به گزارش رحا مدیا، در نشست گروه فلسفه سیاسی مجمع عالی حکمت اسلامی، حجتالاسلام دکتر یزدانی مقدم به بررسی مفهوم عدالت سیاسی از منظر فلسفه سیاسی فارابی پرداخت؛ مفهومی که به گفته او، هم به چگونگی پیدایش دولت مربوط میشود و هم به سازوکار قدرت، روابط اجتماعی، و نسبت دولت با جامعه. عدالت در نگاه فارابی، نه صرفاً یک فضیلت فردی، بلکه نظمی است که در پیکره جامعه و سیاست باید جاری شود. همانگونه که ارسطو عدالت را «قرار دادن هر چیز در جای خود» میدانست، فارابی نیز عدالت را در نسبت میان اجزای مدینه و پیوند آنها با فضیلت و محبت میبیند. عدالت سیاسی یعنی دولتی که مشروعیتش بر شایستگی، خیر عمومی و رضایت مردم استوار است، سامان سیاسیاش بر توازن و مساوات میچرخد، و روابطش با جامعه مبتنی بر حفظ کرامت و خیر مشترک است.
یزدانی مقدم در تحلیل خود با اشاره به سنتهای مختلف مشروعیت، از فرمانروایی الهی تا نظریه رضایت، توضیح داد که فارابی دولت عادل را دولتی میداند که انسان و جامعه را به غایت خود میرساند، یعنی به سعادت. در چنین نگاهی، عدالت تنها توزیع برابر امکانات نیست، بلکه حفظ موازنهای است که هم فرد را راضی کند و هم مدینه را سالم نگه دارد. او در پیوندی میان فارابی و ارسطو یادآور شد که عدالت در شهر، با محبت و دوستی مدنی معنا مییابد؛ محبت از جنس اشتراک در فضیلت و خیر عمومی، نه از سر منفعت یا لذت. عدالت یعنی هرکس به اندازه شایستگیاش بهرهمند شود و خیرات عمومی چون قدرت، مال و منزلت، از حد اعتدال نگذرد و به زیان مدینه تمام نشود.
یزدانی مقدم سپس بر این نکته تأکید کرد که از نظر فارابی، عدالت سیاسی در سه سطح تحقق مییابد: دولت باید عادلانه به وجود آید، عادلانه عمل کند و روابطش با مردم بر پایه عدالت باشد. در نگاه فارابی، دولت در خدمت اجتماع است نه برعکس، زیرا اجتماع مقدم بر حکومت است و فلسفه سیاسی او برخلاف برخی برداشتهای مدرن، نه فردگراست و نه دولتگرا، بلکه میان فرد، اجتماع و دولت نوعی موازنه عقلانی و اخلاقی برقرار میکند.
او افزود که فارابی وظیفه دولت را نه فقط تأمین امنیت و رفاه، بلکه هدایت اخلاقی و رشد فضایل انسانی میداند. این وظیفه اما منوط به صلاحیت اخلاقی و علمی حاکم است؛ صلاحیتی که فارابی آن را در سه شرط خلاصه میکند: علم نظری، علم عملی و تعقل. علم نظری، شناخت مبدأ و معاد و حقیقت انسان است؛ علم عملی، دانایی نسبت به فضایل اخلاقی؛ و تعقل، بهرهگیری از تجربه تاریخی بشر در جهت تحقق سعادت مدنی.
یزدانی مقدم در پایان گفت: از نگاه فارابی، دولت عادل تنها زمانی ممکن است که عدالت به عادت و محبت بدل شود، یعنی روابط قدرت نه بر ترس و تبعیت، بلکه بر فضیلت و مشارکت استوار گردد. دولت فاضله، دولت عدالتمحور است؛ دولتی که خیر مشترک را بر منافع خاص ترجیح میدهد، از ستم در توزیع قدرت و ثروت میپرهیزد، و با دانش و عقل، جامعه را به سوی سعادت و کمال انسانی رهبری میکند.



