چه شده که امروزه این روح مسئولیت‌پذیر به فراموشی سپرده شده و آنان که ادعای تبدیل کاخ سفید به حسینیه را داشتند، اکنون از فاطمی ساختن بانوان احساس عجز می‌کنند؟

به خاطرات اول انقلاب برگردیم. زمانی که مردم متدین برای رسیدن به آرمان‌ها دست از هیچ تلاشی نکشیدند و صف به صف، اشتیاق خود را برای تحقق مدینه‌ی فاضله‌ی اسلامی نشان می‌دادند. آن زمان چه داشت که امروز ندارد؟

بی‌گمان مراکز آموزشی و پژوهشی، بسته‌های فرهنگی و محتوایی و در نهایت ابزار ارتباطات جمعی که رسانه در عصر حاضر مصداق کامل آن است، هیچ زمانی به فراوانی امروز نبوده‌اند؛ ولی به نظر می‌رسد روحیه‌ی دولت‌محوری و چارچوب‌بندی شدن فرهنگ در ساختار سیاسی کشور، همان چیزی است که دهه‌ی شصت کمتر به خود می‌دید و گرفتارش بود.

این تحول، سبب شد تا تعداد گسترده‌ای از متدینین با خیال راحت افسار مدیریت فرهنگی و جامعه‌پذیری مردم را در اختیار دولت قرار داده بدون آنکه کم‌ترین توجهی به اندیشه‌های متولیان آن داشته باشند. آنگاه نیز که نتیجه‌ی انتخاب اشتباه خود را حس می‌کردند، چاره‌ی کار را در انتخاب فردی اصلح می‌دیدند. اما این نیز بهترین راه حل نبود!

مردم انقلابی ایران یادشان رفته بود که اگر مردمسالاری دینی رکن اساسی انقلاب در حدوث و بقاء است، اما این مهم در مشارکت چارچوب مدارانه‌ی انتخابات‌ها خلاصه نمی‌شود. مردم‌سالاری یعنی کار جهادی کردن و حتی‌الامکان دوری‌گزیدن از نهادی شدن!

نهادی شدن همان خطری است که شهید مطهری به انقلابیون تذکر داد. نهادی شدن شاید همان جلوه‌ از “بروکراتیزه شدن” باشد. همان عقلانیت ابزاری که اقتدار برآمده از آن می‌خواهد تا همه چیز را در چارچوبی خشک و در قفسی آهنین بگنجاند.

اینجاست که عقلانیت انقلابی به کمک می‌آید. همان عقلانیتی که چارچوب را فرای متن قانون می‌بیند و رسم قانون را پیشران حرکت‌های مصلحانه قلمداد می‌کند.

تقویت این عقلانیت، حوزه و روحانیت را دوباره احیاء می‌کند و آنان را سردمداران حرکت‌های فرهنگی جامعه قرار می‌دهد. حرکت‌هایی که اگر چه با یک تذکر آغاز می‌شود ولی تغییر ساختار‌های غیربومی و غیر انسانی نهاد‌ها را در بر خواهد داشت.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها