به گزارش رحا مدیا، اولین پیشز از مجموعه نشستهای همایش بینالمللی دین، فرهنگ و فناوری با عنوان امکانسنجی تعلق هوشمصنوعی قوی به امر نفسانی به همت انجمن علمی مطالعات بنیادین علوم شناختی و هوشمصنوعی دانشگاه باقرالعلوم(ع) برگزار شد. در این نشست دکتر عبدالرسول عبودیت، استاد تمام مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی(ره) و از صاحبنظران برجسته فلسفه ذهن و معرفتشناسی، به ایراد سخنرانی پرداخت و به بررسی امکان تعلق فهم و ادراک به هوشمصنوعی قوی و نسبت آن با امر نفسانی از منظر فلسفه اسلامی و تحلیلهای فلسفه ذهن معاصر پرداخت.
آیا ساخت هوشمصنوعی واجد فهم، دال بر مادیبودن نفس انسانی است؟
سخنران با طرح پرسش کلیدی نشست گفت: فرض کنید در آینده ماشینهایی ساخته شوند که بتوانند همانند انسان فهم و درک داشتهباشند؛ آیا از این امر میتوان نتیجه گرفت که فهم نیز یک پدیده مادی است و بالتبع، نفس انسانی نیز مادی است؟
وی در پاسخ به این پرسش، بر این نکته تأکید کرد: ساخت هوش مصنوعیای که عملکرد مشابه انسان داشتهباشد، بههیچوجه دلالت قطعی بر مادی بودن ادراک، فهم، و قوای نفس انسانی ندارد. زیرا شباهت در عملکرد، مستلزم یگانگی در حقیقت و جوهر نیست.
از دکارت تا فیزیکالیسم: سیر تحولات نسبت نفس و بدن در غرب
عبودیت با مرور تاریخی تحولات فلسفی غرب، ریشه ایده مادیبودن نفس را در ناتوانی دکارت از تبیین رابطه علی میان دو جوهر مستقل، یعنی نفس ناطقه و بدن مادی دانست و گفت: دکارت انسان را متشکل از دو جوهر میدانست: جوهر فکری و جوهر ممتد. اما چون نمیتوانست تبیین روشنی از چگونگی تعامل این دو جوهر ارائه دهد، رویکرد غالب در فلسفه غرب بهتدریج بهسمت انکار نفس و تقلیل تمام ویژگیهای انسان به ساحت ماده گرایش یافت.
وی ادامهداد: این تغییر نگاه بهتدریج در قرون هفده و هجده در مکاتب مختلف از جمله تجربهگرایی، ماتریالیسم و فیزیکالیسم ریشه دواند و تا امروز نیز عمده نظریههای علوم شناختی در غرب بر پایه تقلیل قوای نفس به کارکردهای مغزی و عصبی استوارند.
نقد فیزیکالیسم و بحرانهای درونی آن
استاد عبودیت با ارجاع به کتاب ده باور بیاساس علم مدرن تألیف روانشناس دانشگاه هاروارد، به چالشهای فیزیکالیسم اشاره کرد و گفت: یکی از باورهای نادرست علم مدرن این است که گمان میکند ذهن صرفاً یک پدیده مادی است. این دیدگاه، نتوانسته هیچگاه کیفیت تجربیات درونی انسان، مانند درد، لذت، یا اراده را با ابزارهای صرفاً مادی و فیزیکی تبیین کند.
وی تأکید کرد: طبق گزارشهای متعدد، حتی در زیستشناسی عصبی نیز ادراکات کیفی(qualia) و فهم به مثابه تجربه آگاهانه، همچنان از لحاظ علمی و فلسفی تبیینناپذیر باقیماندهاند.
ظهور نظریههای جدید: ویژگیهای نوخاسته و محدودیتهای آنها
عبودیت با اشاره به ظهور دیدگاههای جدیدی نظیر نظریه ویژگیهای نوخاسته(Emergent Properties) توضیح داد: بر اساس این نظریه، ذهن از پیچیدگی عملکرد مغز پدید میآید، اما ویژگیهای ذهنی، از جمله خجالت، شادی یا درک، خواص متفاوت از خواص فیزیکی مغز هستند. این ویژگیها، در هیچیک از اجزای ماده یافت نمیشوند و از تعامل پیچیده آنها سر برمیآورند.
وی تصریح گرد: این نظریه نیز نمیتواند از تبیین پرسشهای اساسی رهایی یابد؛ از جمله اینکه این ویژگیهای غیرمادی چگونه میتوانند علت پدیدههای مادی شوند؟ آیا ویژگیهای غیرمادی میتوانند موجب سرخ شدن صورت یا تپش قلب شوند؟ و اگر چنین است، این ارتباط چگونه رخ میدهد؟
امکان بازگشت به دوگانگی جوهری در غرب؟
عبودیت در ادامه گفت: بهدلیل همین ناتوانیها، امروزه برخی فیلسوفان غربی بهسوی احیای نوعی از دوگانگی جوهری گرایش یافتهاند؛ یعنی پذیرش وجود واقعی و مستقل نفس از بدن. گرچه این دیدگاه هنوز اقلیت است، اما رو به گسترش است.
وی همچنین افزود: حتی در رویکردهایی که به یگانگی جوهری وفادار ماندهاند، بسیاری بهدنبال تأویلهای تازهای از ماده هستند؛ تأویلهایی که ماده را تنها حامل کمیتها و امتداد نمیدانند، بلکه آن را دارای ویژگیهایی کیفی و حتی زمینهای برای بروز ذهن میپندارند.
هوشمصنوعی قوی و فهم؛ تمایز در ظاهر و حقیقت
استاد عبودیت تصریحکرد: اگر روزی ماشینهایی بسازیم که ظاهر رفتاریشان کاملاً مشابه انسان باشد، این به آن معنا نیست که دارای ادراک یا فهم واقعیاند. ممکن است آنها بتوانند در آزمونهایی چون تورینگ موفق شوند، اما موفقیت در تقلید رفتاری، الزاماً بهمعنای داشتن آگاهی یا درک نیست.
وی تأکید کرد: فهم، ویژگیای درونی، کیفی و معرفتی است و هیچ الگوریتم یا محاسبهای، بهتنهایی نمیتواند آن را ایجاد کند.
فهم، امری فراتر از ماده و ماشین
عبودیت خاطرنشان کرد: فهم و ادراک، ویژگیهاییاند که وابسته به مرتبهای از وجود انساناند که از ساحت مادی فراتر میرود. در نتیجه، ساخت ماشینی که عملکرد شبیه به انسان داشتهباشد، نه دلیلی بر مادی بودن فهم است و نه میتواند جایگزین روح انسانی گردد.
وی افزود: پیشرفت در حوزه هوشمصنوعی، گرچه تحولات مهمی در عرصه فناوری و حتی مدلسازی شناختی بههمراه داشته، اما باید مراقب بود که تبیین فلسفی حقیقت انسان فدای کارآمدی فناورانه نشود.
ضرورت منشأ جوهری برای ویژگیهای نوظهور
استاد عبودیت با اشاره به اینکه هر ویژگی جدیدی که در یک موجود ظاهر میشود، نیازمند منشأ جوهری خاصی است، تصریحکرد: این ویژگیها نباید به صرف اجزای یک جسم تقلیل داده شوند. لذا وقتی ویژگیها بهطور مستقل از ترکیبهای مختلف بدن مورد توجه قرار میگیرند، باید منشأ جوهری جداگانهای برای آنها در نظر گرفت.
تفاوت جوهر و ویژگی در اجسام
عبودیت با اشاره به تفاوتهای ذاتی میان اجسام مختلف، از جمله آب و اسید، اظهار داشت: هر ویژگی باید به منشأ جوهری خاصی نسبت داده شود؛ در غیر این صورت، تفاوتهای مشاهدهشده در جهان مادی قابل تبیین نخواهند بود.
وی با طرح این پرسش که چرا دو جسم متفاوت باید ویژگیهای مختلفی داشتهباشند، افزود: آیا این تفاوتها به اراده الهی بازمیگردد یا باید آنها را در ذات جوهری اجسام جستوجو کرد؟
نسبت خداوند با ویژگیهای اجسام
در پاسخ به پرسش فوق، استاد عبودیت با تکیهبر مبانی فلسفی گفت: خداوند نسبت به همه موجودات، نسبتی یکسان دارد و تفاوتی در اعطای ویژگیها به اجسام از سوی خدا وجود ندارد.
وی افزود: اگر تفاوت ویژگیها را به خداوند نسبت دهیم، در واقع تفاوتهای تصادفی و بیمبنا را به او نسبت دادهایم؛ حال آنکه خداوند از هر گونه تفاوتگذاری بیجهت مبراست.
در ادامه، وی به تحلیل مفهومی عرض و جوهر پرداخت و تأکید کرد: اگر ویژگیها از جوهر جسم ناشی شده باشند، باید گفت که آن ویژگیها از ذات جسم برخاستهاند؛ اما اگر به عرضها مربوط باشند، پس باید ویژگیها را اموری سطحیتر و وابسته به شرایط دانست.
نقد دیدگاههای فلسفی غرب و شرق
استاد عبودیت در بخش دیگری از سخنان خود با نقد دو دیدگاه فلسفی برجسته در این زمینه، گفت: ارسطویی ان بر این باورند که ویژگیها از ذات جوهرها نشئت میگیرند، در حالیکه دیدگاه متافیزیکی غربی مدعی است که ویژگیها صرفاً به عرضها تعلق دارند.
وی با تأکید بر تمایز این دو رویکرد، اظهار داشت: فلسفه اسلامی با طرح مفهوم صورت نوعی توانسته است به تبیینی مستقل از جوهرها و ویژگیهای آنها دست یابد.
برتری تبیین فلسفه اسلامی با تأکید بر صورت نوعی
وی با اشاره به جایگاه صورت نوعی در فلسفه اسلامی، تصریحکرد: در این رویکرد، صورت نوعی یک جوهر مستقل و متمایز تلقی میشود که ویژگیهای خاص خود را دارد.
استاد موسسه امام خمینی(ره) افزود: فلسفه غربی این مفهوم را بهکلی انکار کرده و قادر به توضیح مستقل ویژگیهای جوهری در موجودات نیست.
هوشمصنوعی، فهم انسانی و محدودیتهای آن
استاد عبودیت در ادامه سخنان خود با طرح این پرسش که آیا هوشمصنوعی میتواند به فهم انسانی دست یابد؟ اظهار داشت: فهم و ادراک، اموری ماوراء طبیعیاند و به جوهری خاص به نام نفس انسانی نیاز دارند؛ بنابراین یک ماشین نمیتواند به این ویژگیها دست یابد، حتی اگر عملکردی شبیه به انسان داشتهباشد.
جایگاه نفس و روح در تبیین تمایز انسان از سایر موجودات
وی با تأکید بر اهمیت مفهوم نفس در انسان، گفت: نفس انسانی جوهری جدید است که در بدن انسان پدید میآید و به او قدرت ادراک، فهم و تمایز از سایر موجودات را میبخشد. خاطرنشان کرد: این نفس است که توانایی فلسفهورزی و فهم مفاهیم مجرد را در انسان ایجاد میکند.
استاد عبودیت گفت: تفاوتهای ویژگیها میان موجودات را باید به منشأ جوهری هر جسم نسبت داد و این تفاوتها قابل تقلیل به اجزا یا ترکیبهای مادی نیستند. لذا فلسفه اسلامی با تبیین دقیق مفاهیمی چون جوهر، عرض، صورت نوعی و نفس، زمینه را برای فهمی عمیقتر از وجود، ویژگیها و عقلانیت انسانی فراهم کرده است.
تبیین جدید استاد عبودیت در زمینه تجرد و مادیت
استاد عبودیت خود گفت: ما باید توجه کنیم که در دیدگاههای فلسفی گذشته، تجرد و مادیت بهطور مجزا و تفکیکشده در نظر گرفته میشدند. اما آنچه که مهم است، این است که تجرد و مادیت نمیتوانند بهطور کامل از یکدیگر جدا شوند و در واقع، این دو مقوله، از نظر فلسفی، یک پدیده مشترک و در همتنیده هستند. وی ادامهداد که در دیدگاههای جدید فلسفی، حتی بحثهایی بین تجربه و مادیت وجود دارد که پیش از این کمتر مورد توجه قرار میگرفت.
استاد عبودیت به مثالهایی از طبیعت اشاره کرد و توضیح داد که برخی موجودات مانند گیاهان، همزمان ویژگیهای مادی و تجربی خاصی دارند که این ویژگیها در تعاریف کلاسیک فلسفه جای نمیگیرد. و افزود: در واقع، تجربه و مادیت، یک امر ثابت و تکبعدی نیستند. بلکه اینها میتوانند در درجات مختلف در همتنیده و متغیر باشند.
تجرد و بدن: رابطه پیچیدهتری از آنچه که قبلاً تصور میشد
در ادامه، استاد عبودیت گفت: در فلسفه صدرالمتألهین، تجرد بهگونهای متفاوت از دیدگاههای گذشته در نظر گرفتهمیشود. این تجرد، در واقع، بهعنوان یک حقیقت پیچیده در نظر گرفتهمیشود که بهطور همزمان دارای درجاتی از ماده و غیر ماده است.
وی تأکید کرد: تجرد در نظریههای جدید نهتنها در مقابل ماده قرار ندارد، بلکه در تعاملی پویا با آن قرار دارد.
نقد فلسفی به دیدگاههای پیشین در خصوص تجرد و ماده
عبودیت ادامهداد: فیلسوفان پیشین بر این باور بودند که موجودات یا نیازمند مادیت هستند یا نیازمند تجرد. این در حالی است که در دیدگاههای جدید، این مرزها کمتر روشن هستند و تجرد و مادیت میتوانند در تعامل با یکدیگر وجود داشتهباشند.
وی به تأسیس نظریهای جدید اشاره کرد که در آن موجودات مختلف، از جمله گیاهان و حیوانات، درجات مختلفی از تجرد و ماده را در خود دارند.
استاد موسسه امام خمینی(ره) گفت: ملاصدرا از اصطلاحاتی مانند صورت نوعیه و صورت خاص استفاده میکند که بر اساس آنها، حقیقت موجودات در درجات مختلفی از تجرد و ماده قرار دارد. این دیدگاه با اصطلاحات حکمت مشاء و حکمت متعالیه کاملاً سازگار است.
هوشمصنوعی و حقیقت نفسی
استاد عبودیت ابراز داشت: اگرچه هوشمصنوعی در برخی جنبهها میتواند ویژگیهایی مشابه انسان را تقلید کند، اما تفاوتهای بنیادی در ماهیت آن وجود دارد. هوشمصنوعی فاقد حقیقت نفسی است که انسانها از آن برخوردارند. وی توضیح داد که این تفاوتها بهویژه در مسائلی مانند شعور، اراده و اخلاق قابل مشاهدهاست.
ارتباط بدن و نفس تأثیر متقابل در مسیر تکامل
استاد عبودیت توضیح داد: در حکمت متعالیه، بدن و نفس بهطور متقابل بر یکدیگر تأثیر میگذارند. در ابتدای موجودیت نفس، این نفس بهطور کامل مستقل از بدن است، اما برای تکامل و تحقق قوا و استعدادهای خود نیاز به ارتباط با بدن دارد.
در پایان، استاد عبودیت از علاقهمندان به این مباحث دعوت کرد که در نشستهای آتی ادامه این مباحث را دنبال کنند. و اعلامکرد که در نشستهای بعدی که با مشارکت انجمن علمی مطالعات بنیادین علوم شناختی و هوشمصنوعی برگزار خواهد شد، مباحثی مانند هوشمصنوعی و علوم شناختی بهطور تخصصی بررسی خواهند شد.