یادداشت؛

عوامل و موانع تربیت سیاسی با تکیه‌ بر امتداد تاریخ

درک کامل نسبت میان دین و سیاست، حاصل نمی‌شود مگر با بررسی دقیق از تاریخ و دین. غفلت از جنبه‌های مختلف دین سبب شده‌است تا افکار التقاطی چه دیروز و امروز، همان سخنانی را بر زبان آورند که روشنفکران دوران مشروطه ادعا می‌کردند. حال آنکه فهم صحیح از دین کارکردهای اجتماعی مهمی را به ارمغان می‌آورد تا تضمین استقلال و هویت ملی باشد.

به گزارش رحا مدیا علی‌ عسگری، در یادداشتی به عوامل و موانع تربیت سیاسی نوشت؛

سیاست، یکی از مبهم‌ترین مفاهیمی است که شاید امروزه، درک درستی از ابعاد گوناگون آن وجود نداشته‌باشد. به‌عنوان مثال با گذشت بیش از 40 سال از انقلاب اسلامی، برخی از رابطه میان دین و سیاست می‌پرسند و حتی خواستار جدایی میان آن دو هستند، درحالی‌که بنیان‌گذار کبیر جمهوری اسلامی، نسبت این دو مفهوم را، عینیت می‌دانست. (ولایت‌فقیه / امام‌خمینی / ص 22)

ابهامِ مفهومی سیاست در جامعه‌ی ایران نیازمند بررسی تاریخی و یا تحلیلی جامعه‌شناختی است؛ بی‌تردید پرداخت به این مسأله خارج از گنجایش یادداشت خواهد بود، اما با بررسی اجمالی به علل این این ابهام خواهیم پرداخت.

اهمیت استقلال سیاسی در سایه حکومت دینی:

با آغاز انقلاب صنعتی و رشد استعمار، آنچه از سوی کشورهای تحت سلطه، مورد هجوم قرار می‌گرفت، ساختار سیاسی کشورها بود. به‌عبارتی، جایگزین ساختن یک حکومت وابسته در عوض اقتداری مردم‌پایه‌، بهترین شیوه‌ی اعمال قدرت از سوی مستکبران بود؛ در این میان انقلاب اسلامی توانست با داشتن عناصر مهمی همچون، منطق و عقلانیت مبتنی بر وحی و تکیه‌بر هویت ایمانی، درک عمومی را نسبت به استقلال سیاسی ذیل حاکمیت دین، افزایش داده تا با مقبولیت حداکثری، رژیم ستم‌شاهی را سرنگون و به وابستگی سیاسی در عرصه‌ی جهانی پایان دهد. (نظریه تاریخی انقلاب اسلامی / ص 136)

اما سؤال اینجاست، چگونه مردم ایران پس از سال‌ها وابستگی، عزت خود را زیر پرچمی یافتند که قبل‌تر از سوی روشنفکران، عامل عقب‌ماندگی ملت خوانده می‌شد؟

باید اذعان داشت که تأثیر شناخت علمی بر شناخت عرفی از بسترهای مهم در جهت تربیت سیاسی است. حال با کنکاشی تاریخی به‌دنبال آن هستیم تا موانع و عوامل تربیت سیاسی را براساس این تأثیر، بررسی کنیم؛

اختلاف و ایجاد دودستگی:

ایجاد تفرقه، ابزاری است که می‌تواند با غبارآلود ساختن فضا، قدرت تحلیل را از مردم بگیرد و حق و باطل را در پستوی اندیشه‌های سلطه‌جویانه مخفی سازد. شهید مطهری در کتاب انحطاط و ترقی تمدن‌ها، یکی از علل نابودی یک تمدن‌را، تفرق میان افراد آن جامعه می‌دانند. البته تفرقه افکنی از سوی دشمنان در زمان‌هایی ایجاد می‌شود که اتحاد میان طرف مقابل، در مرتبه‌ی بالایی قرار دارد. یکی از همان نقاط عطف، مشروطه بود.

بعد از مهاجرت کبری در عصر مشروطه، بروز اختلاف میان مردم و روحانیون ایران توسط سفارت انگلیس، زنگ خطری بود که شیخ فضل الله نوری، پای چوبه‌ی دار نتایج غم‌بارش را یادآور شد. اختلافی که منشأ آن ریشه در قلم و دوات روشنفکران مقلد غرب و جریان‌های فراماسونری داشت تا در ماهیت سیاست‌ورزی حاکمان ایران، تغییری اساسی به وجود آورد. (تاریخ معاصر ایران / دکتر موسی نجفی و دکتر موسی حقانی / ص 172)

رخنه‌ی افراد ضد دین و نامتناسب با زیست بوم هویتی مردم ایران در نظام سیاسی کشور، از یک سوء و تهدید حوزه و نهاد دین به نابودی، استبدادی خواندن معارف اسلام و سیاه‌نمایی از آن، توسط پهلوی اول از سوی دیگر، تلقی جدایی دین از سیاست را میان افکار عمومی به وجود آورد. اهتمام به دانشگاه به‌عنوان تنها مرکز علمی معتبر در کشور و تأسیس دانشکده‌ی معقول و منقول برای مبارزه با آموزه‌های دینی، نمونه‌های بارزی از تلاش بدنه‌ی نخبگان دانشگاهی بود تا پنداشت سکولاریزم را در میان دانشجویان گسترش دهند. (همان / ص 230)

تحریف حقیقت:

در کنار روشنفکران، افراد دیگری نیز حضور داشتند تا با مقدس خواندن دین و نجس دانستن سیاست، از حضور علما در عرصه‌های سیاسی ممانعت به عمل آورند. این همان تبلیغی بود که نیروهای استعمار برای جلوگیری از ترویج منطق اسلام سیاسی به کار بسته‌بودند تا مبادی وابستگی سیاسی ایران، منقضی شود! (ولایت‌فقیه / امام‌خمینی / ص 23)

علی‌رغم مقدس بودن تعالیم دینی، ترویج نگاهی سطحی و فردی از دینی همچون اسلام که خاتم ادیان بوده و در نصوص خود مباحث مهم اجتماعی و سیاسی را تبیین کرده است، سبب شد تا اندیشه‌ی سکولار به‌شکل‌ی از بدنه‌ی نخبگانی جامعه، وارد تأملات عرفی شود. بدین صورت شناخت عمومی با اندیشه‌ی جدایی دین از سیاست مواجه شد و همین مسأله، امروزه نیز در اذهان برخی از افراد جامعه من‌جمله دسته‌ای از دانشجویان رسوخ یافته‌است.

مهندسی معکوس امام و فطرت که بیدار شد:

بی‌گمان مبارزه با تحریف دین (بن‌مایه‌ی هویتی ایرانیان) و جلوگیری از خوانش‌های التقاطی نسبت به آن توسط روشنفکران، نیازمند تبیین اسلامی بود که صورت صحیح آن بتواند جامعه‌ی مسلمان ایران را در برابر نظام طاغوت، فعال و کنشگر سازد. زین رو امام راحل، می‌دانست تنها نسخه‌ای که می‌تواند ضمن حفظ هویت اسلامی ملت، آنها را در برابر جهان سلطه مقاوم سازد، اسلام سیاسی است.

اسلام سیاسی، اندیشه‌ای است که بنیان‌های معرفتی خود را از وحی و روایات معصومین کسب می‌کند و مردم را نه بازیچه‌ی دست قدرت‌مدران، بلکه عامل مؤثر در پیشرفت نظامات اجتماعی می‌داند.

این اسلام نه موجب عقب‌ماندگی ملت است و نه منحصر در نگاهی فردی شده‌است. به‌عبارت دیگر، مهم‌ترین ویژگی اسلام سیاسی، ایستادگی در برابر ظلم و حرکت برای تأمین عدالت است. دقیقاً همان کاری که انبیاء الهی و ائمه‌ی اطهار(ع) پرچم‌دار اقامه‌ی آن بوده‌اند.

توجه امام‌خمینی(ره) به مبانی فطرت بنیان همچون استقلال، آزادی و عدالت با تکیه‌بر معارف دین، نظام معنایی جدیدی را به وجود آورد تا شناخت عرفی در سایه‌ی آن اراده‌ی مصلحانه‌ی خود را کشف کنند. شاید بدین‌منظور باشد که حضرت آیت الله خامنه‌ای(مدَّ ظُّله العالی) در کتاب تفسیر سوره‌ی جمعه‌ی خود، یکی از ویژگی‌های برجسته‌ی امام را شناخت فطرت مردم دانسته‌اند. (تفسیر سوره‌ی جمعه / ص 57)

تکیهبر سیره‌ی سیاسی معصومان:

از سویی نگاه به مقوله‌های فطری مذکور، بدون تبیین امتداد تاریخی مبارزه با طاغوت و نصرت حق، سبب می‌شد تا نگاه‌های چپ رادیکال و یا راست‌گرایان افراطی، خوانشی جدید از اسلام ارائه دهند که هیچ‌کدام توانایی تربیت سیاسی مردم را نداشت. بدین‌منظور استناد امام راحل به سیره‌ی معصومین همچون قیام عاشورا و یا حکومت علوی(ع) این امکان را در اختیار مردم قرار داد تا دین را به‌عنوان یک نخ تسبیح برای کنش‌های سیاسی و اجتماعی خود قرار داده و آن را تبدیل به گفتمانی عمومی و علمی نمایند.

نیک می‌بینیم، اگر امروز تقابل با اسرائیل به‌عنوان شمر زمان و یا نمادی از مبارزه با یهودیان خیبر، قلمداد می‌شود، نتیجه‌ی همان بسط تاریخی است که امام راحل و شاگردان خلف‌شان ترسیم کردند. زین رو اکنون با تکرار تحریف‌های تاریخی و ایجاد اختلاف جهت تولید گسست اجتماعی، تکیه‌بر سیره‌ی سیاسی و اجتماعی معصومان می‌تواند، از بروز کنش‌های نابهنجار جلوگیری کرده تا زمینه‌ای برای بروز فتنه یا تفرق اجتماعی حاصل نشود.

حال چه کنیم؟

بر اساس آنچه که تاکنون بیان شد، درک کامل نسبت میان دین و سیاست، حاصل نمی‌شود مگر با بررسی دقیق از تاریخ و دین. غفلت از جنبه‌های مختلف دین سبب شده‌است تا افکار التقاطی چه دیروز و امروز، همان سخنانی را بر زبان آورند که روشنفکران دوران مشروطه ادعا می‌کردند. حال آنکه فهم صحیح از دین کارکردهای اجتماعی مهمی را به ارمغان می‌آورد تا تضمین استقلال و هویت ملی باشد. بنابراین توجه به امتداد تاریخ با دریچه‌ی معرفت دینی می‌تواند، خط بطلان‌ی بر اندیشه‌ی سکولاریزم بکشد و بستر را برای آزادی تفکر در جامعه فراهم سازد.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
عوامل و موانع تربیت سیاسی با تکیه‌بر امتداد تاریخ

لینک کوتاه: