یادداشت؛

عقلانیت انقلابی؛ بافتاری از امت، ولایت و خِرَد زاینده

عقلانیت انقلابی، نه یک تئوری پایان‌یافته، که رودخانه‌ای همیشه جاری است؛ آبی که از سرچشمه وحی می‌آید، در بستر تاریخ جاری می‌شود، و در نهایت، به دریای موعود می‌ریزد.

رحا مدیا | محمدرضا بابایی

عقلانیت انقلابی شیعی را نمی‌توان صرفاً مجموعه‌ای از گزاره‌های منطقی یا استراتژی‌های سیاسی خواند. این عقلانیت، زائیده تلاقی دو جریان ژرف است. یکی، نگاه دینی به انسان و جامعه، و دیگری، پویایی تاریخیِ مبارزه برای عدالت. این خِرَد، نه انتزاعی و سرد، که گرم و آغشته به خون شهیدان، اشک مظلومان و امیدی آینده‌ساز است. در حقیقت عقلانیت همچون «نقشه راهی» است که امت شیعی را از فردگرایی به‌سوی «ما»یی الهی سوق می‌دهد، و در این مسیر، پیوند ولایت و امت را به مثابه قلب تپنده‌ی تحول اجتماعی بازخوانی کنیم.

امت‌سازی؛ از ذره‌های پراکنده تا کالبد زنده جمعی

امت در نگاه شیعی، پدیده‌ای صرفاً اعتقادی یا قومی نیست. این مفهوم، زاییده خرد جمعیِ آگاه است که در پرتو ولایت شکل می‌گیرد. امام‌خمینی (ره) در تفسیر حدیث «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ…»، امت را جامعه‌ای می‌داند که زنده‌بودنش در گرو شناخت امام زمان خویش است. اینجا، امت‌سازی نه با شمشیرِ تحمیل، که با شناختی انقلابی محقق می‌شود؛ شناختی که فرد را از حصار خودخواهی‌ها بیرون می‌کشد و او را به سلولی از پیکره‌ای واحد تبدیل می‌کند.

اما این وحدت، ایستا نیست. عقلانیت شیعی با تکیه‌بر اصل اجتهاد پویا، امت را موجودی زنده می‌بیند که باید در هر دوره، پوست بیندازد و پاسخ‌گوی نیازهای نو باشد. این همان نقطه‌ای است که دین از حاشیه زندگی به متنِ اجتماع بازمی‌گردد: وقتی فقه، تنها تنظیم‌گر مناسک فردی نباشد، که دغدغه عدالت اقتصادی، مقاومت در برابر استکبار و حفظ کرامت انسان را نیز بر دوش می‌کشد.

ولایت؛ پلی میان آسمان و زمین

ولایت در این منظومه، نه نهاد خشک قدرت، که تجسد عقلانیت الهی در زمین است. اینجا، ولیّ فقیه تنها مجری قوانین نیست؛ او مُبلّغ خرد انقلابی است که امت را از خطر تحجر و انفعال نجات می‌دهد. پیوند ولایت و امت، شبیه رابطه عقل کلّی و عقل‌های جزئی است، همان‌طور که عقل انسان بدون ارتباط با حقیقت ناقص می‌ماند، امت نیز بدون تبعیت از ولایت، به جمعیتی پراکنده تبدیل می‌شود.

نکته این نسخه نوآورانه تشیع اینجاست که عقلانیت شیعی، ولایت را نه در تقابل با خردِ جمعی، که در گفت‌وگوی دائمی با آن می‌داند. نمونه‌اش را در تأکید امام خامنه‌ای (مدظله) بر تعامل با نخبگان فکری و مشارکت جوانان می‌بینیم؛ گویی ولایت، عصاره‌ای از خرد امت است که دوباره به آن بازگردانده می‌شود تا چرخه زایندگی تکمیل گردد.

خرد انقلابی؛ موتور تحول یا زنجیر جمود؟!

برخی می‌پرسند «اگر دین جامع همه‌چیز است، پس نقش عقل بشری چیست؟» پاسخ تشیع، در هم آمیختن این دو است. یعنی عقلی انقلابی؛ نه عقلی که در برج عاج فلسفه‌بافی محبوس شود، و نه عقلی که در چمبره محاسبات مادی ذوب گردد.

نمونه اعلای این خرد را در گفتمان «مقاومت» می‌بینیم. مقاومت، تنها یک تاکتیک نظامی نیست؛ استراتژی هوشمندانه بقا و اثبات حقانیت است. اینجاست که عقلانیت شیعی، با عبور از دوگانه «تسلیم / تهاجم کور»، منطق سوم «مقاومت فعال» را می‌آفریند؛ منطقی که هم‌زمان، حسابگر واقعیت‌هاست و آرمان‌خواه.

مثلث امت، ولایت، عقلانیت

عقلانیت انقلابی شیعی، مثلثی است با سه ضلع به‌هم‌پیوسته: امت به مثابه ماده خام تاریخ‌ساز، ولایت همانند قالب دهنده جهت حرکت، و عقلانیت در قامت روشنگرِ مسیر.

این سه، در کنار هم، معادله پیچیده «دین‌داری در عصر مدرن» را حل می‌کنند: چگونه می‌توان هم قداست را حفظ کرد، هم پویا بود؟ پاسخ در این مثلث نهفته‌است؛ امتی که ولایت را می‌فهمد، ولایتی که عقلانیت را به خدمت می‌گیرد، و عقلانیتی که آرمان امت را زمینی می‌کند.

و این‌گونه است که عقلانیت انقلابی، نه یک تئوری پایان‌یافته، که رودخانه‌ای همیشه جاری است؛ آبی که از سرچشمه وحی می‌آید، در بستر تاریخ جاری می‌شود، و در نهایت، به دریای موعود می‌ریزد.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
عقلانیت انقلابی؛ بافتاری از امت، ولایت و خِرَد زاینده

لینک کوتاه: