رحا مدیا | اعظم ابوالحسنی
چند پرسش اربعینی
- آیا اهل بیت امام حسین(ع) در همان اولین اربعین در سال 61 هجری بر سر تربت سیدالشهدا حاضر شده اند؟ یا نه در اربعین دیگری بوده است؟
- آیا اساساً اسرای اهل بیت(ع) در راه بازگشت از شام به مدینه، از کربلا هم گذشته اند یا نه؟
- آیا جابر بن عبدالله انصاری و عطیه، در همان اربعین نخست، قبر امام حسین(ع) را زیارت کرده اند؟ و آیا از نظر مسافت و فاصله زمانی چنین چیزی امکان دارد؟
- آیا از نظر تاریخی، برخورد اهل بیت(ع) با جابر بن عبدالله در کربلا صورت گرفته است؟
- و اولین زائر قبر امام حسین(ع) در اربعین، جابر بوده است یا اهل بیت(ع)؟
- آیا از نظر امکان وقوع، ممکن است که در فاصله زمانی چهل روز، کاروان اهل بیت با آن همه زن و کودک، که به صورت اسیر برده می شدند، از کربلا به کوفه و پس از چند روز از کوفه به شام بروند و پس از مدتی که در دمشق اقامت داشتند، دوباره این مسیر طولانی را به کربلا بازگردند؟
در جواب به این سؤالات باید چندین مطالب بررسی شود و در کنار هم قرار داده شود تا بشود نتیجه نهایی به دست آورد. جغرافیای مسیر رفت و برگشت به شام در دانشنامه امام حسین ج 8 آمده است که میان کوفه و شام در آن روزگار، چند مسیر اصلی (راه بادیه، راه کناره فرات و راه کناره دجله) بود که هر یک از آنها راههای فرعی متعددی داشتهاند. به احتمال اینکه قدرتنمایی یزید اتفاق بیفتد از کوفه به شام باید از غیر بادیه باشد خصوصا که در بین راه در کلیسایی سر قرار داده شد اما در مسیر برگشت از شام مسیر سخت متصور است.
- از همان مسیری که آمده بودند که کربلا در بین راه است
- از بادیه و راه میان بر از شام به کربلا
- از شام به مدینه از مسیر اردن و بعد عربستان که کربلا در بین راه نیست
در منبعی راه سوم دیده نشده است و دو راه اول محتماتر است که هر کدام از این دو مورد قبول باشد از کربلا میکذرد. طبری (تاریخ الطبری) و ابن اثیر (الکامل) ذکر میکنند که اسرا را از کربلا به شام بردند، اما درباره بازگشتشان به کربلا سکوت کردهاند.
– بلاذری (انساب الاشراف) اشاره میکند که سر امام حسین(ع) را همراه اسرا به مدینه بازگرداندند، ولی مسیر دقیق را مشخص نکرده است.
منابع شیعه: شیخ مفید (الارشاد) و طبرسی (اعلام الوری) تصریح میکنند که جابر بن عبدالله انصاری در اربعین اول به کربلا آمد و امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) نیز در همان زمان حضور داشتند. سید بن طاووس (لهوف) میگوید اسرا در بازگشت از شام، عمداً از کربلا عبور داده شدند تا عبرت دیگران شود! بین دو منبع شیعه و سنی تناقضی وجود دارد اما منابع شیعه معتبر بیان کردند. مطلب دوم تغییر عملکرد یزید بعد از رسوایی است که باعث پشیمانی او به جهت رسوایی یا تحت فشار افکار عمویم قرار گرفته بود شد بدین جهت امام سجاد علیهالسّلام را خواست تا حاجات خود را بیان کند.
این تغییر سیاست و نگرش در همان سالی اتفاق افتاد که عاشورا به پا شده بود و معلوم نیست که این نرمش در سالهای بعد استمرار داشته باشد. مطلب بعد که با برای رسیدن جواب سؤالات بدان توجه کرد درخواستهای امام سجاد علیهالسّلام است. یکی از آنها دیدن سر امام حسین بود که در این رابطه 5 نظر وجود دارد قول مشهور در میان شیعه این است که سر همراه کاروان روانه شد ودر کربلا توسط امام سجاد علیهالسلام به بدنها ملحق شدند و نظر دوم این است که در دمشق به خاک سپرده شد و نظر سوم که یزید او را به مدینه فرستاد و در بقیع به خاک سپرده شد که البته جایی در بقیع به نام راس الحسین نداریم که این قول را تضعیف میکند.
نظر چهارم در مسجد رقه و نظر پنجم در قاهره که علت این فراوانی احتمالا به خاطر این بود است که سرها در مکانهای مختلف برده شده و ممکن این در هر کجایی که این سرها قرار داده شد و توقفی بوده به نام رأس الحسین معروف شده باشد.
قول مورد قبول علمای شیعه از جمله سیدمرتضی دفن در کربلا است. خوب اگر بخواهیم قول مشهور را انتخاب کنیم پس سرها همراه کاروان فرستاده شده و این تقاضای امام سجاد علیهالسّلام با توجه دلجویی که یزید از خاندان پیامبر اکرم داشت پذیرفته شده و در این صورت باید کاروان رسالت از کربلا عبور کرده باشند.
مطلب مورد توجه بعدی متن منابع بعضی علمای شیعه مانند شیخ مفید و شیخ طوسی و کفعمی و شهید مطهری مخالف بازگشت کاروان در اربعین اول هستند و در کتبهایشان بطور مطلق ذکر شده است که یزید دستور بازگشت کاروان به مدینه را صادر کرد اما جزییات راه و مسیر در آن منابع نیامده است و در مقابل بعضی علمای دیگر موافق با برگشت کاروان در اربعین اول هستند.
مطلب بعدی زمانبندی برگشت کاروان به کربلا است که در 20 صفر سال اول بوده است و 20 صفر سال 62 بوده است و بغیر ماههای محرم و صفر بوده است و ماه دیگری به کربلا رسیدند؛ ولی اگر به شرایط اجتماعی و سیاسی آن زمان نگاه شود برگشت کاروان در اربعین دوم کاملا منتفی است؛ زیرا در برگشت از شام به مدینه کاروان رسالت دارای انسجام و همراهی با هم با مدیریت امام سجاد و حضرت زینب علیهماالسلام هستند و از طرفی شرایط جسمانی این کاروان توان بازگشت در سال بعد آن هم با این انسجام را نمیدهد و اگر در سال بعد از عاشورا باشد ممکنه در سال بعد عدهای نیایند و یا عدهای دیگر اضافه شده باشند و در منبعی این کسر یا اضافه ذکر نشده است.
در ثانی مدنیه بعد از عاشورا آبستن شورش داخلی است که با تحریکات زبیریان صورت میگیرد و به نحوی مقابله بنیامیه و مردم مدینه است؛ لذا نمیشود به راحتی در سال 62 کاروان دوباره مهیا شوند و به کربلا در اریعین حرکت کنند. اگر در سال 62 باشد چرا باید صبر کنند که اربعین برسد در ماههای قبل از محرم و صفر و یا در همان دهه محرم چرا عازم نشدند؟ لذا وجود انسجام در کاروان رسالت و شرایط سیاسی احتمال اربعین اول را تقویت میکند.
اما اصلا از کربلا عبور داده شدند یا نه؟ در میان آن سه مسیری که گفته شد راه سوم که از اردن و فلسطین برگشتند رد شده است چون مدرکی وجود ندارد لذا یا از بیابان و یا از راه شام به مدینه بازگشت داده شدند و ممکنه از کوفه گذر کنند و در میان راه کاروان رسالت درخواست عبور از کربلا را میدهند و الا از اول مقصد مدینه است و با توجه به دستور دلجویی به نعمان بن بشیر با کاروان این تقاضا مورد قبول قرار میگیرد.
بنابراین بازگشت کاروان رسالت با توجه به این مقدمات در اربعین اول محتملتر است. بحث بعدی حرکت یاران امام از کوفه و مدینه بطرف کربلا بعد از عاشورا به عنوان اولین زائر است در وقعه الطف از ابومخنف آمده است: عبیدالله بن زیاد از اشراف کوفه سراغ گرفت و ابن حر جعفی را ندید به دیدنش رفت و پرسید کجا بودی ابن حر گفت مریض بودم ابن زیاد گفت دروغ میگویی تو با دشمنان ما هستی ابن حر گفت اگر من با دشمنانت بودم الان اینجا نبودم و هنگامی که ابن زیاد از او غافل شد سوار اسبش شد و از شهر خارج شد و بسوی کربلا رفت. ص276 این گزارش و گزارشات دیگر نشان میدهد که تعدادی از بنیهاشم و یاران امام از کوفه و مدینه از جمله جابر عبدالله انصاری و عطیه کوفی به سمت کربلا حرکت کردند و در 20 صفر رسیدند. در مقاتل آمده است که بعد از عاشورا پیکی به مدینه میرود و خبر صحرای کربلا را به مدینه میرساند. بنابراین جابر از زمانی که خبردار شده باشد حرکت کند از لحاظ زمانبندی هم درست میشود که در 20 صفر به کربلا و زیارت امام حسین علیهالسّلام برسد.