یادداشت؛

طرح تقویت هویت ملی و پیوستگی فرهنگی ایران

هویت ملی سازنده شخصیت افراد جامعه و قوام بخش به فرهنگ عمومی و ساختارهای اجتماعی است و احساس خودباوری و خوداتکایی را در جامعه به وجود می‌گذارد. همچنین موجب تشخیص فکری و فرهنگی یک جامعه از سایر جوامع می‌شود و از هضم شدن در سایر فرهنگ‌ها و جوامع جلوگیری می‌کند.

رحا مدیا | سید مهدی موسوی، استاد حوزه علمیه قم

یکی از سرمایه‌های اصلی در هر جامعه و پشتوانه‌های محکم برای هر نظام سیاسی «هویت ملی» است. هویت ملی محصول ارتباط وجودی و اتصال تاریخی با تاریخ و فرهنگی است که در طول اعصار مختلف در یک سرزمین و در میان مجموعه‌ای از انسان‌ها به وجود آمده و رشد یافته است و اکنونیت امروز مردم را به وجود آورده‌است.

هویت ملی سازنده شخصیت افراد جامعه و قوام بخش به فرهنگ عمومی و ساختارهای اجتماعی است و احساس خودباوری و خوداتکایی را در جامعه به وجود می‌گذارد. همچنین موجب تشخیص فکری و فرهنگی یک جامعه از سایر جوامع می‌شود و از هضم شدن در سایر فرهنگ‌ها و جوامع جلوگیری می‌کند.

هویت ملی انسان ایرانی، یک هویت چند هزار ساله و پیوسته است و می‌توان نشانه‌های آن را از آغاز زندگی انسان در این سرزمین تا به امروز مشاهده کرد. هویتی که نسل به نسل پیش آمده است و بر عمق و گستره‌ی آن افزوده شده‌است. جوهره‌ی هویت انسان ایرانی را دین توحیدی، اخلاق مدنی و هنر متعالی شکل می‌دهد.

انسان ایرانی به‌واسطه فطرت حقیقت‌جویی و نوگرایی و زیبایی دوستی، همواره در برابر حق و حقیقت رویی گشاده داشته است و به‌سرعت حقیقت جدید را پذیرفته و آن را بر میراث و فرهنگ خود افزوده‌است. شاید بتوان مهمترین مؤلفه فرهنگی ایران را جمع سالم اضداد دانست. جمعی که موجب شکل‌گیری افق‌های جدید به روی بشریت تضادگرا و تقابل‌گرا است.

انسان ایرانی جستجوگری در مسیر شدن و نوشدگی و تکامل است. از توقف و ایستایی متنفر است و در پی جدیدترین‌ها و زیباترین‌هاست. بر همین اساس، ضمن حفظ اصالت‌ها و افتخار به تاریخ و فرهنگ خویش بدون غرور و تعصب جاهلی، در برابر سایر فرهنگ‌ها و جوامع گشوده است و به مردم شناسی آنها و ترجمه‌ی آثار فکری و فرهنگی آن جوامع روی می‌آورد و از جدیدترین دستاوردهای بشری استفاده می‌کند. این بهره‌مندی و ترجمه به‌سرعت به تأسیس و خلاقیت و نوآوری انجامیده است و متفکران و اندیشمندان و هنرمندان منحصر به فردی را در دامن خود پرورش داده است.

بدون فهم و شناخت عمیق این نکته بسیار دقیق، نمی‌توان از هویت ملی و فرهنگ ایرانی سخن گفت و نمی‌توان راز ماندگاری و پایداری انسان ایرانی را در کوران حوادث کشف کرد.

ایران مهد فکر متعالی و هنر اشراقی است و به همین واسطه حکمت و عرفان در این سرزمین، پیشینه‌ای چند هزار ساله دارد و سیاست و مدنیت مبتنی بر اخلاق و ادب در خاک آن ریشه‌هایی بس عمیق دارد.

تا قبل از ورود اندیشه و تجدد تقابل‌گرایانه‌ی غربی، همواره انسان ایرانی، خود را در یک حرکت مستمر و صیرورت رو به تکامل می‌فهمید که عصر به عصر جلو آمده است و با حفظ اصالت‌های فکری و فرهنگی از منزلی به منزل جدیدی نقل مکان کرده است.

اما با تحمیل اندیشه‌های غربی و تهاجم فرهنگی بدون زمینه‌سازی فکری، تفکرات تضادگرایانه و تقابل اندیشانه بر ذهنیت بخشی از منورالفکران و دغدغه‌مندان اجتماعی سایه افکند و چون شناختی از بنیان‌های فلسفی و حکمی انسان و فرهنگ ایرانی نداشتند توان درک اتصال تاریخی و پیوستگی فرهنگ ایرانی را از دوران هخامنشی تا عصر اسلامی بر پایه‌ی اصالت‌های دینی، اخلاقی و هنری نداشتند و براساس رهاورد دوگانه اندیش عصر روشنگری اروپایی و عقبه مسیحی آن به دوگانه سازی و تضادگرایی ایرانیت و اسلامیت همت گماشتند و چنین القا کردند که راه ترقی و توسعه از نفی دین و حکمت و اخلاق می‌گذرد. بر همین اساس به بهانه ناسیونالیزم و ملی‌گرایی افراطی، روح اسلامی، اخلاقی و معنوی را از میراث ادبی و فرهنگ ایرانی کنار گذاشتند و آنها را به‌شکل‌ی بی‌روح و هویت صرفاً دارای زیبایی صوری و مادی تقلیل دادند و به‌تدریج نسل نوجوان و جوان را دچار از جاکندگی فکری و هویتی کردند.

در مقابل این هجمه غرب‌گرایان، متأسفانه برخی از مذهبی‌ها هم‌بر همین دوگانه‌انگاری و تقابل اصرار دارند و اسلام و دین‌داری را در تقابل با ملیت و ایرانیت معرفی می‌کنند و هرگونه توجه به میراث تاریخی و سنت‌های فرهنگی ایران پیش از اسلام را ناسیونالیزم و ملی‌گرایی افراطی می‌پندارند و با آن تراث و سنت‌ها ستیز می‌کنند و موجبات دوقطبی در جامعه را فراهم می‌کنند.

در حالی که هر دو گروه اشتباه می‌کنند و هیچ تضاد و تقابلی میان اسلامیت و ایرانیت و میان دین‌داری و وطن دوستی وجود ندارد و این دو کاملاً دو جهت از یک حقیقت فطری و تعالی جویانه انسان ایرانی است که در طور ۱۴۰۰ سال در کنار هم یک فرهنگ واحد و میراث مشترک را به وجود آورده‌است و در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نیز این دین‌داری و وطن دوستی یک حقیقت بود و هیچ‌گونه تقابل و تضاد میان آنها وجود نداشت.

متأسفانه دشمنان خارجی و‌ جاهلان داخلی با برجسته سازی این دوگانه کاذب به تضعیف هویت ملی و هویت دینی می‌پردازند و به‌تدریج اعتماد ملی و همبستگی اجتماعی را دچار اختلال می‌کنند.

در مقابل این هجمه‌های فرهنگی اقدامات مناسبی باید انجام داد تا بنیان‌های هویت ملی نوجوانان و جوانان ایرانی تقویت شود:

۱. برجسته سازی داستان قرآنی ذوالقرنین و بیان شواهد تاریخی و فرهنگی تطبیق آن با پادشاه ایران؛

۲. برجسته سازی جنبه‌های دینی و توحیدی فرهنگ، آثار و اسطوره‌های ایرانی پیش از اسلام؛

۳. تبیین خدمات متقابل اسلام و ایران؛

۴. تبیین وجوه دینی و اخلاقی میراث و تراث حکیمان، شاعران، ادبیان ایرانی؛

۵. تبیین وجوه دین مداری حکیمان، شاعران، ادبیان ایرانی؛

۶. نمایش نمادهای ایرانی – اسلامی در امکان تفریحی و باستانی براساس روایت فطرت بنیان و توحیدی؛

۷. تأکید بر اتصال تاریخی و پیوستگی فرهنگی ایران از آغاز تا انقلاب اسلامی؛

۸. آشکار کردن دروغ‌ها و جعلی‌بودن روایت‌های تاریخی آن در تقابل آفرینی و تضادگرایی میان دین و وطن، اسلام و ایران؛

اقدامات عملی:

۱. طرح مطالعاتی کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران استاد شهید مطهری

۲. برگزاری همایش ملی و جهانی ذوالقرنین در قرآن کریم و تاریخ باستان

۳. برگزاری همایش و کنگره علمی وجوه دینی و اخلاقی ایران پیش از اسلام

۴. نشان دادن‌های جنبه‌های دینی و اخلاقی آثار باستانی به‌خصوص کتیبه‌های باقی‌مانده از عصر باستان

۵. تهیه کلیپ‌ها، موشن‌گرافی‌ها، پادکست‌های زیبا از روایت توحیدی و اخلاقی از ایران باستان

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها