رحا مدیا | معصومه پازکی
به مناسبت عزل آیت الله منتظری از قائممقامی، نوشتهای با عنوان رنجنامه از سید احمد خمینی، خطاب به منتظری را مطالعه میکردم. در آن نوشته سید احمد با کمال ادب و صراحت تلاش دارد آخرین اقدام خود را برای تنبه منتظری انجام و علل و عوامل عزل آیتالله منتظری را برای طالبان حقیقت بیان کند، که پیشنهاد مطالعه میشود.
اما آنچه در سیر مطالعه این نوشته، توجهام را جلب کرد حرفهای بی منطق و بیبنیان مرحوم منتظری بود، کسی که شاگرد ممتاز آیتالله بروجردی و از شاگردان خاص امام بود. مهدی هاشمی بهعنوان شخص نفوذی لیبرال و عنصر ساواکی که سابقه قتل و مشارکت در قتل و سایر فسادها را قبل از نفوذ در بیت منتظری در کارنامه خود داشت، منتظری را چنان مجذوب و مسحور خود کرده بود که با وجود اعترافات مهدی هاشمی و انتشار آن در مطبوعات باز هم دست از حمایت او نکشیده بود و در مقابل امام ایستاد، حتی خواهش و تواضع امام هم او را منصرف نکرد. «من ارادت به شما دارم، من مخلص شما هستم از این مرید و مخلص خود قبول بفرمائید و به کار خود مشغول شوید.»
از طرفی پاسخها و استدلالهایش بسیار شبیه استدلالهای آخوندهای سکولار امروز بود، مثل؛ «اعدام او (مهدی هاشمی) پیروزی بزرگی برای دشمنان است.»، «او هنوز طرفداران زیادی از افراد انقلابی دارد، اعدام او در روح آنان اثر بد میگذارد.»، «او از خیلی از کسانی که مورد عفو امام قرار گرفتهاند، بدتر نیست.»
بهدنبال شباهت بین منتظری و آخوندهای لیبرال و سکولار بودم و با خود فکر میکردم که چه عاملی چشمها و فهمهایشان را بر واقعیت مسلم میبندد، که پاسخ امام را در همان رنج نامه یافتم که فرموده بودند: «نفوذیها حرف خود را از دهان ساده اندیشان موجه میزنند.»
ساده اندیشان موجه؛ افرادی هستند که از جهت علمی و سابقه فعالیت موجه هستند اما بهسادگی گرفتار جریانهای پرطمطراق شده و خیلی راحت در آن هضم میگردند و صدایی به نفع نفوذیها و دشمنان میشوند که در جامعه امروز از آنان کم نیست.