یادداشت؛

مذاکره با آمریکا؛ از تجربه تا تحلیل عقلانی

امروز بیش از همیشه، هوشیاری و تحلیل درست از واقعیت‌های میدانی اهمیت دارد. تضعیف رهبر جامعه، آن‌هم با شعارهای تند یا تحلیل‌های سطحی، نه‌تنها خدمت به انقلاب نیست، بلکه آب ریختن به آسیاب دشمن است. از این‌رو، وظیفه‌ی همه‌ی نیروهای انقلابی و آگاه، آن است که با شناخت دقیق خطوط اصلی جبهه‌ی نبرد شناختی، در کنار ولی‌فقیه زمان بایستند.

رحا مدیا | زهرا کبیری‌پور

در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی، مواضع رهبر معظم انقلاب درباره‌ی مذاکره با آمریکا از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است؛ مواضعی که برخاسته از تحلیل واقع‌بینانه‌ی ماهیت قدرت آمریکاست، نه احساسات زودگذر یا ملاحظات مقطعی.

از دی‌ماه ۱۳۷۶ که فرمودند «مذاکره با آمریکا هیچ فایده‌ای ندارد» تا فروردین ۱۴۰۴ که تأکید کردند «مواضع ما همانی است که بود و دشمنی آمریکا همانی است که بود»، خط تحلیلی دقیقی وجود دارد که قابل تأمل است. در تمام این سال‌ها، رهبری با صراحت اعلام‌کردند که مسأله اصلی، نه سوءتفاهم یا اختلاف‌نظرهای ساده، بلکه عدم پذیرش هویت اسلامی و ملی ما توسط آمریکاست.

در خرداد ۱۳۸۱، این حقیقت را چنین بیان کردند: «مسأله‌ی آمریکا این است که هویّت اسلامی و ملی ما را قبول ندارد». و آیا این درکِ روشن از واقعیت، نیازمند فهم عمیق‌تری نیست؟ ایشان به‌درستی گلایه می‌کنند: «چرا عدّه‌ای از مدّعیان سیاست و فهم، نمی‌فهمند؟!»

فروردین ۱۳۹۴ اما نقطه‌ی تبلور این نگاه تجربی است: «بنده هیچ‌وقت به مذاکره با آمریکا خوشبین نبودم. نه از باب توهم، بلکه از باب تجربه». تجربه‌ای که سال‌ها از آزمون‌های پیاپی برآمده است؛ از ماجرای مک‌فارلین تا مذاکرات هسته‌ای.

در اردیبهشت همان سال هم فرمودند: «کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و نیویورک نیست؛ در داخل کشور است». این سخن، دعوت به اتکا به درون و عزت ملی است. مذاکره اگر به‌معنای معامله باشد، آن‌طور که در اردیبهشت ۹۸ گفتند، باید دانست که «چیزی که در معامله مدنظر اوست، درست نقاط قوت جمهوری اسلامی است».

در خرداد همان سال، شرط پیشرفت را چنین دانستند: «آمریکایی‌ها نزدیک نیایند». چراکه نزدیکی آمریکا نه فرصتی برای گفت‌وگو، بلکه تهدیدی برای استقلال کشور است.

این نگاه منطقی و تجربی، در بهمن ۱۴۰۳ نیز تکرار شد: «با چنین دولتی نباید مذاکره کرد؛ عاقلانه، هوشمندانه، شرافتمندانه نیست». این گزاره‌ای است برآمده از سال‌ها تجربه، شناخت دقیق طرف مقابل، و پایبندی به اصول.

در نهایت، فروردین ۱۴۰۴، رهبر انقلاب بر یک اصل اساسی تأکید کردند: ثبات در تحلیل و پایداری در موضع. ایشان فرمودند: «مواضع ما همانی است که بود و دشمنی آمریکا همانی است که بود».

این استمرار تحلیلی، نشان‌می‌دهد که موضع رهبر انقلاب در برابر مذاکره با آمریکا نه بر مبنای شعار یا احساسات، بلکه بر پایه‌ی درک عمیق از ماهیت قدرت، منافع ملی و تجربه‌ی تاریخی است. از این‌رو، اگر امروز هم «نه» به مذاکره می‌گویند، نه از سر تعصب، بلکه از سر بصیرت و عزت است.

بنابراین، اگرچه برخی از اقتضائات مقطعی یا ملاحظات بین‌المللی، شکل‌هایی از «تماس» یا «ارسال پیام» را ایجاب کند، اما نباید این را با تغییر راهبردی در مواضع نظام اسلامی اشتباه گرفت. این‌گونه اقدامات، نه از سر ضعف یا عقب‌نشینی، بلکه نوعی «دیپلماسی مسلح» و ابزار جنگ روانی در زمین دشمن است. همان‌طور که رهبر معظم انقلاب بارها فرمودند: «ما اهل منطق و مذاکره‌ایم، امّا نه با هر کسی و نه تحت هر شرایطی».

تحلیل عقلانی و دقیق ما از روندهای سیاسی نشان‌می‌دهد که رهبری، همواره از موضع اقتدار، مسائل را مدیریت کرده‌اند. اینکه برخی اصرار دارند این مدیریت هوشمندانه را به مثابه «تحمیل جام زهر» نشان دهند، یا القا کنند که رهبری تحت فشار تصمیم‌گرفته‌اند، نه‌تنها ظلم به ایشان، بلکه بی‌انصافی در حق مردم است. چرا که این نگاه، در واقع به‌معنای تضعیف جایگاه رهبری و بی‌توجهی به نقش بی‌بدیل ایشان در مهار بحران‌ها و مدیریت مقتدرانه‌ی میدان سیاست خارجی است.

مردم ایران باید بدانند که میان «نرمش قهرمانانه» با «عقب‌نشینی از اصول» تفاوتی ژرف وجود دارد. آنچه امروز در قالب مذاکره‌ی غیرمستقیم در جریان است، بخشی از راهبرد کلان نظام برای اقناع افکار عمومی، گرفتن بهانه از دشمن، و مهار پروژه‌های تخریبی داخلی و خارجی است. به‌ویژه در شرایطی که دشمن با استفاده از شبکه‌های رسانه‌ای و مزدوران داخلی، در پی القای دوگانگی در تصمیم‌سازی‌های کلان کشور است.

امروز بیش از همیشه، هوشیاری و تحلیل درست از واقعیت‌های میدانی اهمیت دارد. تضعیف رهبر جامعه، آن‌هم با شعارهای تند یا تحلیل‌های سطحی، نه‌تنها خدمت به انقلاب نیست، بلکه آب ریختن به آسیاب دشمن است. از این‌رو، وظیفه‌ی همه‌ی نیروهای انقلابی و آگاه، آن است که با شناخت دقیق خطوط اصلی جبهه‌ی نبرد شناختی، در کنار ولی‌فقیه زمان بایستند و نگذارند تزویر و غوغاسالاری جای منطق و بصیرت را بگیرد. زیرا آنچه در نهایت سرنوشت ملت‌ها را رقم می‌زند، «تشخیص درست» در لحظه‌ی درست است؛ همان چیزی که رهبر معظم انقلاب سال‌هاست با حکمت و صلابت آن را برای این ملت تأمین کرده‌اند.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مذاکره با آمریکا؛ از تجربه تا تحلیل عقلانی

لینک کوتاه: