رحا مدیا | رسول رضایی، پژوهشگر اقتصادی
همزمان با پرواز نرخ ارز به کانال ۹۰ هزار تومان، شاهد تشدید و تعمیق فقر و فاصلهطبقاتی هستیم. در این شرایط تورمی تأمین حداقلهای زندگی برای اقشار کمدرآمد بسیار سخت یا ناممکن شده و چهبسا عدهای را بالاجبار بهسمت ناهنجاریهای اجتماعی و احیاناً سرقت، دزدی، فحشا و… سوق میدهد.
عدهای معتقدند کسی که یواشکی و با هزار ترس و لرز، بر اثر فشار گرسنگی چند عدد ماکارانی و ربگوجه و روغن از مغازه سر کوچه برمیدارد تا اندکی شکم خالی خود و اهل و عیالش را سیر نموده و رنگ و بویی به سفره خالی خود بدهد، دزد نیست!، بلکه فقیری است که بر اثر سیاستهای غلط و ویرانگر اقتصادی دولتمردان، تعادل اعصاب و کنترل روانی خود را از دست داده و از شدت فشار جسمی و روحی وادار به دستکجی یا تنفروشی یا… شدهاست.
چهبسا باید گفت: دزد واقعی آن کسی است که مسبب بالا رفتن دلار شده و متعاقباً بسترساز تورم دورقمی و سر به فلک کشیدن قیمت مواد اولیه تولید، مواد غذایی، مصالح ساختمانی، مواد شوینده و… گشتهاست.
سارق اصلی آن کسی است که ذینفع افزایش نرخ ارز بوده و با طرفداری از سیاست «رهاسازی و گرانسازی دلار»، بسترساز خالی شدن جیب کارگر، کارمند، معلم، بازنشسته و… شدهاست.
دزد واقعی آن کسی است که با حاکمیتبخشی به دلار، کاری کرده که مردم «درآمد ریالی اما مخارج دلاری» داشتهباشند.
دزد حقیقی آن اقتصاددانان لیبرال و نادان (و شاید هم نفوذی و ماموریتدار) هستند که به اسم «علم اقتصاد»، سخیفترین و آسیبزاترین تئوریهای غربی را در دانشگاهها و اندیشکدهها تعلیم داده و در نتیجه کشور خود را دچار نوسانات ویرانگر ارزی نموده و ارزش پول ملی را به پرتگاه اسفلالسافلین سقوط میدهند.
شاهدزد آن لیبرالهای وطنی هستند که با پیادهسازی تجویزهای اقتصادی آمریکا، موجبات معیشتسوزی و نابرابریسازی را فراهم آورده و آتشبیار معرکه تورم شدهاند.
دزد واقعی آن تئوریسینهای نئولیبرال هستند که سالیان متمادی مثل بختک به جان مظلومان و محرومان افتاده و با چنبره زدن بر مناصب مدیریتی و تصمیمساز کشور، مردم را بهدنبال آدرسهای غلط و نخودسیاه «نقدینگی، تحریم و…» فرستاده تا کسی متوجه نشود که علت اصلی تورم «تحریمهای امریکایی» نیست؛ بلکه «تجویزهای امریکایی» میباشد.
دزد اصلی آن اقتصاددانان مکتب نئولیبرالیسم هستند که بر جایگاههای تصمیمگیری و حساس کشور سلطه یافته و با تبعیت از نسخههای اقتصادی غربی، به فقر و تبعیض و ناراضیتراشی دامن زده و مردم را بیزار و متنفر از نظاماسلامی ساختهاند.
دزد واقعی آن کسانی هستند که با پولپاشی، تطمیع، تهدید و… سیاستمداران و نمایندگان مجلس را ترغیب و وادار به وضع قوانین «اقتصاد بازار آزاد» کرده و لذا آزادی غارتگری، آزادی استثمار، آزادی چاپیدن مردم، آزادی دریدن و… را بهدست میآورند.
شاهدزد همان «بچههای شیکاگو» و شاگردان چشموگوش بسته، تقلیدگر، تعلیم دیده و افسونشده «میلتونفریدمن»، «گریبکر»، «ساموئلسون»، «فردریش هایک»، «میزس» و… هستند که با اندیشههای ناصواب خود تیشه به ریشه مملکت زده، شوکهای ارزی متعدد را به وجود آورده و در نتیجه ارزش پول ملی را به قهقرا بردهاند.
دزد بزرگ همان لیبرالهای غربگرا و غربپرست هستند که با پیروی از توصیههای صندوق بینالمللی پول و بانکجهانی، توسعه منهای عدالت را تئوریزه و اجرا نمودهاند.
دزد اصلی همان صاحبان دلار و دلاریفروشان (پتروشیمیها، پالایشگاهها، فولادیها، معدنیها و سایر خامفروشان) هستند که ذینفع افزایش نرخ ارز بوده و با متقاعد کردن مسئولین به رهاسازی و گرانسازی ارز، بدون کمترین زحمتی به سودهای بادآورده و نجومی دست پیدا میکنند.
دزد اصلی آن دولتمردان احمق یا خائن هستند که به ساز صاحبان دلار و دلاریفروشان رقصیده و به بهانه مبارزه با «رانت، فساد، قاچاق»؛ ارز ترجیحی را بارها و بارها حذف نموده، در تله یکسانسازی نرخ ارز گیر کرده و در نتیجه بزرگترین رانت را نصیب صاحباندلار و دلاریفروشان میکنند.
شاهدزد و اختلاسگران بزرگ همانا اهالی مکتب «گرانکن» هستند که با شعار انحرافی «مرگ بر اقتصاد دستوری»، اقتدار دولت را زایل نموده، بر طبل «اقتصاد آزاد» کوبیده، آزاسازی نرخ دلار را تحقق بخشیده و لذا اسب سرکش تورم را نعل تازه زده و بر سفره معیشت مردم میتازانند.
در آستانه جشن چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب هستیم اما این پرسش در ذهنها و بر دلها سنگینی میکند که آیا هنوز زمان آن فرانرسیده که مبارزه با طاغوت اقتصادی را کلید زده و به حاکمیت دلار بر اقتصاد جمهوری اسلامی پایان دهیم؟!
به راستی مصونیت دزدان کاهش ارزش پول ملی و فقدان محاکمه متجاوزان به سفره معیشت مستضعفان تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟!