رحامدیا | محمد ملکزاده، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
استضعاف، از مفاهيم و واژگان كليدي در قرآن كريم است که در طول تاریخ اسلام و ادیان آسمانی کاربرد داشته است. وجه بارز استضعاف در قرآن كريم، تمركز بر بعد اجتماعي-سیاسی است. به طوری که برخی از مفسران، قوم بنی اسرائیل زیر سلطه حاکمیت فرعون را در زمره مستضعفان قرار دادهاند. (المیزان، ج 16، ص 8-10) خداوند پس از تبیین مفاهیم و مصادیق استضعاف، به مستضعفین بشارت حاکمیت زمین داده است. (قصص / 5) امامخمینی نیز انقلاب اسلامی ایران را انقلاب مستضعفان و پابرهنگان میدانست و مهمترین وظیفه مسئولان را دفاع از حقوق مستضعفان و خدمت به آنان تعیین فرمود. بر این اساس نیز یکی از ویژگیهای مهم انقلاب اسلامی ایران، توجه و حمایت از مستضعفان جهان بوده است.
با توجه به دو رویکرد مثبت و منفی از مفهوم استضعاف در اندیشه اسلامی، جای این سوال است که استضعاف مورد نظر اسلام و کلام امام خمینی(ره) کدام است؟
در قرآن کریم مستضعفان به چند گروه تقسیم میشوند:
1. مستضعفان حامی استکبار
از تعابیر قرآنی استفاده میشود که گروهی از مستضعفان دوستدار و حامی استکبار میباشند. این گروه نه تنها از تحت سیطره بودن و حاکمیت استکبار شکایتی ندارند بلکه به این وضع راضی بوده و با میل و رغبت به آن تن میدهند. اینان شیفته جایگاه و مال و منال استکبار شده و حتی خود نیز در آرزوی رسیدن به جایگاه مستکبران میباشند. خداوند ضمن شرح داستان قارون، به گروهی از مستضعفان و دنیاطلبان اشاره میکند که با مشاهده جاه و مقام قارون شیفته آن شده و در حسرت آن جایگاه به سر میبردند (قصص/ 79) خداوند میفرماید ما قارون و کاخش را به زمین فرو بردیم تا آن مستضعفان دنیاطلب متوجه شوند که بیهوده در حسرت رسیدن به این جایگاه به سر میبردند. (قصص، 81 – 82) این گروه از مستضعفان از آن جهت که با اختیار خود زمینه توسعه قدرت استکبار را فراهم میآورند از اعوان ظلمه دانسته شدهاند.
2. مستضعفان تابع و سازشکار
از تعابیر متون دینی استفاده میشود که گروه دوم از مستضعفان، افراد مطیع، ترسو، راحت طلب و یا سازشکاری هستند که گرچه ممکن است در دل هم با استکبار همراه نباشند اما هرگز زحمت مقاومت در برابر آنان را نیز به خود نمیدهند. در روایات این گونه افراد، مستضعفانی توصیف شدهاند که اراده محکمی ندارند و به سهولت به هر طرفی میل میکنند. این گونه مستضعفین نیز از دیدگاه قرآن محکوم و مورد سرزنش و گرفتار عذاب الهی دانسته شدهاند؛ زیرا از دیدگاه قرآن آنان حتی تا روز قیامت هم همچنان کورکورانه دنبالهرو و تابع استکبار هستند و امید حمایت آنان را دارند. (ابراهیم/ 21؛ غافر/ 47) و چون متوجه میشوند که دیگر از مستکبران کاری ساخته نیست، پشیمان شده و تلاش میکنند خطای خود را به گردن آنان اندازند. (سباء/ 33) در حالی که خداوند استدلال این گروه تابع و سازشکار را نمیپذیرد و جایگاه آنان را در دوزخ میداند (نساء/ 97)
3. مستضعفان مبارز و انقلابی
از بررسی متون دینی چنین بر میآید که گروه دیگر از مستضعفان مورد اشاره قرآن کریم مستضعفان راستینی هستند که هرگز راضی به ظلم استکبار نبوده و حاضر به سازش با آنان نیستند؛ بلکه در حد توان به تکالیف خود عمل نموده و به طور آشکار یا مخفیانه به مبارزه با استکبار ادامه میدهند. مستضعفان مبارز و انقلابی را که خداوند متعال در آیات متعددی به شرح حال آنان پرداخته است میتوان در دو دسته قرار داد:
دسته اول که در بالاترین درجه گروه مستضعفان مبارز و انقلابی قرار دارند، انبیاء، اولیای الهی و ائمه اطهار (ع) میباشند. امام على (ع) در توصیف پيامبران، آنان را گروهى مستضعف توصیف میکند که «خداوند ایشان را به گرسنگى آزمود و به سختى گرفتارشان ساخت و در جاهاى ترسناك امتحانشان كرد و آنان را با ناملايمات خالص و پاك گردانيد». (نهج البلاغه، خطبه 192) از بررسی سیره اهل بیت علیهم السلام معلوم میشود که ایشان نیز در عصر تقیه و دوران حاکمیت جور در زمره مستضعفان انقلابی بودند که با شیوههای مختلف تا لحظه شهادت به مبارزه با ستمگران پرداختند.
دسته دوم از مستضعفان مبارز و انقلابی، از جمله ایمان آورندگان اولیه به انبیای الهی میباشند کسانی که با وجود ناملایمات فراوان به یاری دین خدا و پیامبر الهی برخاستند و در ایمان خود ثابت قدم ماندند. خداوند به این مستضعفان انقلابی وعده نصرت داده است. (محمد/ 7) قرآن کریم در داستان قوم ثمود میفرماید وقتی جمعی از این مستضعفان به صالح ایمان آوردند، با مخالفت شدید مستکبران مواجه شدند اما آنان در ایمان خود تردید نکرده و استقامت ورزیدند. (اعراف/ 75 و 76) از این آیات استفاده میشود مستضعفان راستین در مبارزه با استکبار به حد توان خویش دست از مبارزه بر نداشتهاند. خداوند به همین گروه از مستضعفان مبارز و نیکوکار، وعده پیروزی نهایی و حاکمیت داده است. (قصص/ 5؛ نور / 55) بنابراین هر مستضعفی مشمول وعده الهی به حاکمیت مستضعفان نمیباشد. مستضعفان راستین که خداوند به آنان وعده حاکمیت داده است، مستضعفان مبارز و انقلابی میباشند.
بر این اساس امامخمینی با ترویج و احیای واژه مستضعف و مستضعفان در برابر مستکبر و مستکبران، مستضعفان را نه ضعفای حقیقی، بلکه کسانی میدانست که به واسطه کبر مستکبران، ضعیف شمرده شدهاند؛ حال آنکه نیروی ایمان در این گروه، قدرتی بسیار به آنها بخشیده و طبق وعده الهی، قطعاً وارثان زمین خواهند بود. همچنانکه از نگاه ایشان، پیروزی انقلاب نتیجه پایداری مستضعفان در برابر طاغوت و مرهون تلاشهای آنان است.