رحا مدیا | یوسف پورجم
وقتی پیامبر اکرم(ص) در سکوت غمانگیز روزهای آخر عمرش، نگاهی به یارانش انداخت، شاید بیش از هر چیز نگران «بیپناهی امت» بود. وفات ایشان نهتنها پایان رسالت، که آغاز آزمونی سخت برای مسلمانان شد؛ آزمونی که فقدان تربیت سیاسیِ نظاممند، امت را به پرتگاه تفرقه و ستم کشاند. از سقیفه تا کربلا، داستان غمبار مردمی است که در دریای بیخردیِ قدرت، امامان خود را تنها گذاشتند. این یادداشت، با روایتی تاریخی-تحلیلی، در پی نشان دادن آن است که چگونه بیتوجهی به رشد سیاسی، نهتنها حکومت عدل علوی را به تأخیر انداخت، بلکه خون پاک فرزندان فاطمه(س) را بر خاک جاری ساخت.
زخمی که هرگز التیام نیافت
پس از رحلت پیامبر(ص)، در حالی که بدن مبارک ایشان هنوز دفن نشده بود، گروهی در سقیفه بنیساعده گرد آمدند تا خلافت را مصادره کنند. این رویداد، سه ضعف بنیادین در تربیت سیاسی مسلمانان را آشکار کرد:
اول، نادیده گرفتن وصیت الهی. با وجود تأکید پیامبر(ص) بر جانشینی علی(ع) در غدیر خم، اکثریت بهدلیل ترس از قدرت بنیهاشم یا منافع قبیلهای، از ایشان روی گرداندند.
دوم، حاکمیت عقل حسابگر بر عقل سیاسی. انتخاب خلیفه اول با استدلال «سِنّ بالاتر = شایستگی بیشتر»، عملاً مشروعیت الهی را با مصلحتاندیشی قبیلهای جایگزین کرد.
سوم، سکوت نخبگان. تنها معدودی مانند سلمان فارسی و ابوذر به اعتراض برخاستند. این سکوت، آغازگر فرهنگ «تقیه اجباری» شیعیان بود.
لذا اینکه خطاب به امیرالمومنین امامعلی(ع) گفته شود «مردم تو را نمیخواهند» نشانمیدهد چگونه فقدان حقمحوری، جامعه را به تودهای بیاراده تبدیل میکند.
سکوت امام، مرثیهای برای امت ناآگاه
امیرالمؤمنین(ع) در ۲۵ سال خانهنشینی، شاهد انحراف تدریجی حکومت از مسیر نبوی بود. تحلیل خطبههای نهجالبلاغه نشانمیدهد ایشان سه بحران اصلی را پیشبینی میکرد:
۱. حاکمیت اشرافیت قریش و ثروتاندوزی خلفا (مانند غصب فدک) و توزیع ناعادلانه بیتالمال.
۲. تضعیف روحیه انتقادپذیری (با ایجاد «دیوان محاسبات»، عملاً نقد را به «تخلف اداری» تقلیل پیدا کرد).
۳. رواج نفاق و آزادی منافقانی که در پوشش اسلام، به تخریب امامت پرداختند.
وقتی علی(ع) بالاخره به خلافت رسیدند، جامعهای تحویل گرفتند که جنگ جمل، صفین، و نهروان را نه بهخاطر عدالت، که برای حفظ امتیازات قبیلهای بر ایشان تحمیل کرد. در جنگ نهروان حضرت میدانستند که بسیاری از خوارج ناآگاه هستند، لذا در اجتماع خوارج با آنها صحبت میکنند و برای اندیشیدن فرصتی به آنها میدهند. همین تبیین باعث میشود هشت هزار نفر متقاعد شده، برگردند و امام جنگ نهروان را با چهارهزار نفر باقی مانده انجام دهند.
رشدنیافتگی و صلح تحمیلی
صلح تحمیلی امامحسن(ع) با معاویه، فریاد بلندی بود بر سکوت امت. این رویداد، نشانگر بیوفایی لشکر، و همچنین حاکمیت عاطفه بر عقلانیت بود. سپاه امامحسن(ع) که بیشترشان را کوفیان تشکیل میدادند، زیر فشار تبلیغات معاویه و وعدههای مالی، یکی پس از دیگری پراکنده شدند. چراکه این مردمان، امام را نه بهعنوان «سیاستمدار»، بلکه «معجزهگری» میخواستند که معجزهآسا ظلم را نابود کند!
در نهایت، زمانی که حضرت با زهر جفا به شهادت رسیدند، با وجود بنیهاشم، بازهم نتوانستند موفق به دفن ایشان در کنار پیامبر(ص) شوند. این واقعه، عریانترین تصویر از جامعهای است که تربیت سیاسی را قربانی تعصبات کور کرده بود.
فاجعهای که میشد رخ ندهد
واقعه کربلا، نقطه اوج انحطاط سیاسی امت بود. یزید نماینده نسلی بود که دین را به استهزا میگرفتند. اما چرا مردم کوفه، که ۱۸ هزار نامه برای امامحسین(ع) فرستادند، در روز عاشورا تنهایشان گذاشتند؟
یکی از عوامل مهم فقدان بصیرت بود. مردم تحتتأثیر ترس (از حکومت شام) و طمع (وعدههای مالی عبیدالله بن زیاد)، «حق» را با «منفعت» عوض کردند.
عامل مهم دیگر، جایگزینی عادت بهجای آگاهی بود. جامعهای که به ظواهر دینی عادت کرده بود، اما درک نمیکرد که نماز یزید، «توهین به دین» است.
حال اگر مسلمانان پس از پیامبر(ص)، بهجای قدرتطلبی و ترس، تربیت سیاسیِ مبتنی بر ولایت را در خودشان نهادینه کردهبودند، آیا حسین(ع) مجبور میشد بگوید «إنّ الدَعیّ ابن الدعیّ قد رکزنی بین اثنتین، بین السلّة والذلّة…»؟
بازه زمانی سقیفه تا عاشورای تاریخ اسلام، آیینهای است که سه واقعیت را فریاد میزند:
۱. تربیت سیاسی، پیشنیاز بقای دین است و هرگاه امت، امامان را تنها گذاشتند، دین به ابزار حکومت جباران تبدیل شد.
۲. مردم ناآگاه، دشمنان خود را میپرورانند، همان گونه که سکوت در برابر سقیفه، ابتدا در درخشش سکههای یزید و رقص شمشیرهای آخته کوفیان در کربلا نمایان شد، سپس خون چسبیده زیر چکمههای خردکننده حجاج بن یوسف.
۳. شهادت، آخرین درس تربیتی است! امامحسین(ع) با خون خود، به امت آموخت که سکوت در برابر ظلم، همدستی با آن است و عدم همراهی با حق، خسران ابدی!
در نهایت، امروز، در جهانی که استکبار جدید، چهرهای مدرن از بنیامیه را نمایش میدهد، پیام عاشورا بیش از هر زمان دیگری شنیدنی است: «اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید!»