رحا مدیا | جمیله وافی
… پس از پایان پنج سال حکومت امیرالمؤمنین، شش ماه امام حسن دنباله این حرکت را گرفت، شش ماه امام حسن، با همین دردسرهای عجیب و در کوران یک بحران عجیب گذرانید تا اینکه رسید به یک واقعیتی، به یک نقطه خاص… به اینکه همان ناصری که آن روز (روز شروع خلافت علی علیهالسلام) علی داشت، امروز حسن نداشت… ماجرای امام حسن خلاصه میشود در این.
در یک تنگنای عجیب قرار گرفت؛ در مضیقه ای که هیچ انسان بزرگی نمیتواند از این مضیقه به سلامت رد شود، امّا امام حسن علیهالسلام به سلامت رد شد…. امام حسن وقتی خود را در این مضیقه دید، یک قدمی برداشت؛ یک ابتکاری کرد که با این ابتکار مرحلهی سوم امامت شروع شد… این ابتکار این بود که صحنهی مبارزهی حق و باطل را یعنی صحنه مبارزهی قرآن و ابوسفیان را، علی و معاویه را؛ از روی زمین منتقل کرد به زیر زمین…!
ناگهان امام حسن وضع جنگ را به سود خود تغییر داد، یعنی چهره دوستان خود را بست، شمشیرها را از دست آنها نگرفت (اشتباه نکنید) تصمیمهای آنها را متزلزل نکرد، بلکه میدان شان را عوض کرد…
امام حسن علیهالسلام صحنهی مبارزه را عوض کرد، شمشیرها را تیزتر کرد، دلها را مالامال از خصومت و کینهی با ضد انقلاب کرد، یعنی با معاویه، نه با شخص معاویه، که با راه معاویه….
وقتی راه مبارزه ظاهری را نافرجام دید گفت؛ دیگر در این میدان نباید ظاهر شوید… به خود برگردید، اول خویشتن سازی کنید و بعد جمع سازی کنید… بعد بروید به میدان مبارزه با دشمن قرآن… اما قبل از آنکه او بداند که شما هستید ضربه را به او وارد کنید.
و شیعه گوش کرد و فهمید. جالب این است که شیعه فهمید حرف امام حسن را و شیعهی امروز هنوز درست نمیفهمد…. و جهاد ائمه (در دوره سوم) از همین جا شروع شد….
بعد از آنکه امام حسن این دستور را داد در اطراف و اکناف اقطار اسلامی، تشکیلات تشیع به وجود آمد….
امام حسن شروع کرد و جالب شروع کرد و افراد را ساخت، همان کسانی که در جبهه بندی میان امام مجتبی و معاویه نتوانسته بودند یک جمعیت پرشور قابل اطمینانی برای امام حسن درست کنند، اینقدر اینها فرق کردند که ده، دوازده سال بعد، تک تک در مقابل معاویه بلند شدند و ماجرای حجر بن عدی و رشید هجری و عمرو بن حمق و بسیاری دیگر که جنگیدند و بهدست دژخیمان معاویه کشته شدند.
اینها همه فرآوردههای کارخانه آدم سازی امام حسن هستند.
و نفر آخرشان کیست؟ میشناسید نفر آخر را؟؟
آخرین نفری که امام حسن مثل گلولهای منفجر کرد و از آن ترکش الهی تیری بیرون انداخت و به سینهی دشمن زد میشناسید؟
نفر آخر، برادرش حسین بن علی است؛ یعنی قهرمان کربلا…. و به او گفت: «لا یوم کیومک یا ابا عبدالله، مسئولیت تو از همه سنگینتر است، و کار بزرگ و کار آخر را تو باید انجام دهی» و حسین انجام داد.
اینجاست که به نظر شیخ آل یاسین و سید شرف الدین قهرمان اول کربلا امام مجتبی است و قهرمان دوم، امام حسین علیهالسلام؛ او بود که صحنهی کربلا را درست کرد.
برگرفته از کتاب «همرزمان حسین»