گفتاری از آیت الله عابدی؛

سستی و ناکارایی؛ خلاف مبانی قرآنی و روایی

استاد عالی درس خارج فقه و اصول گفت: خدا به اندازه‌ای که آدم می‌خواهد کار کند کمک می‌‌کند. کسی که مثلا نمی‌خواهد کتاب بنویسد، خب خدا هم برای کتاب نوشتن کمکش نمی‌کند. کسی که مؤونه و خرج این‌طوری دارد که می‌خواهم کتاب بنویسم یا می‌خواهم آن مدرسه را اداره کنم یا می‌خواهم خرج فلانی را بدهم، خدا به این کمک می‌کند که این کارها را انجام دهد.

به گزارش رحا مدیا، آیت الله احمد عابدی، استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در سخنانی به بیان نکات اخلاقی و اجتماعی پرداخت که مشروح آن در ذیل می‌آید.

بلندهمتی (بخش سوم)

یک روایت می‌فرماید: «انّ الله یحبّ معالَ الامورِ و یکرهُ سَفْسافَها؛ خداوند “معال‌الامور”، کارهای بلند و بزرگ را دوست دارد و از کارهای ضعیف، حقیر و پست خوشش نمی‌آید.
حدیث دیگر می‌فرماید: «انّ المعونةَ تأتی منَ اللهِ تعالی للعبدِ علی قدرالمؤونة»؛ لطف و کمک خدا به اندازه خرج شماست. این شوخی هست که بنده خدایی برایش نان خالی‌ آوردند، گفت نمی‌خورم، باید چلوکباب باشه تا بخورم، اتفاقا آن شب چلوکباب هم برایش آمد.

خدا به اندازه‌ای که آدم می‌خواهد کار کند کمک می‌‌کند. کسی که مثلا نمی‌خواهد کتاب بنویسد، خب خدا هم برای کتاب نوشتن کمکش نمی‌کند. کسی که مؤونه و خرج این‌طوری دارد که می‌خواهم کتاب بنویسم یا می‌خواهم آن مدرسه را اداره کنم یا می‌خواهم خرج فلانی را بدهم، خدا به این کمک می‌کند که این کارها را انجام دهد. آن که نیت بلند دارد، خدا به اندازه نیت بلندش کمک می‌کند.

در دعاهای مفاتیح خیلی هست: «اللّهم انی اَعوذُ بکَ من العجزِ والکسلِ؛ خدایا از عجز و ناتوانی، بی عاری تو پناه می‌برم.» دعای دیگر: «اسألک العزیمةَ علی الرّشدِ» خدایا از تو می خواهم که تصمیمی به من بدهی کارهای بزرگ انجام بدهم.

حدیث دیگر: «إن قامَتِ السَّاعَةُ و فِي يَدِ أحَدِكُم فَسيلَةٌ فإنِ استَطاعَ أنْ لايَقومَ حَتّى يَغرِسَها فَليَغرِسْها» این حدیث را که من می‌خواندم به ذهنم آمد همین آقای یحیی سنوار که موقع شهادت چوبی دستش است که این را هم مثلا بزند. ان قامت الساعة…؛ یعنی اگر عزراییل آمده جانتان را بگیرد و در دستان شما درختی هست که می‌خواهید بکارید؛ اگر داری می‌میری، اول درخت را بکار، بعد بمیر! نگویید که حالا می‌میرم؛ نه باز هم آن کار را انجام بدهد.

حدیث دیگر: «احْرِصْ عَلَى مَا ينْفَعُكَ، واسْتَعِنْ بِاللَّهِ وَلاَ تَعْجَز» این آقای محمدتقی شوشتری صاحب قاموس‌الرجال خیلی آدم بزرگی بود و متأسفانه تو حوزه ناشناخته است. آقای شیخ محمدتقی شوشتری مثلا در شوشتر مثل آقای بهجتی بود. از نظر معنوی خیلی آدم بزرگی بود، از نظر کتاب هم در مراجع تقلید بی‌نظیر بود. یعنی هیچ مرجع تقلیدی مثل ایشان نیست. ایشان کتاب شرح لمعه‌ای دارد. یک کتاب‌هایی است که شرح، از اصل بهتر است. مثلا جواهر، شرح شرایع است؛ ولی شرایع از جواهر مهم‌تر است.

شرح آقای شوشتری شرح لمعه است ولی از خود لمعه مهمتر است. یک جای این کتاب نوشته این جا را که می‌نویسم درهواپیما هستم و در حال برگشت از حج هستم. در هواپیما و هنگام برگشت از حج، مشغول نوشتن شرح لمعه بود. ببینید این آدم چه همتی داشته!

خدا رحمتش کند. گاهی وقت‌ها دم خانه‌ش می‌رفتم، پابرهنه می‌آمد در را باز می‌کرد همین که سلام می‌کردی اولین چیزی که بعد از جواب سلام می‌فرمود، می‌گفت اگر کار شما خیلی ضروری نیست نیا تو، کار دارم. اگر می‌گفتی سوال دارم، می‌گفت خب تو این شهر خیلی طلبه هست برو از آن‌ها بپرس. چند بار اصرار می‌کردی که شخص دیگری بلد نیست، آن موقع می‌گفت خب بیا داخل و این همه کارهای بزرگ انجام داد.

آیاتی درباره بلندهمتی

«لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»؛ کسی که جنگ نمی‌رود و کسی که جنگ می‌رود، این‌ها مثل هم نیست؛ یعنی کسی که همت بلندی دارد به جنگ برود.

آیه دیگر: خذوا ما آتیناکم بقوة چیزی که به شما می‌دهیم مردانه و قوی به دست بگیرید.

حدیث می‌فرماید: «الیدُ العلیا خیرٌ من الید السفلی؛ ید علیا بهتر از ید سفلی است.» کسی دستش بالاست مثلا کارهای بزرگی می‌خواهد انجام بدهد؛ ید علیا یک معنای دیگر این هست، بعضی‌ها که می‌خواستند به فقیر پول بدهند، پول را در دستش می‌گذاشت و به فقیر می‌گفت آقا این را از دستم بردار، نه اینکه پول را دست فقیر بدهد. چون اگر من به فقیر بدهم، دست من بالا می‌شود؛ اما پول را دست خودش می‌گ‌ذاشت و به فقیر می‌گفت این را بردار که الان دست فقیر بالاست. پیغمبر هم فرموده «الید العلیا خیر من الید السفلی».

یا مثلا این حدیث که می فرماید: «لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا .» این جان شما ارزشش زیاد است، به غیر از بهشت جان خودتان را نفروشید. به یک پولی، ناهار و شامی ارزش خودتان را با این چیزها معامله نکنید.

آیه شریفه دیگر می‌فرماید: «كَتَبۡنَا لَهُۥ فِي ٱلۡأَلۡوَاحِ مِن كُلِّ شَيۡءࣲ مَّوۡعِظَةࣰ وَتَفۡصِيلࣰا لِّكُلِّ شَيۡءࣲ فَخُذۡهَا بِقُوَّةࣲ »

ای موسی این چیزهایی که به تو دادیم این‌ها را به قوت و محکم بگیر؛ یعنی همه پیغمبرها آدم‌هایی که این‌جورهمت بلند دارند در برابر مثلا فرعون می‌ایستد. خب خیلی همت دارد.

«یا یحیی خُذِ الکتابَ بقوةٍ»؛ یعنی شل و سست نباشید. درباره پیغمبر اکرم، «یا ایّها المزّمّل قُمِ اللیل. یا ایها المدّثّرقم فانذر» یا ایها المدثر این است آدمی که الان مریض است، لباس به خودش پوشیده و دارد می‌لرزد، خدا به او می‌فرماید بلندشو کار کن؛ یعنی بهانه نیاورد که مثلا حالا مریض هستم و نمی‌توانم. «فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل».

آیه شریفه دیگر: «قَالَ رَجُلَانِ مِنَ ٱلَّذِينَ يَخَافُونَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمَا»؛ دو نفر که خدا به آن‌ها لطف کرده بود گفتند «ادۡخُلُواْ عَلَيۡهِمُ ٱلۡبَابَ فَإِذَا دَخَلۡتُمُوهُ فَإِنَّكُمۡ غَٰلِبُونَ»

در بعلبک لبنان یک چیزی شبیه تخت جمشید است؛ بلکه شاید بزرگتر ازاین. این‌ها برای امالقه بود و موسی علیه‌السلام دو نفر آدمی داشت که این دو نفر به مردم می‌گفتند به این امالقه حمله کنید؛ امالقه از فرعون‌ها بدتر بودند «ادخلوا علیهم الباب…».
آیه دیگر: «قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ»

یا مثلا «فَهَزَمُوهُم بِإِذۡنِ ٱللَّهِ». این‌طور آیات و روایات بر ترغیبب و تشویق به بلندهمتی دلالت می‌کند.

فرق تکبر با بلند همتی

اولا بین بلند همتی و تکبر فرق است. یک وقت آدمی متکبر است یا یک آدمی عجب دارد. یک وقت همت دارد.

تکبر یا عجب این است که خودش را از دیگران بالاتر بداند. خودش را با بقیه مقایسه می‌کند می‌گوید من بالاترم ، این تکبر می شود؛ اما بلند همتی این است که برای مردم احترام قائل است و خودش را از کسی بالاتر نمی‌داند؛ ولی خودش هم کارهای بزرگی انجام می‌دهد.

این که در زیارت‌های امام حسین علیه‌السلام “نفوس ابیّة” یعنی نفوسی که خیلی بلند هستند و به کارهای کم و به کارهای حقیر راضی نمی‌شوند یا اینکه مثلا می‌فرماید: « يَأبى اللّه ُ ذلك لَنا وَ رَسولُهُ وَ المُؤمِنونَ وَ حُجورٌ طابَت وَ طَهُرَت»؛ خدا، پیغمبر، امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا این را نمی‌پذیرند؛ یعنی همان “هیهات من الذّله”. همان‌طوری که بلندهمتی غیر از تکبر است، تواضع هم غیر از ذلت نفس است. ذلت نفس حرام است. حقیر شدن به معنی ذلیل شدن و خوار شدن حرام است؛ اما تواضع بسیار بسیار

خوب است. مثلا دوست داشتن بزرگی؛ یک کسی دوست دارد بزرگ شود، رییس بشود، این خوب است یا بد؟ اگر دوست داشتن بزرگی در امور معنوی است، بسیار خوب است “و قال من ذریتی قال ینال عهدی الظالمین”؛ دوست دارد که حتی بچه‌ش هم امام و پیغمبر شود. این خیلی خوب است. این بزرگی در معنویت است.

بزرگی در دنیا به این معنی که بخواهد رییس مردم باشد، شهردار و وزیر باشد، این هم بد است.

آیت الله اراکی رضوان الله علیه یک وقت در خطبه نماز جمعه این آیه شریفه را می‌خواند: «تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدونَ عُلُوًّا فِي الأَرضِ وَلا فَسادًا» بعد می‌‌فرمود اگر کسی آرزو می‌کند و دوست دارد که رئیس دانشگاه شود، فرماندار شود، رییس این کارخانه شود؛ این آیه قرآن می فرماید این طور آدمی عاقبت ندارد. “تلک الدار الآخره…”. اصلا نمی‌خواهد بزرگ شود؛ پس کسی که می‌‌خواهد قاضی و امام جمعه و… شود، این طور آدمی آخرت ندارد.

گزارشگر: بابک شکورزاده

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها