یادداشت؛

شیخ مفید؛ طلایه‌دار نظریه ولایت‌فقیه

شیخ مفید بر این باور بود که فقیه می‌تواند در تمام ابعاد زندگی اجتماعی و سیاسی دخالت کند و این دیدگاه او در مقایسه با برخی دیگر از علما که ممکن است به تأکید بر امور شرعی محدودتر بسنده کنند، برجستگی دارد. برخی علما معمولاً بیشتر بر مسائل فردی و اخلاقی تأکید می‌کنند و نقش فقیه را در حکومت محدودتر می‌دانند.

رحا مدیا | ابراهیم شریفی، دکتری فلسفه اخلاق

محمد بن محمد بن نُعمان مشهور به شیخ مُفید(۳۳۶ق ـ ۴۱۳ق) از ارکان اصلی فقه و کلام شیعی است و جایگاه ویژه‌ای در میان علما و فقهای شیعه دارد. شیخ مفید به‌عنوان یکی از اولین فقهای شیعه، تأثیر به‌سزایی در تبیین و تدوین مذهب شیعه داشت. این تأثیرگذاری به‌حدی بوده است که در شبکه وهابی کلمه، ویژه‌برنامه‌هایی درباره ایشان پخش می‌شود که ایشان را به‌عنوان «احیاکننده فرقه شیعه!»(البته به تعبیر این فرقه ضالّه وهابی) معرفی می‌کنند. ایشان علاوه بر فقه، در علم کلام نیز به جهت معاصرت با قاضی عبدالجبار معتزلی و فضای داغ مباحث کلامی در بغداد، بسیار تأثیرگذار بوده است و روایت‌های تاریخی زیادی درباره مواجهه شیخ با مباحث کلامی و گفتگو با سران مکاتب کلامی دیگر نقل شده است که باعث تحکیم هویّت دینی مسلمانان شیعه شد و همین موجب شده است برخی از بزرگان متعصب و تندرو اهل‌سنت مثل خطیب بغدادی و ذهبی(مؤلف کتاب تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر) زبان به نکوهش و ملامت این عالم بزرگ شیعی بگشایند.

آثار قلمی شیخ مفید از دیرباز به‌عنوان یکی از منابع اصلی علمی حوزه‌های جهان تشیع بوده است و همین مرجعیت علمی ایشان موجب شد که دیدگاه‌هایش در صدر توجه علمای بزرگ بعد از خود قرار گیرد. شیخ مفید به‌عنوان یک فقیه برجسته، به وظایف و مسئولیت‌های نائب امام معصوم(ع) در مدیریت جامعه توجه داشت و این نقش را در زمان غیبت به احسن وجه ایفا کرد؛ لذا ایشان به‌عنوان یکی از پیش‌گامان نظریه ولایت‌فقیه شناخته می‌شود که با تأکید بر نقش رهبری فقیه در زمان غیبت، زمینه‌ساز توسعه این اندیشه در آثار بعدی فقها گردید. هر چند این موضوع در تاریخ شیعه، زمینه داشته است و فقیهان از زمان ائمه(علیهم‌السلام) به واسطه اذن معصوم، مسئولیت‌هایی از سوی حاکمان جور را بر عهده می‌گرفتند. افرادی مانند حذیفه یمانی، عمار یاسر و سلمان فارسی با اجازه امیرمؤمنان علی(ع) به مقام ولایت مدائن منصوب شدند و در دوران امام صادق و امام کاظم(ع) برخی فقیهان به‌عنوان وکیل امام به انجام وظایف می‌پرداختند. این رویه تا آغاز عصر غیبت ادامه داشت و در دوران غیبت کبری، فقیهان بنا به شرایط سیاسی و اجتماعی، اقدام به اجرای احکام شرع می‌کردند و به‌نوعی ولایت‌فقیه را در عمل تجلی می‌دادند. به‌عنوان‌مثال، طاهر اوحد ذوالمناقب، والد سیدرضی، مدتی منصب‌هایی چون نقابت و سرپرستی حجاج را بر عهده داشت و بعد از خودش، این مناصب را به پسرش سیدرضی و بعد از وفات ایشان، سید مرتضی بر عهده گرفت.

برخلاف ادعای برخی از مدعیان بی‌سواد که دست زعمای شیعه را در استدلال به ولایت‌فقیه خالی می‌دانند، باید گفت شیخ مفید با ادله عقلی و نقلی بر این موضوع اصرار می‌ورزد. ایشان بر این باور بود که حکومت اسلامی باید به دست اهل علم و فقها باشد. او آشکارا حکومت‌ بر جامعه‌ را از سلاطین‌ عرفی نفی‌ می‌کرد و آن‌ را مختص‌ فقهای‌ جامع‌الشرایط‌ می‌داند که دارای حق حکومت و ولایت بر امور جامعه اسلامی است و می‌تواند در زمینه‌های شرعی و اجتماعی تصمیم‌گیری کند. ایشان بر پایه آیات قرآن و سنت پیامبر(ص) استدلال می‌کرد که فقیه در زمان غیبت امام معصوم(ع) می‌تواند به‌عنوان نائب امام معصوم عمل کند؛ چون ولایت‌ جز به‌ علم‌ و فقاهت‌ تعلق نمی‌گیرد.

 همین دیدگاه شیخ، ویژگی‌های خاصی را برای نظریه ایشان در پی دارد:

1.‌مبانی نظری: شیخ مفید بر پایه آیات قرآن و احادیث به تبیین مفهوم ولایت فقیه می‌پردازد. او تأکید می‌کند که فقیه در زمان غیبت امام معصوم‌(ع) می‌تواند به عنوان نائب او عمل کند. به طور خاص، او به آیاتی چون «أطيعوا الله وأطيعوا الرسول وأولي الأمر منكم» استناد می‌کند. در حالی که برخی دیگر از علما، مثل شیخ طوسی، این مفهوم را بیشتر به سمت تقویت نقش فقهاء در اداره جامعه سوق می‌دهند و ممکن است حجم کمتری از منابع قرآنی را در این زمینه بررسی کنند.

2.‌نقش اجتماعی فقیه: شیخ مفید بر این باور بود که فقیه می‌تواند در تمام ابعاد زندگی اجتماعی و سیاسی دخالت کند و این دیدگاه او در مقایسه با برخی دیگر از علما که ممکن است به تأکید بر امور شرعی محدودتر بسنده کنند، برجستگی دارد. برخی علما معمولاً بیشتر بر مسائل فردی و اخلاقی تأکید می‌کنند و نقش فقیه را در حکومت محدودتر می‌دانند.

در ادامه همین خط فکری شیخ مفید، بزرگانی همچون امام خمینی و شهید صدر نظریه ولایت‌فقیه را به شکل یک مدل حکومتی و سیاسی تبیین کنند و رویکردهای عملی‌تری را در تحقق و اجرایی‌کردن ولایت‌فقیه ارائه کنند. البته انتظاری هم ازاین‌جهت نباید از شیخ مفیدها داشت چرا که این نظریه تطوّرات مختلفی را در طی قرن‌ها طی کرده است و بزرگانی همچون شیخ مفید و شیخ طوسی به تبیین و تأسیس نظریه ولایت‌فقیه پرداخته‌ و بر حقوق و وظایف فقیه در حکومت تأکید کرده‌اند و در دوره‌های بعد، فقهای دیگری نظیر علامه حلی و علامه مجلسی بسط بیشتری داده‌اند تا این که شخصیت‌هایی مانند آیت‌الله نائینی در کتاب «تنبیه‌الامة و تنزیه الملّة» و امام خمینی بیشتر موردتوجه قرار گرفت و به‌عنوان راه‌حل اصلی برای مشکلات جامعه اسلامی و اخذ مصلحت عمومی و تأمین عدالت اجتماعی ارائه شد.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها