به گزارش رحا مدیا، نشست هم اندیشی گروه علمی فلسفه سیاسی مجمع عالی حکمت اسلامی در دومین ویژه برنامه بزرگداشت علامه مصباحیزدی ره برگزار شد.
در این نشست حجج اسلام دکتر نجف لکزایی، دکتر احمد رضا یزدانی مقدم، دکتر مهدی امیدی و دکتر قاسم شبان نیا بهبیان نظرات خود پرداختند. آنچه پیش روی شماست صحبتهای حجتالاسلام والمسلمین یزدانی مقدم، حجتالاسلام امیدی و حجتالاسلام شبان نیا است.
حجتالاسلام والمسلمین یزدانی مقدم: اعتباریات در نگاه آیتالله مصباح
به گزارش روابط عمومی مجمع عالی حکمت اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین یزدانی مقدم؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در هماندیشی گروه فلسفه سیاسی مجمع عالی حکمت اسلامی در سخنانی به موضوع «تحلیل آیتالله مصباح از دو مفهوم ادراکات اعتباری و حسن و قبح» پرداخت و گفت: از نظر آیتالله مصباح حسن و قبح چیزی است که به کمال انسان بینجامد و برای اجتماع مفید باشد یعنی افعالی حسن هستند که انسان را به کمال برسانند و برعکس افعال قبیح افعالی است که عامل کمال انسان و جامعه نیست.
وی افزود: پس ایشان حسن و قبح را در حسن و قبح افعال و اعمال میداند؛ بنابراین اعتبار به معنیالاعم است؛ برخی افعال مانند قتل نفس حرام است ولی در موارد دفاع و جهاد، قتل نفس نهتنها حرمت ندارد بلکه لازم و واجب است بنابراین در شرایط گوناگون حسن و قبح دچار تغییر در مصادیق میشود و در توجیه آن افاده برای کمال و اجتماع را برمیشمارند.
وی با بیان اینکه حسن و قبح مراتبی دارد، در این صورت چه فرقی بین قضایای اخلاقی و عمومی وجود دارد زیرا ایشان بین این دو تفکیک کردهاند، افزود: مثلاً ما یک قانون اساسی و یک قانون راهنمایی و رانندگی داریم و ممکن است به هر دلیلی قوانین را تغییر دهیم و توجیه آن این است که این قوانین ما را به آن اهدف نمیرساند لذا چون برای جامعه و کمال انسانی مفید نیست باید آن را تغییر دهیم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه تغییرات در قانون بهمعنای نسبیبودن آن نیست و اگر کسی خلافی مرتکب شود مجازات میشود، تصریحکرد: برای بنده روشن نیست که ایشان دقیقاً فرمودهاند قضایای اخلاقی، قرارداد ناپذیر و قضایای حقوقی قراردادی هستند؛ ما وقتی قانونی را در مجلس مصوب میکنیم قرارداد محض نیست و هدف و مقصدی از آن دنبال میشود گرچه در اینکه آیا ما را به هدف میرساند یا خیر اختلاف وجود دارد. این در حالی است که به نظر میرسد ایشان مشکلی در مورد اعتباریات دارند و در آثارشان نتوانستهاند نظریهای در مورد اعتباریات ارائه کنند.
وی افزود: ایشان معتقد است یکسری اعمال مانند زوجیت و مالکیت، اجتماعی است ولی آیا اینها اعتباریاند یا خیر؟ ایشان در برخی آثار فرموده است که مآل اینها برای تحقق اهداف جامعه است یعنی معتقد است که مالکیت و زوجیت و … به معنیالاخص اعتباری هستند لذا اگر اعتباری باشند باید مسائل اخلاقی را هم از باب انتقال مناط، اعتباری بدانیم در حالی که ایشان به چنین چیزی معتقد نیستند.
یزدانی مقدم با بیان اینکه انسان از یکسری صدا و صحنههایی خوشش میآید و این حسن و قبح از منظر علامه مصباح شاید به یکسری مسائل خارجی واقعی بازگشت دارد، گفت: نگرانی ایشان آن است که اگر بگوییم اعتباریات رجوع بهغیر دارند مشکلی ایجاد میشود و آن نسبی بودن قضایای اخلاقی است؛ ایشان اعتباریات به معنیالاخص را قبول دارند ولی قصد دارند میان اعتباریات معنیالاخص با احکام حقوقی و اعتباری تفاوت قائل شوند.
وی تأکید کرد: ایشان معتقد است حسن و قبح چیزی ناشی از اعتبار جامعه انسانی نیست بلکه یک امر واقعی خارجی و بیرونی است ضمن اینکه حسن و قبح ناظر به رساندن انسان بهسوی هدف است؛ فی الجمله ایشان معتقد است که ما حسن و صبح فعل از مقام ثبوت از فاعل داریم ولی این جایگاه را روشن نکردهاند زیرا ایشان قصد دارند درباره نسبی بودن حسن و قبح راهحلی بیابند.
حجتالاسلام امیدی: جامعه آرمانی مدنظر علامه مصباح یزدی جامعهای است که منافع فردی بر اجتماعی تقدم ندارد
همچنین حجتالاسلام والمسلمین مهدی امیدی؛ استاد حوزه و دانشگاه، در این هماندیشی در سخنانی با موضوع «جامعه آرمانی تمدنی از منظر آیتالله مصباحیزدی» با بیان اینکه این بحث در تداوم مدینه فاضلهای است که فلاسفه در گذشته به آن پرداختهاند، گفت: آیتالله مصباح معتقد است که انسان نه ارتباط ارگانیک با جامعه دارد و نه زیست اجتماعی او جبری است بلکه این نوع زندگی تا حدودی اختیاری و اخلاقی است. از نظر علامه خانواده اگر بهعنوان ریشه زندگی اجتماعی تلقی میشود بهمعنای آن نیست که فقط عوامل غریزی در آن نقش داشتهباشد بلکه عوامل عاطفی و عقلی نقش ایفا میکنند و نقش آنها هم یکسان نیست. چون انگیزه اجتماعی افراد از هم متمایز است جوامع هم از یکدیگر متمایز میشوند.
امیدی با بیان اینکه با دخالت عقل است که ارزش اخلاقی هر کاری مشخص میشود، اضافهکرد: بر این اساس بهرغم آنکه بیشترین تمایلات انسان در زندگی اجتماعی رقم میخورد ولی این نوع زندگی از نظر آیتالله مصباح دارای ارزش مطلق نیست و جامعه وسیله برای کسب ارزشهای والاتر مانند رشد معنوی و کمال نهایی است لذا تقدم منافع فرد بر جامعه و تقدم جامعه بر فرد بهصورت مطلق قابل پذیرش نیست و یک رابطه دو سویه بین این دو وجود دارد یعنی از یکسو جامعه فرد را پرورش میدهد و از طرف دیگر فرد به حقوق و تکالیف خودش راه پیدا میکند.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه هر فرد بهاندازه سودی که به جامعه میرساند حق بهرهبرداری هم دارد، تصریحکرد: ارزش اجتماع به اندازهای است که انسان به رشد و سعادت و کمال برسد زیرا کمال بالاترین ارزش است لذا مصالح معنوی باید بر مصالح مادی تقدم پیدا کند مگر مواردی خاص. در اینجا هدف از ایجاد آرمانشهر هم مشخص میشود و آن برقراری پیوند مستحکم بین اعضای جامعه برای دستیابی به رشد همگانی از طریق مشارکت و همدلی و تقسیمکار و … و مدیریت سلسله مراتبی برمدار شایستگی است و این موضوع با تعابیری چون مدینه فاضله و اتوپیا و … معرفی میشود و سه هدف متعالی را بهدنبال دارد.
امیدی بیان کرد: این سه هدف شامل نقد وضعیت موجود جامعه، ترسیم جامعه سیاسی مطلوب و ایجاد راهبرد خروج از وضع موجود به مطلوب؛ جامعه تمدنی علامه مصباح هم نمونهای از آرمانشهر است. اما آرمانشهر چیست؟ از منظر ایشان این بحث در ذیل اخلاق و حقوق طرح میشود؛ عمدتاً در لغتنامهها آرمانشهر و اتوپیا به جوامع آرمانی گفتهمیشود که در آن هیچگونه شر و بدی و فقر و بدبختی وجود ندارد و افراد به کمال علمی و عملی رسیدهاند.
وی با بیان اینکه علامه مصباح تمدن و فرهنگ را دو امر متفاوت قلمداد کرده است زیرا یکی مربوط بهشکل ظاهری جامعه و دیگری مربوط به باطن و محتوا آن است، ادامهداد: از منظر ایشان تمدنی اسلامی است که دارای فرهنگ اسلامی باشد؛ اگر یک تمدن بخواهد محقق شود فرع بر این است که جامعه پویا باشد یعنی مبانی و اصول ارزشهای آن بر حقایق تکوینی مشترک انسانی استوار و متناسب با زمان و مکان به بازتولید ارزشها و حقوق بپردازد. از دید ایشان چون ارزشهای انسانی در بین همه انسانها مشترک هستند میتوان تمدنی بر پایه ارزشهای مشترک ایجاد کرد و اگر همه جوامع هنوز به آن عمل نمیکنند بهمعنای آن نیست که امکان تشکیل چنین تمدنی وجود ندارد.
امیدی بیان کرد: بنابراین انتظار اینکه روزی همه جوامع دارای نظام حقوقی و ارزشی به کسانی باشند نامعقول است و نه سعی در راه ایجاد آن کاری عبث و بیهوده و میتوان تلاش کرد انسانها در کلیات ارزشی و فرهنگی اشتراک پیدا کرده و جامعه واحدی ایجاد کنیم. در نگاه ایشان شهرنشینی، وحدت اجتماعی و تقسیمکار و تخصص، بهره بردن از منابع مادی و معنوی، نگرش نظاممند به مکتب اجتماعی و جود نظام سیاسی مستقل و تأمین نیازهای انسانی اعم از طبیعی و انسانی و … از مهمترین مؤلفههای تمدن است.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه علامه مصباح سه فایده برای آرمانشهر بیان کردهاند، گفت: ایشان گفتهاند اولاً طرح این گونه بناها اگر کاملاً قابل اجر نیست ولی نقایص وضع موجود جوامع را روشن میکند زیرا معمولاً انحراف در جوامع ابتدا با تغییر شناختی است که منجر به انحراف میشود. فایده دوم آن است که در ارزیابی جوامع موجود به اهل سیاست کمک میکند تا سازگاری آن را با اسلام بسنجند و فایده سوم هم این است که اگر جامعه دینی تأثیر شدیدی از فرهنگ غربی گرفته است نقص اساسی برای همگان مخصوصاً فعالان اجتماعی است.
وی تأکید کرد: البته ایشان یکسری آسیبها و نقایص برای آرمانشهر قائل و معتقدند که طرح آرمان شهرها عمدتاً خیالی است و تصویری دارد که اصلاً قابل تحقق نیست ضمن اینکه این نوع آرمانشهرها انسان را از واقعبینی دور میکند. ایشان به همین دلیل شرایطی برای آرمانشهر قائل شدهاند تا واقع بینانه باشد؛ ایشان میگوید آرمانشهر تمدنی، خیالپردازانه نیست.
امیدی بیان کرد: اولین شرط را ایشان واقع بینانه بودن آن میداند؛ دوم اینکه باید همراه با ارائه طریق باشد و راه رسیدن به آن را ترسیم کند و سوم اینکه اهداف واسط و نهایی برای جامعه تعریف کند تا گامها قابل ارزیابی باشند؛ بنابراین ایشان تأکید دارند که اهداف باید کاملاً مشخص باشد که ایشان این اهداف را تحقق ارزشهای متعالی الهی میداند که باعث سعادت انسان است.
استاد حوزه و دانشگاه تصریحکرد: از منظر ایشان هر عمل عقلایی باید یک هدف داشتهباشد لذا هدف نهایی جامعه آرمانی اسلامی است کمال حقیقی انسانها است که با خداپرستی و اطاعت از اوامر و نواهی الهی و تقرب به خدا ممکن نیست البته انسانها در مراتب مختلفی قرار دارند ولی هدف حداقلی آن است که مخالفت با احکام الهی و فسق و فجور در انظار همگانی صورت نگیرد. گام دیگری که ایشان مطرح کرده آن است که باید ارتباط فرد با خدا، خود و طبیعت و انسانهای دیگر باید مشخص باشد و نهاد آموزش و پرورش و جهاد و دفاع و … مشخص شود همچنین باید شاخصهای آرمانشهر تمدنی را روشن کنیم.
وی افزود: ایشان شاخصها را چند مورد برشمرده است؛ اول است خلاف الهی نه سلطه و زور؛ دوم اینکه چنین جامعه از اراده تشریعی خالق هستی و خداوند تبعیت میکند و نه صرفاً قوانین عرفی و شاخص دیگر اینکه توجه توأم به نیازهای طبیعی و معنوی انسان وجود دارد ضمن اینکه یک دولت سکولار حاکمیت ندارد و کارویژه دولت فقط تأمین رفاه مادی نیست و مردمسالاری دینی حاکم است نه نظام مبتنی بر کتمان حقیقت و فریبکاری. شاخص دیگر از منظر ایشان آن است که جامعه آرمانی دنبال آن است که امنیت فراگیر را در جامعه برقرار کند که در ابعاد سلامت و امنیت و سلامت خانواده و روابط جنسی کنترل شده و … است نه آزادی مطلق و بیبند و باری و مدارا هم در چارچوب قوانین الهی است نه بهصورت مطلق.
امیدی بیان کرد: شاخصه دیگر هم آن است که رشد و پیشرفت همه جانبه و متعادل است نه کاریکاتوری و مصالح معنوی امری پایه برای انسجام اجتماعی است و نه منافع مادی؛ نکته دیگر اینکه در برابر تهدیدات قدرت ایمانی مردم باعث قدرت مقاومت میشود و سستی در آنان وجود ندارد. شاخص دیگر هم اینکه اصلاح اجتماعی بر پایه قرائت نسبیگرایانه از دین نیست و شهادتطلبی در چنین جامعهای وجود دارد و دنیاطلبی مذموم است و تعظیم شعایر الهی در چنین جوامعی ارزشمند است و سنتهای جاهلی کنار زده شده هستند. در چنین جامعهی اسراف جایی ندارد و روح فردگرایی بر مصالح اجتماعی تقدم ندارد.
حجتالاسلام شبان نیا: قبول نداشتن اتهام به علامه مصباح یزدی است
حجتالاسلام والمسلمین قاسم شباننیا؛ استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امامخمینی (ره) هم در سخنانی با موضوع «نقش فهم منظومه فکری علامه مصباح در تحلیل آرا و عملکرد سیاسی ایشان» از مجموعه نشستهای هم اندیشی گروه فلسفه سیاسی مجمع عالی حکمت اسلامی با بیان اینکه کنشگری ایشان در سطح جامعه مؤثر بود، گفت: مقام معظم رهبری در مورد ایشان تعبیر استاد فکر را به کار بردند و تأکید کردند که هر علمی استادی میخواهد و هر فکری هم مانند علم استاد میخواهد. برخی کارهایی که ایشان در طول عمر شریفشان انجام دادند ناظر به نگاه منظومهای علامه است.
شباننیا با بیان اینکه یکی از خدمات ایشان در طول چند دهه عمر طرح ولایت بود و خود ایشان هم آن را بابرکتترین طرح در طول عمرشان نامیدند، اظهار کرد: تاکنون بیش از ۱۲۰ هزار نفر از اقشار مختلف طلبه و دانشجو و استاد و … این طرح را گذراندهاند و چندین بار رهبری شخصاً برخی دستورالعملها را در جزئیات این طرح ارائه فرمودند و بارها هم بهصورت مکتوب بر دنبالشدن آن تأکید کردند.
وی با بیان اینکه در این طرح و در کتب ششگانه طرح ولایت، نگاه منظومهای ایشان تحقق یافتهاست، تصریحکرد: این کتب از توحید و خداشناسی شروع میشود و شامل معرفتشناسی، فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق و فلسفه سیاست است و البته این کتب توسط برخی شاگردان ایشان نوشته شده است ولی برگرفته از آثار علامه است یعنی از توحید به فلسفه اخلاق و سیاست پلی زدهاست.
استاد حوزه علمیه گفت: ایشان معتقد بودند که ما برای تحکیم اندیشه ولایت فقیه در اذهان جامعه باید ابتدا توحید و نبوت و امامت را بهدرستی بشناسانیم نه اینکه صرفاً به چند روایت بسنده کنیم زیرا یک فقیه ممکن است سند و دلالت روایات مرتبط را زیر سؤال ببرد و اندیشه ولایت فقیه را مخدوش کند ولی اگر مشروعیت ولایت فقیه به مبانی توحیدی گره بخورد حتی با خدشه بر روایات هم خدشهای به این اندیشه وارد نخواهد شد.
وی با تأکید بر اینکه علامه اثبات ولایت فقیه را با مباحث کلامی گره زدهبودند، افزود: این نگاه منظومهای علامه در طرح ولایت در کنش سیاسی ایشان هم کاملاً مشهود بود؛ در عرصه سیاستورزی هیچ سیاستدانی بدون مبنا نمیتواند به سیاستدان تبدیل شود؛ اگر ما اصحاب نظریه قرارداد اجتماعی را ملاحظه کنیم یک مبنای انسانشناسی دارند که جان لاک آن را مطرح کرده و آن ذات پاک انسان است و طرفداران لاک با این نظریه به تشکیل نهادهای بینالمللی میرسند.
استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امامخمینی (ره) با بیان اینکه طرفداران هابز انسان را ذاتاً شرور میدانند لذا دولت حداکثری را مطرح میکند لذا در نظام بینالمللی سیاست موازنه قوا را دنبال میکنند، اظهار کرد: بنابراین اگر مبانی در اندیشه فرد وجود نداشتهباشد تجویزهای او را نمیتوان اندیشه و نظریه دانست به این اعتبار علامه مصباح یک اندیشمندی است که در کنش سیاسی ایشان هم مشهود بود و حتی در بحث انتخابات، مباحث را طوری مبنایی بحث میکردند تا در نهایت به راهکار برسند و مصادیق اصلح را تعیین کنند. منظور اینکه ایشان براساس یک منطق عقلایی سیاسی به کنشگری سیاسی میپرداختند.
وی افزود: این منظومه فکری ایشان را به شخصیتی تبدیل کرد که قبل از انقلاب، انحراف مجاهدین خلق را تشخیص داد و سخنرانی هم در مورد افشای آنان در قبل از انقلاب داشتند لذا این منظومه قدرتی به انسان میدهد تا انحرافات را تشخیص دهد؛ ایشان گاهی در برابر جریان لیبرالها و گاهی در برابر طیف متحجرین ایستاد و کنشگری او در فضای علمی سیاسی ناشی از همین انسجام و منظومه فکری است. امروزه این خلأ معمولاً در افراد زیادی وجود دارد لذا بدون منظومه فکری وارد کنشگری سیاسی میشوند و یا اگر منظومه دارند آن را جدا از کنشگری خود میدانند.
وی افزود: در مباحث حقوقی هم نگاه تجویزمدارانه دارند لذا میفرمایند همین که ما پذیرفتیم مخلوق خدا هستیم پس در برابر خدا تکلیف داریم و سایر حقوق هم از این تکالیف منشعب میشوند. علامه مصباح معتقدند در ذیل این تکلیف اساسی انسان یکسری حقوقی هم پیدا میکنند لذا در کتاب نظریه حقوقی اسلام در بحث آزادی و تعیین محدوده آزادی این نگاه اشراب میشود.
شبان نیا اظهار کرد: نکته دیگر نگاه علامه مصباح در مورد جمهوری و حکومت اسلامی است؛ بعضاً این شبهه را به ایشان نسبت میدادند که علامه مصباح قائل به حکومت اسلامی بودند؛ اگر کسی در منظومه فکری ایشان باشد کاملاً متوجه خواهد شد که ایشان یک کلانواژه به نام حکومت اسلامی دارند که آن را تبیین میکنند و میفرمایند حکومت اسلامی گاهی در قالب نظام خلافت محقق میشود و گاهی در قالب نظام مشروطه مشروعه و گاهی در قالب جمهوری اسلامی بنابراین ایشان جمهوری اسلامی را در قالب منظومه حکومت اسلامی تعریف کردهاند.
شبان نیا افزود: اگر شما به کتاب حکیمانهترین حکومت ایشان مراجعه کنید که آخرین کتاب در اندیشه سیاسی است خواهید دید با اینکه به ابعاد مختلف حکومت پرداخته است وارد جمهوری اسلامی شده و جمهوری اسلامی را کاملاً میپذیرند. برخی به ایشان نسبت دادند که علامه نقش مردم را بهصورت جدی باور نداشت در حالی که این فهم ناشی از نبود نگاه منظومهای به اندیشه ایشان است؛ ایشان قائل به مشروعیت الهی هستند ولی نگاهشان به نقش مردم آن است که شروع حکومت وابسته به رأی مردم و حمایت آنان است.
وی افزود: ایشان اتفاقاً معتقدند همه مردم مکلف هستند تا در شکل گیری نظام الهی دخالت داشتهباشند و طرح ایشان مبتنی بر نظام تخصص و عدالت است. یعنی کسانی که انتخاب میکنند باید متخصص باشند لذا مجالس صنفی را پیشنهاد کردند. بنابراین نگاه علامه به دموکراسی، مبنایی است یعنی اگر دموکراسی را یک روش سیاسی برای انتخاب حاکمان بدانیم و انتخابات و … با آن مشکلی ندارند ولی اگر آن را از حیث ارزشی مطالعه کنیم ایشان آن را در تنافی با اسلام میدانند زیرا انسانمدار همهچیز است و جای خدا خواهد نشست.
وی افزود: علامه مصباح درباره امر به معروف و نهی از منکر هم معتقدند که باید نگاه استعلایی وجود داشتهباشد و بالاترین مرتبه امر به معروف و نهی از منکر هم نظارت بر کار مسئولان است و از نظر ایشان این نه یک حق بلکه یک تکلیف است. ایشان بر این باور است که در حکومت اسلامی همه حتی ولی فقیه هم باید مورد نظارت قرار بگیرد و فقط معصوم مستثنی است. البته ایشان تأکید دارند نقد هر مقام باید متناسب با آن جایگاه باشد لذا در نقد ولایت فقیه بر این معتقد است که نباید قداست این مقام مخدوش شود لذا نقد به ولایت فقیه باید در کمیسیونی در مجلس خبرگان از باب تکلیف مطرح شود.