یادداشت؛

خشم مقدس فیضیه

سوم فروردین ۱۳۴۲، روزی بود که تاریخ ایران در مدرسه فیضیه قم، شاهد یکی از تلخ‌ترین و در عین حال تعیین‌کننده‌ترین لحظات خود شد. صبح آن روز، آرامشِ همیشگیِ حجره‌های فیضیه، با هجوم مزدوران رژیم پهلوی درهم شکست. چکمه‌های سنگین سربازان بر سنگ‌فرش‌های مدرسه کوبیده می‌شد و فریادهای طلبه‌های جوان، در میان صدای شلاق‌ها و ضربات باتوم خفه می‌گشت.

رحامدیا | یوسف پورجم

آغاز در سکوتِ خون
سوم فروردین ۱۳۴۲، روزی بود که تاریخ ایران در مدرسه فیضیه قم، شاهد یکی از تلخ‌ترین و در عین حال تعیین‌کننده‌ترین لحظات خود شد. صبح آن روز، آرامشِ همیشگیِ حجره‌های فیضیه، با هجوم مزدوران رژیم پهلوی درهم شکست. چکمه‌های سنگین سربازان بر سنگ‌فرش‌های مدرسه کوبیده می‌شد و فریادهای طلبه‌های جوان، در میان صدای شلاق‌ها و ضربات باتوم خفه می‌گشت. خونِ پاکِ طلاب، بر دیوارهای مدرسه جاری شد؛ دیوارهایی که قرن‌ها شاهد عبادت، تفکر و اجتهاد بودند. اما این بار، خون نه نشانه تسلیم، که پرچمِ مقاومت بود.

اعلامیه‌ای که زنجیرِ تاریخ را گسست
در فردای آن روزِ خونین، صدایی از جنسِ آذرخش برخاست؛ غرشی آسمانی که از ژرفای ایمان و اراده یک ملت می‌آمد. امام خمینی(ره) با صدور اعلامیه‌ای کوبنده، نه تنها جنایت رژیم پهلوی را محکوم کرد، بلکه سکوتی را که سال‌ها بر جامعه ایران حاکم بود، به فریادی رسا و خروشان تبدیل نمود و این‌گونه خونِ فیضیه، مُهرِ بی‌اعتباری بر پیشانیِ ستمکاران زد؛ امروز، هر قطره‌اش فریادی است که تا فردای آزادی طنین‌انداز شد.

این اعلامیه، تنها یک متن نبود؛ بلکه نقشه راهی بود برای قیامی که در راه بود. امام خمینی(ره) با کلامی آتشین و صریح، به مردم یادآوری کرد که سکوت در برابر ظلم، خود نوعی همکاری با ستمگر است. او از مردم خواست تا با اتحاد و ایستادگی، زنجیرهای اسارت را پاره کنند و به نظامِ فاسدِ پهلوی «نه» بگویند.

از شعله تا آتش
حادثه فیضیه و اعلامیه امام خمینی(ره)، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران بود. این رویداد، نه تنها روحیه مقاومت را در میان مردم زنده کرد، بلکه نشان داد که رژیم پهلوی تا چه اندازه از مشروعیت و اعتبار تهی شده است. خونِ طلاب فیضیه، همچون آتشی زیر خاکستر، خشمِ خاموشِ دهه‌ها تحقیر و ستم را شعله‌ور ساخت.

امام خمینی(ره) در اعلامیه خود، با اشاره به جنایت رژیم، از مردم خواست تا به این جنایات پاسخ دهند. ایشان می‌دانستند که اگر امروز سکوت شود، فردا دیگر نه فیضیه‌ای خواهد ماند و نه حوزه‌ای. امروز، زمانِ ایستادگی است؛ زمانِ فریادزدن بر سرِ ستمکاران.

این اندیشه‌ها، نه تنها در دلِ مردم قم و طلاب حوزه‌های علمیه، که در سراسر ایران طنین‌انداز شد. فیضیه، از یک حادثه تلخ، به نمادی از «پایداری» و «مقاومت» بدل شد؛ نمادی که در خاطره جمعی ایران، تا همیشه با نام خمینی (ره) گره خورد.

پایانِ آغاز
سوم فروردین ۱۳۴۲، نه نقطه پایان، که سرآغازِ آگاهیِ تاریخی بود. اعلامیه امام خمینی(ره)، نقشه راهی شد برای قیامی که در ۱۵ خرداد همان سال به اوج خود رسید و نهایتاً در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید.

امروز، هر بار که باد از سوی فیضیه می‌وزد، هنوز می‌توان صدای آن فریادها را شنید؛ فریادهایی که از اعماق تاریخ برخاستند و طلوعِ آزادی را نوید دادند. خونِ طلاب فیضیه، نه تنها بر دیوارهای مدرسه، که بر صفحات تاریخ نیز نقش بست؛ نقشی که هرگز محو نخواهد شد.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها