به گزارش رحا مدیا، حجت الاسلام علیاصغر صرفهجو، پژوهشگر حوزوی، درباره رابطه عقل و دين در اسلام گفت: در علم كلام، بحث عقل و دين جايگاهي خاص و مهم دارد البته این بحث نه تنها جزء مسائل كلام جديد نيست، بلكه از كهنترين مسائل كلامی به شمار میرود كه از ديرباز با عناوینی چون «وحي و عقل»، «عقل و نقل»، «عقل و شريعت» و «عقل و ايمان» دغدغه بشر بوده است؛ از سالها پيش از ميلاد مسيح(ع) تا قرون وسطا، رنسانس و پس از آن و اساسیترين مساله در اين زمينه اين است كه آيا رابطه عقل و دين تعارض است يا تعاون؟ اینکه جایگاه عقل در قلمرو دين، همتای دين است يا بالاتر و يا پايينتر از آن؟
عقل و دین از دیدگاههای بشری
وی با بیان اینکه در حوزه انديشه بشری، سه ديدگاه كلی در اين زمينه وجود دارد، تصریح کرد: برخی افراطگرايان حوزه الهيات که از آغاز ظهور مسيحيت با ادعای برتری ايمان گفتند وحی از سوی خدا به بشر عطا شده تا جايگزين همه معارف شود و چون خدا با ما سخن گفته و راه و برنامه به ما داده است، نياز به تفكر عقلي و فلسفی نداريم. در برابر اينها، گروه دیگری به اصالت عقل معتقدند و میپندارند كه انسان با چراغ عقل میتواند مسير خود را روشن كند و راه كمال را بپيمايد و نيازي به شريعت و دين ندارد؛ بنابراین دين برای مردم عامی است نه متفكران و خردمندان.
او افزود: دسته سوم نيز ديدگاه معقول و واقعگرايانه داشته و معتقدند بين عقل و وحي و عقل و ايمان هماهنگي وجود دارد و هر يك نقشي خاص در راهيابي انسان به واقع ايفا ميكنند؛ ايمان و علم و عقل، دو نوع معرفت جدا از هم هستند كه هر يك وظيفهاي خاص دارند و هيچيك جايگزين ديگری نمیشود زيرا ايمان، پذيرفتن چيزي است كه خدا آن را وحی كرده و علم، پذيرش چيزي است كه به گونهای طبيعی در پرتو عقل كشف میشود؛ در واقع انسان بايد با استفاده از اين دو منبع، به حيات انسانی و معنوی برسد و سير كمال را ادامه دهد.
عقل و دين در قرآن
حجتالاسلام صرفهجو درباره موضع قرآن کریم در این زمینه اظهار کرد: قرآن سه ديدگاه كلي را كه در قالب موضعگيری در برابر وحي و دعوت پيامبران ابراز ميشده است، بیان میدارد؛ دیدگاه ملحدان و كافران كه وحي را رهاورد گمان و پندار مدعيان نبوت دانسته و اصولاً اصالت و واقعيتي براي آن قائل نبودهاند تا آن را با عقل مقايسه كنند؛ آنان چيزی را كه از ماوراي ماده نشأت گرفته باشد قبول نداشتند، زيرا ابزار شناخت را منحصر در حس و راه شناخت را منحصر در اثبات و ابطال تجربی میدانستند.
وی ادامه داد: گروه دوم كسانی هستند كه وحی را به عنوان يكي از منابع شناخت پذيرفته لكن راه افراط و يا تفريط را پيش گرفتهاند؛ افراطگریان آنچه را كه شرايع انبياء آورده و مطابق تمايلاتشان نبوده، رد كرده و در برابر پيامبران موضع خصمانه گرفتند؛ در واقع خواسته و سود و زيان خود را معيار پذيرش تعاليم دين قرار داده و پندار خود را بر وحی ترجيح ميدهند؛ بنابراین میتوان گفت هواگرا هستند نه عقلگرا. تفریطگرایان نیز عقل را تنها وسيله و ابزار ورود به شريعت پذيرفته و معتقدند انسان به وسيله عقل به خدا توجه میكند و نياز به هدايت الهی را درك میکند و پيامبر را میشناسد، لكن پس از آن، عقل معزول ميشود و بايد به آنچه از نبی و وصی به او رسيده است، بسنده كند.
صرفهجو ابراز کرد: دسته سوم که به تعبير قرآن مجيد «اولوا الباب» و صاحبان خرد و انديشه اند، كساني هستند كه جايگاه وحي و عقل را به روشني دريافته و میپذيرند؛ در نظر اين افراد، عقل به برخي از اصول و مبادي عقلي و احكام مترتب بر آن، معيار است و شرع نيز در اين موارد سخني بر خلاف عقل ندارد تا با آن سنجيده شود. البته عدم مخالفت وحي و دين با موازين عقلی به اين معنا نيست كه وحی در زمينه معارف عقلی دين بینظر باشد، بلكه به اين معنا است كه در اين موارد نظر دين همان نظر عقل است و جنبه ارشادي دارد؛ از این رو پيامبران در بيداری عقل میكوشيدند تا در پرتو آن مردم حقايق را دريابند.
عقل و دين در تاريخ تفکر اسلامی
حجتالاسلام صرفهجو در ادامه به تبيين نسبت ميان عقل و دين در تاريخ تفكر اسلامي و مباحث دروندينی پرداخت و گفت: در تاریخ اسلام شاهد سه دیدگاه متفاوت در این زمینه بودهایم؛ ظاهرگرايان جمودانديش كه ظواهر دينی و نصوص را حتي در اصول اعتقادات ملاك قرار داده و هر گونه انديشه در معارف ديني را ممنوع دانستهاند، عقلگرايان كه معتقدند همه معارف ديني با عقل قابل درك است و گروهي كه عقل و نقل را هماهنگ يكديگر دانسته و ميگويند همانگونه كه وحي و شريعت از منابع شناخت انسان است، عقل نيز از منابع معرفت انسانی است.
وی با بیان اینکه نظر اسلام همین نظر گروه سوم است زيرا در سرتاسر تعاليم دين اسلام اين هماهنگي به چشم ميخورد، افزود: بر این اساس، كساني كه عقيده به تضاد بين عقل و دين دارند، يا از اسلام بياطلاعاند و يا مغرضاند. امیرمؤمنان امام علی(ع) فرمود: جبرئيل بر آدم(ع) فرود آمد و گفت ای آدم من مأمورم تو را مخير سازم به اين كه يكي از اين سه چيز را انتخاب كني و دو تای ديگر را رها سازی؛ عقل، حيا و دين. آدم گفت عقل را برگزيدم. جبرئيل به حيا و دين گفت برويد و او را رها كنيد. گفتند ما مأموريم هر جا كه عقل است با آن باشيم. جبرئيل گفت باشيد و عروج كرد. به عقیده شهيد مطهری نیز اين پيوندی كه ميان عقل و دين در اسلام وجود دارد، در هيچ ديني وجود ندارد.
خبرنگار: زهرا شریعتی