رحا مدیا | میلاد حسنزاده
دختری ۱۸ ساله، یک روز تصمیم گرفت صفحهای در اینستاگرام راهاندازی کند. هدف اولیهاش ساده بود: اشتراکگذاری روزمرگیهای زندگیاش و شاید گاهی عکسهایی از غذاها و کتابهایی که میخواند. اما بهمرور، لایکها و کامنتها کمتر از حد انتظارش بودند. او که نمیخواست احساس «دیدهنشدن» را تجربه کند، شروع به تغییر محتوای صفحهاش کرد. عکسهای شخصیتر، نمایش لحظاتی از زندگی خصوصی و در نهایت تصاویری که بیش از آنکه محتوای فکری داشتهباشند، ظاهر او را برجسته میکردند. تعداد دنبالکنندگان افزایش یافت، اما این محبوبیت جدید، آرامش او را کم نکرد؛ برعکس، او را به چرخهای از اضطراب و رقابت برای جلبتوجه بیشتر کشاند.
این تجربه، تنها مختص آن دختر نیست؛ بلکه الگویی است که در فضای مجازی بارها و بارها تکرار میشود. فضای مجازی، با گسترش سریع و نفوذ عمیق در زندگی انسانها، به یکی از اصلیترین عرصههای ارتباطی و نمایش هویت فردی تبدیل شدهاست. این فضا امکان اشتراکگذاری دانش، هنر و تواناییهای مختلف را فراهم کرده و زمینهساز پیشرفتهای بسیاری شدهاست. اما در سوی دیگر، این عرصه به بستری برای ظهور پدیدهای بهنام «نمایش خود» بدل شدهاست، بهویژه در مواردی که فرد چیزی برای عرضه علمی، هنری یا محتوای فرهنگی معنادار ندارد.
در چنین شرایطی، افراد برای جلبتوجه، به نمایش زندگی شخصی و روزمرگیهای خود متوسل میشوند. این روند، اغلب از اشتراکگذاری تصاویر سادهای از سبک زندگی آغاز میشود، اما بهمرور زمان و در رقابت برای افزایش تعداد دنبالکنندگان، به رفتارهایی چون بدننمایی و ارائه محتوای سطحی و گاه مخرب میانجامد. این پدیده، که به نظر میرسد ناشی از ترکیب عوامل روانشناختی و اجتماعی باشد، پیامدهای منفی عمیقی برای فرد و جامعه بههمراه دارد.
در جامعهای که شهرت و تأیید دیگران معیاری برای ارزشگذاری فردی شدهاست، نمایش خود، راهکاری برای کسب این تأیید محسوبمیشود. شبکههای اجتماعی نیز با الگوریتمهایی که تعامل بیشتر و دیدهشدن را تشویق میکنند، این روند را تقویت کردهاند. وقتی فرد از دانش، هنر یا مهارتهای خاصی برخوردار نیست، آسانترین مسیر برای جلبتوجه، نمایش زندگی شخصی یا ظاهر فیزیکی است. به همین دلیل، بسیاری از افراد مسیر نمایش خود را انتخاب میکنند و در این فرایند، کرامت انسانی و ارزشهای اخلاقی کمرنگتر میشود.
این روند، پیامدهای گستردهای برای جامعه دارد. از یک سوء، گسترش چنین رفتارهایی، سطحینگری را در جامعه تقویت کرده و عمق فرهنگی را کاهش میدهد. از سوی دیگر، هنجارهای اخلاقی و فرهنگی جامعه تحتتأثیر این رفتارها تضعیف میشود. افراد، بهویژه جوانان، با الگوبرداری از چنین الگوهایی، بهسمت رقابت برای دیدهشدن و جلبتوجه کشیده میشوند، رقابتی که فشار روانی زیادی بر آنها تحمیل میکند. این فشار نهتنها سلامت روانی افراد را به خطر میاندازد، بلکه انسجام اجتماعی را نیز تهدید میکند.
یکی از ابعاد مهم پدیده «نمایش خود» در فضای مجازی، ظهور و تقویت نقش سلبریتیها است. سلبریتیها بهعنوان افرادی که غالباً بهواسطه شهرت خود نه لزوماً توانمندیهای خاص، جایگاه اجتماعی پیدا کردهاند، تأثیر بسیاری بر الگوهای رفتاری مردم، بهویژه جوانان، دارند.
الگوریتمهای شبکههای اجتماعی، بهگونهای طراحیشدهاند که محتوای پربازدید را تقویت و تکرار میکنند که اغلب شامل نمایش زندگی شخصی یا بدننمایی است. این امر باعث میشود افرادی که به هر دلیل وارد مسیر شهرت میشوند، برای حفظ جایگاه خود مجبور به ادامه رفتارهای نمایشمحور شوند. این چرخه معیوب، جامعه را به رقابت برای دیدهشدن و تولید محتوای سطحیتر سوق میدهد.
در این میان، نگاهی عمیقتر بهمعنای شهرتطلبی و تأثیر آن بر ارزشهای انسانی میتواند ابعاد تازهای از این موضوع را روشن کند. علامه مصباح یزدی در اینباره میفرماید: «شهرت، موقعیت یافتن بین مردم، احترام و ارجنهی مردم و رفت و آمد آنها، از توجه قلبی انسان به خدا میکاهد. از این رو، کسی که با خدا انس دارد، نه فقط از توجه مردم به خویش لذت نمیبرد، بلکه ناراحت نیز میشود؛ چون این توجه، مانع و آفت توجه او به خدا است و باعث میشود توجه به معبود، مستقر و تمرکز یافته نباشد.»
این سخن، جنبهای عمیقتر از آسیبهای شهرتطلبی را آشکار میکند. انسان، در ارتباط با خداوند و انس با او به آرامش حقیقی دست مییابد. اما زمانی که فرد تمام انرژی و توجه خود را صرف جلب نظر دیگران کند، نهتنها از این انس و آرامش دور میشود، بلکه بهمرور زمان، از کمالات انسانی و معنوی نیز فاصله میگیرد. فضای مجازی که زمینهای بیپایان برای جلبتوجه و دیدهشدن فراهم کرده، به ابزاری برای فاصلهگیری از این ارزشها تبدیل شدهاست.
مقابله با این آسیبها نیازمند رویکردی جامع و چندجانبه است. نخست، باید ارزشهای اخلاقی و معنوی در جامعه تقویت شود. تأکید بر این نکته که شهرتطلبی و جلبتوجه، معیار واقعی برای ارزشگذاری فردی نیست، میتواند تأثیر قابلتوجهی در کاهش این رفتارها داشتهباشد. دوم، آموزش سواد رسانهای به افراد، بهویژه نسل جوان، ضروری است. آنها باید بیاموزند که چگونه از فضای مجازی بهعنوان ابزاری برای رشد شخصی و اجتماعی استفادهکنند، نه عرصهای برای رقابتهای بیهوده. سوم، حمایت از تولید محتوای ارزشمند علمی، فرهنگی و هنری میتواند جایگزینهای مثبتی برای الگوهای نامناسب ارائه دهد. و در نهایت یادآوری اهمیت کرامت انسانی و پرهیز از رفتارهای افراطی برای جلبتوجه، باید بهعنوان بخشی از فرهنگ عمومی ترویج شود.
فضای مجازی، اگر بهدرستی مدیریت شود، میتواند بستری برای تعالی فردی و اجتماعی باشد. اما اگر تنها به محلی برای نمایش خود و جلبتوجه تبدیل شود، به انحطاط اخلاقی و فرهنگی خواهد انجامید. در این راستا، مطالعه کتاب «میدان شهرت در ایران» نوشته احسان شاهقاسمی بهعنوان منبعی ارزشمند برای درک بهتر ابعاد شهرت و پیامدهای آن، توصیه میشود. این کتاب تحلیلی جامع از مفهوم شهرت در جامعه ایران ارائه میدهد و میتواند افق تازهای برای تحلیل این پدیده بگشاید.