یادداشت؛

روز قدس و فلسفه ولایت فقیه

حضرت امام خمینی رحمت الله علیه با تأسیس جمهوری اسلامی ایران و تبدیل ولایت فقیه به یک نظریه عمل‌گرا، از قدس به‌مثابه محور وحدت اسلامی استفاده کرده و محور مقاومت را به بازوی اجرایی این فلسفه تبدیل نموده است.

رحا مدیا | یوسف پورجم

بررسی رابطه روز قدس و ولایت، کلید فهم منطق رفتاری جمهوری اسلامی در خاورمیانه و تقابل گفتمانی آن با لیبرالیسم غربی است. این موضوع را باید در چهارچوب پیوند الهیات شیعی، استراتژی‌های ژئوپلیتیک، و جامعه‌شناسی جنبش‌های مقاومت بررسی کرد.

روز قدس، به‌عنوان نقطه تلاقی مبارزه با اشغالگری و تجلی گفتمان ولایت فقیه، پرسش‌هایی بنیادین را پیش می‌کشد: چگونه یک مناسبت سالانه توانسته است به نمادی جهانی از اتحاد و مقاومت تبدیل شود؟ و چه نسبتی بین فلسفه ولایت در اندیشه شیعی و حمایت جمهوری اسلامی از جنبش‌های مقاومت وجود دارد؟

از نمادگرایی تا عمل‌گرایی

امام خمینی در سال ۱۳۵۸، با اعلام آخرین جمعه ماه رمضان به‌عنوان «روز قدس»، این مناسبت را فراتر از یک مراسم نمادین، به ابزاری برای عملیاتی‌سازی گفتمان مقاومت تبدیل کرد. این اقدام تنها یک دعوت به همدلی نبود، بلکه بر پایه نظریه ولایت فقیه، مسئولیت حکومت اسلامی در حمایت از مستضعفان جهان را تبیین می‌کرد. امام خمینی تأکید داشتند که قدس متعلق به تمام مسلمانان و دفاع از آن، وظیفه هر فرد مسلمان است. راهپیمایی‌های روز قدس نه فقط در لبنان و یمن، بلکه سرتاسر جهان و حتی در کشورهای مستکبر که با حضور گروه‌های مسلمان و غیرمسلمان برگزار می‌شود، نشان‌دهنده تبدیل موفق این مفهوم به یک پلتفرم فرامذهبی است.

پشتوانه الهیاتی مقاومت

ولایت فقیه، به‌عنوان جانشینی امام معصوم در دوران غیبت، دو رکن اساسی دارد، حفظ کیان اسلام و مقابله با ظلم. این نظریه، مقاومت در برابر اشغالگران قدس را نه یک انتخاب سیاسی، که تکلیف دینی می‌داند. در این چارچوب، حمایت از فلسطین، تجلی آیه «وَ لَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ» (حج:۴۰) است که نصرت خداوند را مشروط به دفاع از دین و مظلومان می‌داند.

جمهوری اسلامی ایران با استناد به این فلسفه، حمایت از حزب‌الله لبنان و حماس را در راستای وظایف اصلی خود می‌داند. همچنین این رویکرد، تقابل گفتمان «مقاومت» با گفتمان «سازش» در برخی کشورهای عربی را تشدید کرده است.

محور مقاومت، بازوی اجرایی ولایت

تشکیل «محور مقاومت» متشکل از ایران، افغانستان (فاطمیون)، سوریه (زینبیون)، عراق (حشد الشعبی)، لبنان (حزب‌الله)، یمن و گروه‌های فلسطینی، نشان‌دهنده تبدیل فلسفه ولایت به استراتژی عملیاتی است. این محور، سه کارکرد اصلی دارد:

۱. ایجاد توازن قوا در برابر ناتو منطقه‌ای اسرائیل.

۲. تقویت گفتمان وحدت اسلامی با فراتر رفتن از اختلافات مذهبی.

۳. بازتعریف مقاومت از چارچوب ملی به امت‌گرایی اسلامی.

پیروزی‌های نظامی حزب‌الله در جنگ ۳۳ روزه (۲۰۰۶) و شکست داعش در عراق، به‌عنوان نمونه‌های موفقیت این استراتژی، در سخنرانی‌های رهبران محور مقاومت همواره تکرار می‌شوند.

پشتوانه‌های دینی

قرآن کریم با تأکید بر جهاد دفاعی (بقره:۱۹۰) و دفاع از مظلومان (نساء:۷۵)، مقاومت را به‌مثابه یک فریضه الهی معرفی می‌کند. در سیره ائمه شیعه نیز، قیام امام حسین (ع) در کربلا، به‌عنوان الگویی برای مقاومت در برابر ظلم، همواره مورد استناد قرار می‌گیرد. امام خمینی با الهام از این الگو، مقاومت در برابر اسرائیل را «کربلای زمانه» نامید. این پیوند الهیات شیعی با مبارزه سیاسی، باعث شده است که گروه‌های مقاومت، شهادت را نه یک تراژدی، که «پیروزی نهایی» تفسیر کنند.

سخن پایانی

فلسفه ولایت و روز قدس، در حقیقت دو روی یک سکه‌اند. یکی نماد مبارزه با اشغالگری، و دیگری تئوری حفظ حیات این نماد. حضرت امام خمینی رحمت الله علیه با تأسیس جمهوری اسلامی ایران و تبدیل ولایت فقیه به یک نظریه عمل‌گرا، از قدس به‌مثابه محور وحدت اسلامی استفاده کرده و محور مقاومت را به بازوی اجرایی این فلسفه تبدیل نموده است.

در این اندیشه، قدس تنها با بازگرداندن سرزمین‌ها آزاد نمی‌شود، بلکه با تجلی ولایت حق و نابودی ولایت باطل در اندیشه‌ها آزاده می‌ماند. امروز، وظیفه هر مسلمان است که این فلسفه را از حافظه تاریخی به گفتمان زنده تبدیل کند.

«و کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نام‌ها. نه، کربلا حرم حق است و هیچ‌کس را جز یاران امام حسین راهی به سوی حقیقت نیست. کربلا، ما را نیز در خیل کربلاییان بپذیر. ما می‌آییم تا بر خاک تو بوسه زنیم و آن‌گاه روانه‌ی دیار قدس شویم» شهید سید مرتضی آوینی

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
روز قدس و فلسفه ولایت فقیه

لینک کوتاه: