رحا مدیا | زهرا ابراهیمی
اگرچه انتخاب مسیر طلبگی در جامعه دینی بهظاهر امر ساده و بیتکلفی است؛ اما همواره این گزینش به خصوص برای بانوان با چالشهای متعددی همراه بوده است. یکی از مهمترین چالشهای پیش رو در مسیر طلبگی نگاه نادرست جامعه نسبت به بانوان طلبه است که این نگاه اگر اصلاح و ترمیم نشود مانعی در مسیر شکوفایی ظرفیتهای حوزه ایجاد کرده و منجر به تضعیف سرمایههای دینی و فرهنگی میشود.
بازتاب هویت زن طلبه از عینک دین، ترکیبی از عقلانیت، معنویت و مسئولیت است این در حالیست که اجتماع بعضاً زنان طلبه را صرفاً در قالبهای سنتی و کلیشهای محصور کرده و با برچسبزنیهای رایج به قضاوت نادرست دررابطهبا این قشر مبادرت میورزد. البته ریشه بخشی از این مشکل را باید در خود حوزهها جستجو کرد. بهعنوانمثال فقدان روایتگری صحیح از نقشآفرینی بانوان طلبه در عرصههای اجتماعی منجر شده تا جامعه نیز از نقش زنان فعال طلبه آگاهی کافی نداشته باشد. این عدم آگاهی، آن قضاوت نادرست را نتیجه میدهد. برجستهکردن نقش زنان طلبه در خانواده و اجتماع توسط رسانههای حوزوی میتواند این نقص را جبران کند.
انزوای اجتماعی از جمله برچسبهایی است که جامعه بر پیشانی زنان طلبه الصاق میکند که البته کنارهگیری برخی از طلاب خواهر از فضای اجتماع منجر به تقویت بیشتر این تصور میشود. تنها راه برونرفت از این معضل، حضور مستمر و معنادار طلاب در فضای حقیقی و مجازی است.
از دیگر تصورات غلط جامعه نسبت به زنان طلبه این است که آنها را در حد یک خانمجلسهای روضهخوان تنزل میدهند. البته منظور زیر سؤال بردن شأنیت جلسات دینی و روضهخوانها نیست؛ بلکه مقصود این است که شأنیت علمی خانمهای طلبه باید به اجتماع معرفی شود تا مردم از تلفیق دانش دینی و علمی آنها مطلع گردند. امروزه بانوان طلبه در گرایشهای علوم تربیتی، اخلاق، حقوق، فلسفه، مطالعات زنان و… در حال تحصیل و تدریساند؛ اما هنوز برخی از افراد اجتماع از این پتانسیلها بیاطلاعاند.
آدمی که شاد نیست، اهل سفر نیست، ورزش نمیکند، لباس زیبا نمیپوشد و در جمعهای دوستانه و فامیل شرکت نمیکند؛ اینها مؤلفههایی است که برخی از افراد در جامعه برای معرفی یک زن طلبه از آن استفاده میکنند و علت آن برمیگردد به این امر که سبک زندگی طلبگی بهدرستی برای مردم تبیین نشده است. اگر مردم به این حجم از آگاهی برسند که سبک زندگی طلبه مبتنی بر عقلانیت، اعتدال و اخلاق است هرگز دچار چنین قضاوتهایی نخواهند شد.
قضاوتهای نادرست اجتماعی در اکثر مواقع ناشی از جهل افراد است. بهعنوانمثال اگر فرزند یک طلبه مسیر نادرستی را انتخاب کند، در قضاوتهای اجتماعی و تحلیلهای سطحی، مادر طلبه مقصر اصلی معرفی شده تا جایی که دیگران او را از فعالیتهای اجتماعی منع میکنند با این مضمون که تو بهجای اصلاح اجتماع به فکر اصلاح خانوادهات باش.
باید گفت که طلبه بودن تضمینی در تربیت کامل فرزند به انسان نمیدهد. تربیت صحیح مبتنی بر شرایط و معیارهای خاص خود است که هر انسانی اعم از طلبه یا غیر طلبه با این چالشها مواجه میشود. پس تقلیل جایگاه بانوان طلبه در حد یک عامل تربیتی شکستخورده ناشی از نادیدهگرفتن عوامل مؤثر در تربیت است. تربیت تحتتأثیر عوامل محیطی، اجتماعی، رسانهای، دوستان، مدرسه و حتی ژنتیک قرار میگیرد و مقصر دانستن زنان طلبه بهعنوان تنها عامل در تربیت بهنوعی ظلم به آنهاست.
باتوجه به آنچه گفته شد نادیدهگرفتن ظرفیتهای زنان طلبه و عدم تبیین این ظرفیتها ثمرهای جز قضاوت اجتماعی نادرست ندارد و هیچکس بهاندازه حوزه خواهران توان معرفی این ظرفیتها را به اجتماع نخواهد داشت.



