رحا مدیا | زینب سید میرزایی
اکنون ماه و خورشید بر فراز منبری ازجهاز شتر ایستاده اند و رسول خدا دست ولی خدا را به گونه ای بالا گرفته است که همه ببینند و با صدایی رساتر میپرسد: آیا من سزاوارتر به شما از شما نیستم؟ مردم یکصدا پاسخ میدهند: بله یارسول الله و پیامبر شاد ومسرور میفرمایند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه هرکه من مولای او هستم ازین پس علی مولا و امام اوست.»
نبوت و ولایت اینک دست در دست هم گنبدی ساخته اند به عظمت توحید و ایمان و عدالت. جبرئیل همراه ملائک فرود میآید برای تبریک جشن ولایت. حالا دیگر از خستگی و گرما خبری نیست نسیم حیات بخش ولایت همه را سرمست کرده است. شور عجیبی در صحرا و در کنار غدیر خم برپاست. زمین و آسمان پرشده است از صدای الله اکبر انسانها و فرشتگان. حضرت محمد(ص) در برابر جمعیت صد و بیست هزار نفری مسلمانان از منبر پایین میآیند درحالیکه هنوز دست جانشینش را در دست گرفته است. بهار شادمانی سیمای پیامبر را زیباتر کرده است.
مادر مشکی که آن را پراز شربت عسل کرده است همراه با کاسهای به حانیه میدهد و یک طبق خرمای تازه و شیرین را به دست آتیه میسپارد و میگوید: نزد پیامبر و امیرالمومنین بروید و تبریک بگویید و از مسلمانان پذیرایی کنید.
پیامبر دستی بر معجر حانیه و مولا علی دستی بر چادر آتیه میکشند و بار دیگر رسول خدا جملهای را که بالای منبر گفته بود را تاکید میکند که حاضران به غایبان وآیندگان برسانند: هرکه من مولای او هستم زین پس علی مولا و سرپرست اوست. مردم گروه گروه برای بیعت باخورشید و ماه به سمتشان میآیند. ابوذر ، سلمان ، مقداد و عمار از شادمانی در پوست خود نمیگنجند.
حانیه و آتیه عبای پیامبر و علی(ع) را میبوسند وبه نیت بیعت دست در ظرف آبی می گذارند که برای بیعت بانوان با حضرت علی علیه السلام پیش،بینی شده است.
ادامه دارد…