به گزارش رحا مدیا، حجتالاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در کتاب «اخلاق و عرفان» درباره عدالت و فضیلت نوشت:
عدالت، فضیلت نفسانی مربوط به عقل عملی است. این فضیلت، هیئتی است که به حسب ذات،خود ملکه نامیده میشود و به اعتبار صاحب آن، فضیلت؛ اما عدالت بودن آن به اعتبار نحوه عملی است که نفس به واسطه این ملکه با غیر خود انجام میدهد. عدالت گرچه ملکهای نفسانی است، اما هر ملکهای عدالت نیست؛ پس نسبت عدالت و ملکه نفسانی عموم و خصوص است.
اما نسبت عدالت و فضیلت تساوی است؛ یعنی هر فضیلتی عدالت است؛ زیرا هر فضیلت مربوط به هر قوهای که باشد به این اعتبار فضیلت است که با تدبیر و اشرف عقل عملی سازمان مییابد. عقل عملی گرچه قوه تحریکی و عامله است، اما خصوصیت آن در این است که عمل آن مطابق حکمت است. عقل عملی در عملکرد خود کمال و خیر هریک از قوا را در نـظـر میگیرد؛ به همین دلیل اشراف عقل عملی بر هیئت و ملکات سایر قوا موجب میشود تا آن ملکات با جهت گیری خیر و کمال صاحب ملکه متصف به صفت فضیلت شوند.
فضیلت و رذیلت
حکمت میزانی است که فضیلت را از غیر آن ممتاز میگرداند. هر ملکهای که از حد حکمت خارج شود از این جهت که نقص و شری را برای صاحب آن ملکه موجب میشود رذیلت نام میگیرد. هر قوه فضیلتی مناسب با خود دارد و فضیلت مربوط به هر قوه امری واحد است؛ اما چون عدول از فضیلت موجب پدید آمدن رذیلت میشود، پس ممکن است رذیلت مراتب و انواع مختلفی داشته باشد و به همین دلیل عدد رذائل افزون بر فضائل باشد.
تجاوز از حد فضیلت یا به اهمال قیدی است که در فضیلت معتبر است و یا به افزودن قیدی است که در فضیلت معتبر نیست. فضیلت حد وسط و معیار و میزان برای طرفین افراط و تفریط است؛ بنابراین فضیلت حقیقتی نیست که بر اساس رذائل مشخص شود، بلکه رذائل در قیاس با فضیلت مشخص میگردند.
خواجه نصیرالدین طوسی درباره رذائلی که در ازای هر فضیلت می باشند، می نویسد: «پس هر فضیلت به مثابت وسطی است و رذائل که به ازای او باشد به منزلت اطراف؛ مانند مرکز دایره تا همچنانکه به سطح دایره، یک نقطه که مرکز است دورترین نقطه هاست از محیط و دیگر نقط که اعداد آن در حصر و حد نیاید از جوانب چه بر محیط و چه داخل محیط هریک در جانبی که باشد به محیط نزدیک تر باشد از مرکز و … این است مراد حکما از آنچه گویند: فضیلت در وسط بود و رذائل بر اطراف؛ پس از این روی به ازای هر فضیلتی رذیلت های نامتناهی است؛ چه وسط محدود باشد و اطراف نامحدود».