رحامدیا | حسین نصرتی
امروزه شاهد تحقیر زلنسکی رئیسجمهور اوکراین توسط ترامپ هستیم، این تنها باری نیست که آمریکاییها خنجر محبتشان را تا دسته در قلب دوستانشان فرومیکنند. تجربه تلخ افغانها، عراقیها، چینیها و روسها هنوز زنده موجود است.
اما این فقط تحقیر یک رئیسجمهور نیست؛ بلکه تحقیر یک جمهوریت و یک ملت است، ملتی که شاید تا پیشازاین آمریکا را اصلیترین حامی خود در سختیهای جنگ میدانست، اما حالا ترامپ صراحتاً به این ملت میگوید شما برگ برندهای بدون ما ندارید!
این جمله ارزش آن را دارد تا در اوکراین قیامی بپا شود! قیامی از جنس انقلاب اسلامی ایران، دقیق از همان نوع! قیامی برای مقابله با استکبار، قیامی برای شکستن تابوی آمریکایی! قیامی برای بیرونراندن حامیان تفکر استکبار! قیامی برای بیرونراندن آنان که فرج تمامی مشکلات را در سایهسار پرچم آمریکا میبینند!
یکی از اصلیترین اهداف انقلاب اسلامی دستیابی به استقلال در همهی جهات خودش بود، همانطور که رهبری معظم در بیانیهی گام دوم انقلاب اسلامی فرمودند، این تحقیرها کار تازهای از دولتهای استعمارگر نیست، فراموشمان نمیشود که سران دو کشور در ایران جلسه میگیرند و «اولشخص» وقت مملکت از آن خبر ندارد! این تحقیرها تازگی ندارد، هرکسی به آنها دلخوش کرد دلخوشیاش را با تحقیر گرفتند. هنوز خاطرهی پارهکردن برجام و اعلام خروج از آن یادمان نرفته، اما فرق ما با سایر ملتها این است که ما زیر سایهی ولایتفقیه زیست میکنیم.
عزت ما وابسته به اقتدار ولیفقیه است، اگر قرار است کسی ما را تحقیر کند او با چند جمله خنثی میکند، همانطور که فرمود اگر شما پاره میکنید ما آتش میزنیم! اما درد در جایی است که در حکومت اسلامی تفکر ابوموسی اشعریهایی وجود دارد که با رفتار و گفتار و کنشهای سیاسی خود، این مقام را تضعیف میکنند؛ چنانچه در تریبونهای رسمی این کشور گفت: برخیها گمان میکنند اینجا یک منقلی وجود دارد یک قطعنامهای وجود دارد این را میاندازیم در منقل آتش میگیرد.
این جملات تاریخی است که از جلوی چشمان ما گذر کرده است!
اما کلام اصلی؛ امروزه پرچم همان تفکر که توهم فرج از دولتهای غربی دارند در حال برافراشته شدن است. پرچمی که نتیجهی آن تحقیر امت و امام امت است. پرچمی که مدعی معامله با غربیهاست، معاملهای که بهزعم خودشان سود دارد؛ اما دوسر باخت است. پرچمی که اگر به آنها باشد غزه را میبخشند تا به صلح و رفاه دست پیدا کنند. پرچمی که در نهایت با اهداف انقلاب اسلامی سازگار نیست.
سؤال اصلی این است که وظیفه ما در قبال این خطر عظیم چیست؟ اصلیترین وظیفه ما اولاً حمایت از ولی حکیم و فرزانه ماست که سالها این خطر را گوشزد میکند و اما باز عدهای دلواپس به دنبال احیای مذاکرات مذلانه هستند.
ثانیاً باید آگاه بود و آگاهسازی کرد تا در بازی رسانهای عدهای غربزده که فرج تمام مشکلات را بین انگشتان غربیها مبینند قرار نگیریم. آنها که از رسانه برای تحتفشار قراردادن ولایتفقیه و به کرسی نشاندن اهداف اشتباه خودشان استفاده میکنند.
آنها مفاهیم زیبایی چون، صلح، رفاه، آسایش، امنیت، اقتصاد، آزادی و… را متوقف به مذاکره با خود کدخدا پندار جهان میکنند و تهدیداتی مانند: جنگ، گرانی، آشوب، بیکاری و… را که نتیجه کمکاری خودشان است به گردن عدم مذاکرات میاندازند و ولایتفقیه را که داعیهدار عدم مذاکره خفتبار است سپر بلای خودشان میسازند و با حذف قید خفتبار او را مخالف مطلق مذاکرات جلوه میدهند.
صراحتاً رهبر انقلاب فرمودند: اینجور به ما وانمود نکنند که اگر نشستیم پشت میز مذاکره با آن دولت، فلان مشکل یا فلان مشکل حل میشود؛ نخیر، از مذاکرة با آمریکا هیچ مشکلی حل نمیشود. دلیل: تجربه. (19/11/1403)
حل مشکلات در حل تفکر غربزدههاست، آنان که عبرت نمیگیرند و علاقهمند به گزیده شدن از یک سوراخاند! آنان که آمریکا و آمریکاییها از خدا نزدشان زورمند تراست!
اگر یک حساب سرانگشتی کنند میفهمند که پیروز میدان سختیها آن است که خدا دارد نه کدخدا که البته اگر به کدخدا باشد آمریکا کدخدا نیست، پیروز این میدان حزب خداست که فرمود: فَانَّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبون، اگر به پشتیبانیهای آمریکا بود اسرائیل بعد از 75 سال باید فلسطینیان را محو میکرد، اما حزب خدا شکستناپذیر است، همین درسی است برای درک قدرتمند نماها!
در نهایت حمایت تمامقد از ولیفقیه است که او است راهگشای میدان بلا و همچنین آگاهی نسبت به دسیسههای غربزدهها دو کلید اصلی عبور از سختیها و حل مشکلات این کشور است. مراقب باشیم در نقشه دشمن بازی نکنیم.