رحا مدیا | داوود فریادرس
یکی از پرسشهای نسل امروز این است که تا چه اندازه باید پای شعارهای انقلاب اسلامی ایستاد و آیا رواست که برای «استکبارستیزی» و «ظلمستیزی» هزینههای بزرگ سیاسی و اقتصادی پرداخت؟ این پرسش اگر چه طبیعی است، اما گاه بر اثر القائات دشمن یا تفسیرهای سطحی از واقعیت، به سمت نفی مبانی انقلاب سوق داده میشود.
نخست باید توجه داشت که انقلاب اسلامی اساساً با شعارهایی چون «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» پا گرفت. استقلال در اندیشه امام خمینی(ره) صرفاً به معنای استقلال سرزمینی نبود، بلکه استقلال فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در مقابل سلطه قدرتهای جهانی را نیز شامل میشد. به همین دلیل امام فرمود: «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم». این یعنی هویت انقلاب با ظلمستیزی گره خورده است و حذف آن، یعنی حذف حقیقت انقلاب.
اما آیا هزینه دادن برای این شعارها منطقی است؟ پاسخ را باید در دو سطح بررسی کرد:
۱. سطح اعتقادی و دینی
قرآن کریم صریح است که «لَن یَجعَلَ اللهُ لِلکافرینَ علی المؤمنینَ سبیلا». پذیرش سلطه و استعمار، خلاف نصّ وحی است. بر اساس مبانی کلامی و فقهی، هیچ فقیه شیعی اجازه نمیدهد که مؤمنان خود را به دست بیگانگان بسپارند و عزتشان را بفروشند. بنابراین، ایستادن در برابر ظلم و استعمار، یک «هزینه اختیاری» نیست، بلکه «تکلیف شرعی» است. اگر هزینهای داده میشود، در حقیقت برای صیانت از دین، عزت و کرامت انسانی است.
۲. سطح عقلانی و تاریخی
تجربه ملتهای منطقه نشان میدهد که تسلیم در برابر قدرتهای سلطهگر، رفاه و آرامش به بار نمیآورد. کشورهایی که منابع عظیم دارند اما در مدار وابستگی میچرخند، در نهایت جز تحقیر و غارت نصیبی نبردهاند. در مقابل، ملت ایران با وجود همه فشارها، توانسته است به قدرتی مستقل و تأثیرگذار در معادلات جهانی تبدیل شود. از صنعت هستهای و فناوریهای نوین گرفته تا دستاوردهای دفاعی و پزشکی، همه نتیجه «ایستادگی» است. اگر از ابتدا شعارهای انقلاب کنار گذاشته میشد، ایران امروز به کشوری مصرفکننده و مطیع غرب تبدیل میگردید.
از نگاه امام خامنهای، شعارهای انقلاب «شعارهای بیپشتوانه» نیستند، بلکه «حقایق زنده»اند. ایشان بارها تأکید کردهاند که استکبارستیزی برخاسته از فطرت پاک انسانی است؛ فطرتی که ظلم را برنمیتابد. به همین دلیل نسل جدید، اگر بهدرستی با این حقیقت آشنا شود، درمییابد که ایستادگی در برابر استعمار نه یک انتخاب سیاسی مقطعی، بلکه یک نیاز فطری و انسانی است.
هزینه یا سرمایهگذاری؟
بیان «هزینه» در این زمینه، نوعی مغالطه است. حقیقت آن است که مقاومت، هزینه نیست بلکه سرمایهگذاری برای عزت و آینده است. همانگونه که در دفاع مقدس، خونها داده شد اما امنیت و استقلال کشور برای دههها تضمین گردید، امروز نیز مقاومت در برابر نظام سلطه به معنای حفظ نسلهای آینده از ذلت و وابستگی است. هزینه واقعی آنجاست که ملت، عزت خود را به بهای رفاه زودگذر بفروشد و در نهایت هیچیک را به دست نیاورد.
نگاه نو برای نسل جدید
نسل جدید انقلاب باید بداند که شعارهای انقلاب نه تنها مبنای اعتقادی دارند، بلکه عینیت اجتماعی یافتهاند. «نه شرقی، نه غربی» امروز در استقلال سیاسی کشور، «استکبارستیزی» در حمایت از ملتهای مظلوم، و «عدالتخواهی» در گفتمان جوانان انقلابی جلوهگر است. این شعارها پاسخ به یک نیاز تاریخی و فطریاند: انسان نمیتواند ظلم را تحمل کند و جامعهای که بر پایه عزت بنا شده، دیر یا زود پیشرفت خواهد کرد.
بنابراین پرسش اصلی این نیست که آیا باید پای شعارهای انقلاب ایستاد یا نه؛ پرسش این است که چگونه باید با عقلانیت انقلابی، مقاومت را به موتور پیشرفت بدل کنیم. این همان نکتهای است که امامین انقلاب بر آن پای فشردهاند: مقاومتِ هوشمندانه، نه عقبنشینی ذلیلانه، راهِ رسیدن به آینده روشن است.