رحا مدیا | امیر خندان، مبلغ و پژوهشگر
تقریباً با ورود به هر مکان مذهبی، با خانمهایی برخورد میکنیم که چادرهای رنگی روی سرشان انداختهاند. چادرهایی که گاهی با علامتی خاص مشخصشدهاند که متعلق به آن مکان مذهبی هستند.
یک احساس و یک سؤال همزمان در ذهن من نقش میبندد. یکی احساس خشنودی بابت اینکه این افراد باوجود فشارهای رسانهای بر برهنهتر شدن و هتک حرمتهای مجازی نسبت به حجاب، حرمت مکان مذهبی را هنوز نگه میدارند. ولی سؤالی که در ذهنم مرور میشود کمی آزاردهنده است. تا چه زمانی این حفظ حرمت ادامه خواهد داشت؟ در بیرون از این مکان مذهبی وضعیت پوشش این افراد چگونه خواهد بود؟ آیا به سمت رفتارهای کلیسا پسند پیش میرویم؟
این تصویر ذهنی وقتی بدتر میشود که در کنار دربهای خروجی دوباره این پوشش به حالت پیشفرض برمیگردد. گاهی پوششی تنگ و چسبان و یا بسیار کوتاه؛ گاهی هم لباسهای نیمه عریان.
برخی از خانمهایی که با پوششی غیر از چادر در جامعه رفتوآمد میکنند، برای ورود به این اماکن مقدس، نیاز به چادرهای امانی دارند. با چه نگاه فرهنگی امانتدادن چادر برای چند ساعت حضور در این اماکن صورت میگیرد؟ آیا یک طرح فرهنگی بر فرایند این کار حاکم است؟
بهنظر میرسد مکانهای مذهبی اعم از مساجد و امامزادهها، فرصتی هستند برای تبلیغ امر حجاب؛ البته اگر این فرصت را از دست ندهیم و آن را نسوزانیم. شاید این فرصت را در زمان فعلی به یک اهرم نیمسوز تبدیل کرده باشیم. گاهی حتی این سؤال در ذهنم شکل میگیرد: تا چه زمانی این اماکن به امانتدادن چادر و الزام به ورود با پوشش مناسب در این اماکن نظارت و توجه خواهند داشت؟ آیا فضای جامعه بر این رفتار متولیان تأثیر خواهد گذاشت و یا متولیان این اماکن خواهند توانست فرهنگ حجاب را رواج بیشتری دهند؟
قابل ذکر است، اکثر افرادی که با پوششی غیر از چادر به این اماکن مراجعه میکنند، با اختیار خود و میل درونی اقدام به این کار میکنند. البته باید توجه داشت که گاهی این اماکن مقدس محلی برای شعبهی اخذ رأی، عقد ازدواج، یا برنامههای سیاسی-فرهنگی، و… میشود. پس حضور در این اماکن مربوط به قشر خاصی نخواهد ماند. در نتیجه مخاطب این اماکن مقدس منحصر در قشر بهاصطلاح مذهبی نخواهد بود. حتی توریستهایی که برای بازدید از اماکن زیارتی مانند قم و مشهد وارد حرم میشوند، ملزم به پوشیدن حجاب هستند. امری که میتواند با یک پیوست فرهنگی، زبان گویای اسلام برای تبلیغ حجاب در عرصه بینالملل باشد.
شاید کسی بگوید: مگر رفتار و طرح متولیان این اماکن چقدر تأثیر دارد؟ آیا امانتدادن چادر برای چند ساعت میتواند همراه با کار فرهنگی باشد؟ مگر متولی اصلی ماجرای حجاب این اماکن هستند؟
میدانم که متولی اصلی مسأله حجاب را نمیتوان همین اماکن مقدس دانست، ولی نکتهی مهم در اینجاست که خود مخاطبان به سراغ این اماکن میآیند. یعنی یک رابطهی حسنه و یک پیوند بین این فرد، و عقیده به این مکان مقدس هنوز وجود دارد.
نکتهی دیگر تأکید رهبر انقلاب بر تبدیل امامزادگان به قطبهای فرهنگی کشور و مرکزی برای نشر معارف قرآن و عترت است. آیا همین نکته برای داشتن وظیفه در قبال مسألهی حجاب کافی نیست؟
از سوی دیگر، کافی است به آمارهای حضور میلیونی مردم در این اماکن نگاهی بی اندازیم. تکثر و تعداد بالای اماکن مذهبی در ایران، این فرصت را در اختیار متولیان فرهنگی گذاشته است که در اکثر شهرهای ایران بتوانند مسألهی حجاب را به شیوهای نو و جذاب به مخاطبان عرضه کنند. مشهد، قم، شهرری، امامزاده صالح و امامزاده داوود در تهران، زیارت شاهچراغ در شیراز و مساجد تاریخی در شهرهایی مثل کاشان، اصفهان، یزد و شیراز چند نمونهی معروف برای این ادعاست.
طبق بیان آماری رسمی، در ششماههی نخست سال ۱۴۰۱، افزون بر ۶۷۰ هزار چادر برای تشرف به حرم رضوی امانتداده شده است.
طبق گزارشی خبری از آستان مقدس حضرت معصومه سلاماللهعلیها مربوط به سال ۱۳۹۸، در روزهای پرجمعیت میانگین دو هزار نفر از این چادرها استفاده میکنند.
مسأله از بُعدی نیز نگرانکننده است. پدیدهای به نام حجاب استایل! افرادی که برای کسب پول با اعتقادات و آموزههای دینی بازی میکنند تا کالای خود را بفروشند. تبلیغ حضور بدون چادر در راهپیمایی بزرگ اربعین نمونهای بود که در چند سال گذشته در فضای مجازی توسط همین افراد منتشر شد. تصاویر حضور حجاب استایلها و تبلیغ کالای خود در این اماکن نیز در فضای مجازی منتشرشده و حتی منحصر به اماکن مقدس در ایران نیز نمانده است.
در این میان، ما هستیم و فرصتی که هنوز از دستمان خارج نشده است.