رحا مدیا | محمد کرمینیا
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخ دوم شهریور ۱۴۰۴، از منظر راهبردی حامل پیام روشن و هشدارآمیزی برای جامعه ایران است. کلیدواژهٔ محوری این سخنرانی، یعنی «سپر پولادینِ اتحاد مقدس»، دربردارندهٔ حقیقتی بنیادین است که باید توسط نخبگان سیاسی، مدیران کشور و آحاد مردم جدی گرفته شود.
تعبیر «سپر پولادین» بهخوبی نشان میدهد که اصلیترین دستاورد جنگ ۱۲ روزه، ایجاد یک سرمایه اجتماعی بیبدیل و انسجام ملی است؛ اتحادی که نهتنها توانست دشمن را در میدان سخت به عقب براند، بلکه امروز بهعنوان بزرگترین بازدارنده در برابر طراحیهای دشمن عمل میکند. روشن است که شکست در میدان نظامی، همواره دشمن را به طراحیهای جدید در میدان نرم و اجتماعی سوق میدهد. لذا هدف بعدی دشمن، نه حملهٔ مستقیم، بلکه شکستن همین انسجام و ایجاد چندصدایی و تفرقه است.
رهبر انقلاب در این میان، وظیفهای دوگانه را بر دوش جامعه میگذارند: از یکسو مردم باید هوشیارانه اتحاد را پاس بدارند و از سوی دیگر مسئولان موظفاند که از هرگونه اقدامی که این سپر مستحکم را تضعیف میکند، پرهیز کنند. اهمیت این مسئله زمانی بیشتر آشکار میشود که بدانیم خودِ ولیّامر جامعه، نخستین کسی است که طی دههها بهطور عملی و تمامقد پایبندی خویش به دفاع از کشور، استقلال و ارزشهای آن را نشان داده است. به تعبیر دیگر، وقتی رهبر انقلاب در میدان، مصداق حقیقی اتحاد و ایستادگی است، برای دیگر جریانها هیچ عذری در سستی یا انحراف باقی نمیماند.
در این مسیر، نکتهای اساسی باید مورد توجه قرار گیرد: وجود اختلافنظر و اختلافسلیقه، امری طبیعی و حتی لازمهٔ پویایی سیاسی است. اما خط قرمز، آنجاست که فرد یا جریانی، تحلیل خویش را برتر از تحلیل ولیّامر بداند و در عمل، مسیری متفاوت برگزیند. تاریخ صدر اسلام گواهی روشن در اینباره دارد: سلیمان صُرد خزاعی، صرفاً به این دلیل که تحلیل شخصیاش با تحلیل مسلمبنعقیل (سفیر امام حسین علیهالسلام) سازگار نبود، او را تنها گذاشت و نتیجه، چیزی جز شکست و پشیمانی نبود. این تجربه تاریخی هشدار میدهد که تقدم تحلیل فردی بر راهبرد ولیّامر، فرجامی جز تکرار تلخ تاریخ نخواهد داشت.
از همین رو، نباید اجازه داد جریانهای خاص، خطابهٔ امروز رهبری را دستاویزی برای رقابتهای جناحی و تسویهحسابهای سیاسی قرار دهند؛ چرا که چنین رویکردی خود، بذر تفرقهای جدید خواهد بود و دشمن دقیقاً در انتظار همین لحظههاست.
مطالعهٔ کتاب «مسلم، ولیّامر است» نوشتهٔ سیدعلیاصغر علوی، در این زمینه میتواند راهگشا باشد. این کتاب با بررسی نمونههای تاریخی، نشان میدهد که چگونه فاصله گرفتن از ولایت و تقدم دادن تحلیل شخصی بر نظر ولیّامر، در تاریخ اسلام موجب انحرافات و شکستهای جبرانناپذیر شده است.
در نهایت باید گفت: اتحاد مقدس، نه توصیهای اخلاقی و نه تاکتیکی موقت، بلکه یک «راهبرد حیاتی» برای بقا و اقتدار ملی است. این اتحاد همان سپر پولادینی است که دشمن پس از ناکامی در میدان سخت، بیش از هر چیز به دنبال خدشهدار کردن آن است. پاسداری از این سپر، مسئولیتی است که بر دوش همه آحاد جامعه و مسئولان نهاده شده و کوچکترین بیتوجهی به آن، هزینههایی بهمراتب سنگینتر از هر اختلاف مقطعی خواهد داشت.