به گزارش رحا مدیا، حجت الاسلام والمسلمین سید صمصام الدین قوامی، رئیس بنیاد فقهی مدیریت اسلامی و استاد عالی حوزه علمیه قم در گفتوگو با مدرسه اندیشهورز رحا به مناسبت سالگرد عملیات قانونی و شرعی طوفانالاقصی به تحلیل و تبیین ابعاد این حرکت تاریخی از سوی جبهه مقاومت پرداخت که مشروح سخنان این استاد در ذیل میآید.
* با توجه به اینکه در ایام اولین سالگرد طوفانالاقصی هستیم، از نظر حضرتعالی دستاوردهای طوفانالاقصی چه بوده است؟
قرآن فرمود: «فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُون». علت طوفان ظلم و ستم است. ما وقتی که قرن بیستم را مرور میکنیم، این قرن با دو جنگ آغاز میشود. جنگ جهانی اول و دوم. در جنگ جهانی اول، عثمانی شکست خورده و تجزیه میشود. یکی از اجزای آن میشود فلسطین، یکی میشود لبنان، یکی میشود اردن و یکی میشود سوریه. این تقسیمکردن روی حساب بود. جنگ جهانی دوم به فاصله حدود 10 تا 15 سال بعد اتفاق افتاد و تا سال 1945 طول کشید. فلسطینی که در جنگ جهانی اول یک جزء شده بود، رسماً در اختیار انگلستان قرار گرفت. چون وقتی متفقین پیروز شدند، پنج کشور بودند. یکی فرانسه بود که لبنان را گرفت، انگلیس هم فلسطین را گرفت. چین و شوروی هم که اروپای شرقی بودند. آمریکا هم که یک هیمنهای داشت.
نتیجهی ازدواج این دو جنگ، باعث پدیداری رژیم جعلی شد و اینکه چه کسانی بیایند و در اینجا ساکن شوند. جنگ جهانی دوم علیه نازیسم و فاشیسم بود. هیتلر با آن اتهامات شکست خورد. در نتیجه آمدند هلوکاست را در آنجا پردازش کردند. همه اینها دانشبنیان بود و مثل الان حساب شده بود. مقدمات میخواست و مقدمات آن را فراهم کردند، آمدند و اینجا را با زر و زور و تزویر گرفتند. زر دادند، زمین گرفتند. زور داشتند، بیرون کردند. تزویر کردند و آن را کشور کردند. هدف از این کشور هم این بود که منابع مسلمانها غارت شده و سبک زندگی آنها هم تغییر کند. یک نسل زیر بار رفت. بعضیها با زر و بعضیها با زور زیر بار رفتند. نسل جدید، یعنی از تاریخ استقلال اسرائیل که سال 1948 است، تا سال 2023 تقریباً 80 سال میگذرد. بچهها و نوهها، 80 سال آوارده شدند و ظلم را دیدند. پدران و مادرانشان برایشان تعریف کردند که ما را از خانههایمان بیرون کردند. یرت اسلامی میگوید که سرزمین خود را پس بگیرید. دزدی وارد شده، خانهای را غصب کرده و جعل کشور کردهاند. کشور تعریف دارد. سابقهای دارند، بومی هستند، زیست بومی دارد. مثل ایران که ملتی هستند، دولتی هستند، تمدنی هست. ولی اینکه یک عدهای بیایند بگویند که اینجا برای ما است و شما بیرون بروید، طوفانزا است. یک یا دو نسل صبوری میکنند. صبر میکنند تا قویتر شوند و بتوانند پس بگیرند.
طوفانالاقصی در 7 اکتبر، در 80 سالگی جعل و غصب است. 80 سالگی این است که بهزور آمدهاند، خانهای را گرفتهاند. اینها خودبهخود به طوفان تبدیل میشود. طوفان طبیعی است. چه طوفانهای سیاسی و چه طوفانهای طبیعی. یک سلسله عواملی باعث طوفان و سونامی میشود. مثلاً جاهایی که ساحل و دریاست، سونامی میشود و جاهایی که دشت و صحرا است، گردباد میشود. طوفانهای اجتماعی و سیاسی هم همین طور است. انقلابها هم همینطور است. جایی که مردم به خشم میآیند و تغییر میدهند، مثل انقلاب اسلامی. اینها یک خشمهای فروخفته در درون جان انسانهای غیور است. مخصوصاً نسلهای جدیدتر که اطلاعات بیشتری دارند. در قرن ما، قرن اطلاعات، صفحات اجتماعی هست و دیگر آن تحمیلها برایشان قابل تحمل نیست. میفهمند که کار اینها، کار درستی نبوده. مادری که شوهرش را از دست داده، بچه کوچکی داشته و برایش مدام قصه گفته. حالا این بچه بزرگشده. معمولاً بچهها میگویند که من وقتی بزرگ شوم، انتقام شما را میگیرم. معمولاً اینگونه هستند.
نتیجه اینکه این طوفان یک تجاوز نیست، بلکه یک دفاع مشروع است. در فقه اسلامی داریم که اگر کسی وارد خانه شما شد، شما میتوانید تا مرحله قتل هم جلو بروید و هیچ مشکلی ندارد. اما طبق قاعده «اَلاَسهلُ فَالاَاسهَل، اَلایسَرُ وَالاَیسر.» تمام فقهای ما میگویند. نمیشود که الان کسی به ناموس ما حمله کند و ما بنشینیم و نگاه کنیم. کشور هم مثل ناموس است. میگویند «مام وطن». بعد کسی بیاید و بگوید که اینجا کشور ما است. در صورتی که میبینیم این کار طراحی شدهاست، تا یک پایگاهی مثل پایگاههایی که آمریکا دارد، در منطقهای باشد که مکنده نفت و دهنده سبک زندگی باشد. فناوری و سبک زندگی بیاورد و ماهیت این منطقه را عوض کند. یک قبله را میگیرند و قبله دوم را هم میخواهند. حتی بحث میکنند که ما تا فرات هم میآییم. اگر اینجا نفت نبود، شاید نمیآمدند. بحث ایدئولوژی نیست، بحث نفت و نفع است. لذا این طوفانی که به پا میشود، نفس آن، 7 اکتبر آن، مثل آتشفشانی است که از کوه میآید. یکدفعه کوه فوران میکند و جاری میشود. هیچکس نمیتواند این را مذمت کند. حتی عقلای جهان میگویند که اسرائیل چیزی ندارد که از آن دفاع کند. او متجاوز است. از تجاوز که نمیشود دفاع کرد. شما بیایید این خانه را بگیرید و بعد شروع کنید به دفاع از آن. طرفداران حقوق بشر، حقوق بینالملل، حقوق اساسی و سیاسی میگویند: «شما اصلاً چیزی ندارید که دفاع کنید. شما اشغالگر هستید. اشغالگر چیزی را از دست نمیدهد که بیاید دفاع کند. ولی آن فردی که کشورش را گرفتهاند مغصوب است» همه این حق را به فلسطینیها میدهند. هم شرع و هم عقل.
وقتی آدم احساس کرد که قوی است، باید اقدام کند. وقتی ضعیف هستیم، صبر میکنیم. این قوّت از کجا بهدست آمد؟ از انقلاب اسلامی. وقتی اسرائیل حدود 15 سالش بود، امام(ره) محو آن را کلید زد. 61 سال قبل در سال 1342. جالب است که امام(ره) در سال 1902 به دنیا آمده. یعنی اول قرن 20. زمانی که انقلاب کرد، در سال 1979 بود و 79 ساله بود. کل این قرن را رصد کرده و دیده. جنگ جهانی اول، دوم، رضا شاه و شاه را دیده. بخشی از قاجار را دیده و تولد اسرائیل را هم دیدهاست. امام آدم تیزهوش و زیرکی بوده. تا وقتی که ایشان قدرت نداشت و مرجع نشده بود، چیزی نمیگفت. بهمحض اینکه آیتالله بروجردی رحلت کردند و امام(ره) قدرت پیدا کرد، محو اسرائیل را کلید زد. یعنی قبل از اینکه محو شاه را بگوید، محو اسرائیل را گفت. فهمید که غده و توموری در جهان اسلام است که باید محو شود. بعد قیام کرد، 15 سال آن را به انقلاب تبدیل کرد. بهمحض اینکه انقلاب شد، سفارت اسرائیل به سفارت فلسطین تبدیل شد. این آغاز قدرت است. ما قدرت داریم. انقلابی که شاه را با حمایتهای آمریکا اخراج میکند و بعد صدام را با حمایتهای آمریکا نابود میکند، قدرت دارد. بعد این قدرت به مقاومت تبدیل شد.
ایده محو اسرائیل، ایده محو یک کشور رسمی نیست. بعضیها میگویند که اسرائیل کشور سازمان ملل است. خب آن هم میتواند بگوید که من شما را محو میکنم. میگویند که ما یک کشور هستیم و حساب شده هستیم. ما میگوییم که شما کشور نیستید. در نتیجه ما در موضع ضعف نبودیم. خود انقلاب تولید قدرت کرد. بعد سقوط شوروی و صدام تولید قدرت کرد. ربیع این بیداری اسلامی به حذف مبارک، بن علی و قذافی انجامید. بعد آرام آرام مقاومت شکل گرفت، عصر بیداری اسلامی شروع شد. بیداری اسلامی برای این بود که ما میخواستیم تمام هجوم خود را به آزادی قدس بیاوریم. منتظر بودیم قوی بشویم و قوی شدیم. چندین رژیم را عوض کردیم. تمام رژیمها در حمایت آمریکا مشترک بودند. بعد به یمن رسیدیم. 8 سال کوبیدند و موفق نشدند، پس ما قوی بودیم. رفتیم دمشق، 8 سال کوبیدند و موفق نشدند، پس ما قوی هستیم. در لبنان چند بار اینها را اخراج کردهایم. سال 2000 یکبار بود که در نتیجه آن حزبالله پدید آمد. این هم نشاندهنده این است که ما قوی هستیم. اینها دلایل قدرت ما است. عراق و حشدالشعبی علامت قدرت ما است. ما صدام را به یک مرجع تقلید، مثل آیتالله سیستانی تبدیل کردیم. کشوری که با ما تخاصم میکرد، الان شده اربعین و حشدالشعبی. آن را تلفیق کردیم، شد جبهه مقاومت. درست مثل یک حلال دور اسرائیل است. اینطرف سوریه است، آنطرف لبنان است، طرف دیگر یمن و طرف دیگری عراق است. تمام ساختار قدرت متوجه او است. وقتی موشک میسازیم، میگوییم که به اینجا میخورد یا نه. پهباد درست میکنیم میگوییم که مقصد دیار قدس است. موسی جلودار است که علم بگیرد. پس این فرضیه که دوران ضعف ما است درست نیست، ما الان در اوج قدرت هستیم. این مقاومت علمی است. دانشبنیان شعاری و هیجانی هم نیست. مثلاً آقایان میگفتند که ما چرا روی سودان یا روی فلان کشور کار نکردهایم و روی سوریه و… کار کردهایم؟ چون اینها مثل یک حلقه طناب دور اسرائیل هستند. ما روی کشورهایی هزینه گذاشتیم، تولید قدرت کردیم و عضو مقاومت کردیم که مثل یک حلقهدار، روی گردن او قرار بگیرد. خود نقشه و تدبیر قدرت است.
در مدیریت میگویند که قدرت ابعادی دارد. قدرت اطلاعات، قدرت اقناع، قدرت سازماندهی و قدرت فرماندهی. مقاومت مجموعهای از اینها است. تشکیل مقاومت حدود 46 سال طول کشید. تا شما توانستید پیروان خود را بشناسید، آنها را تجهیز کنید، تشویق کنید، سازمان و آموزش بدهید. من یادم است که در سال 1360 با یک هواپیمای 330 به لبنان رفتیم. در آن موقع من مسئول پذیرش سپاه در تهران بودم. تعداد زیادی لبنانی در آن هواپیما بود. آموزشدیده بودند و میرفتند. در دمشق پیاده شدیم و حافظ اسد استقبال میکرد. ما اینجا آموزش دادیم و به سوریه رفتیم. در سوریه از طریق بعلبک، زمینی و پیاده به لبنان آمدیم. همه اینها حساب شده بوده.
رهبر ما از 39 سالگی در شورای عالی دفاع بوده تا الان. سمت او نظامی و جنگی است. بعد هم رئیسجمهور شد. حتی امام جمعه همبود با اسلحه بود. ایشان فهم نظامی دارد، فقیه است، عاقل است، بیگدار به آب نمیزند، میتواند دشمن را سرگرم کرده و مرکز را حفظ کرده تا ایادی به آن قسمتها بروند. که ما هم هستیم و هم نیستیم. یادم است پارسال در اولین سخنرانی خود فرمودند: «طوفانالاقصی را بهحساب ایران نگذارید». این یک نقطه دقیق است. حماس صاحبخانه است و دارد شما را میزند. ما که نزدیم. پس بهحساب ایران نگذارید. دوم اینکه ضربهای هم که خوردید ترمیم نمیشود. پس معلوم میشود که ما ضربهشناس هم هستیم که میدانیم چه شدهاست. بعد از یکسال ترمیم نشد. ترور و کشتار هیچ دستاوردی نیست. اگر شما 200 میلیون بچه هم بکشید، هیچ دستاورد نظامی نیست. وقتی که ساختار را از بین بردید به هدف رسیدهاید. ما شاهنشاهی و حزب بعث را از بین بردیم. یعنی رژیمها را از بین بردیم. رژیم مارکسیسم را از بین بردیم. شما وقتی میتوانید بگویید که ما غلبه کردیم که دیگر حزبالله نباشد، حماس نباشد، جهاد هم نباشد. وقتی آنها هستند و صهیونیسم در افکار عمومی دچار تزلزل شده و بدنام شده، دیگر چه دستاوردی است؟ اینکه من وارد غزه شدم، دو تا تونل کشف کردم و چند تا فرمانده را کشتم. پس چرا الان دارید موشک میخورید. این نشانمیدهد، دستاورد آنجایی است که بتواند دشمن خود را از بین ببرد. نصرالله که حزبالله نیست. نصرالله رهبر حزبالله است و حزبالله سر جای خودش است. سیدحسن رفت، سیدحسین میآید، سیدهاشم و کسی دیگر میآید.
دیروز یک آقایی با یکی از وزرای لبنان مصاحبه کرده و گفته: چرا حزبالله را بیرون نمیکنید؟ جواب داده: اینها برای ما هستند، آنها را بیرون کنیم؟ بعد به شما که اینجا نیستید احترام بگذاریم؟! خیلی جواب خوبی دادهبود. نشانمیدهد که دولت لبنان از مقاومت حمایت میکند. این خودش یک پیروزی است. کافی بود با یک حمله تجاوز هوایی، لبنان از حزبالله برگردد، ولی میگوید که این جزئی از لبنان است. شما دارید جزئی از لبنان را میزنید، بعد ما به لبنانیها بگوییم برو. به صهیونیستهایی که فلسطینی نیستند بگوییم که بماند. این استدلال یک قدرت تحلیل است. نجیب میقاتی یکجور و دیگری یکجور.
ما در هر نکته اولاً در مقام قدرت عمل کردیم. چون پشتوانه ما انقلاب اسلامی، مقاومت اسلامی است. پیروزیهای میدانی بر چند رژیم داریم. ما خودمان را سنجیدیم. حذف صدام، حذف شاه و حذف شوروی. پس ما در موضع ضعف نیستیم. ثانیاً ما در سه جنگ 8 ساله پیروز شدیم. 8 ساله سوریه، 8 ساله یمن و 8 سال ایران. 8 سال طولانی است. 8 سال سعودیها کوبیدند، از همان اول آقا گفتند که شما پیروز نمیشوید و نشدند. دمشق را با داعش آمدند و شکست خوردند. اینجا را با صدام آمدند و شکست خوردند. پس کسی که سه تجربه 8 ساله دارد، 1 سال که هیچ، 10 سال هم باشد میماند. قدرت فتوا هم داریم. فتوای سیستانی و فتوای خامنهای. فتوا میدهیم که همه حمایت میکنند. لذا من در مجموع احساس میکنم که ما کاملاً عقلی، شرعی، عقلایی و قانونی عمل کردیم.
* رهبر معظم انقلاب در رابطه با آینده فلسطین و اینکه برخی میگویند همه ساکنان اسرائیل باید کشته شوند، میگویند: «نه این باید به این سمت برود که در آنجا رأیگیری شود و در مورد شرایط فلسطین تصمیم گرفته شود». نگاه ایشان این است. اما با توجه به این شرایطی که الان به وجود آمده که کسی دیگر جلودار نتانیاهو نیست و روزبهروز بیشتر کودککشی میکند و زنان را میکشد. آیا امکان دارد که دکترین هستهای جمهوری اسلامی براساس مصالح و شرایطی که به وجود آمده تغییر کند تا آن موازنه قدرت بخواهد شکل بگیرد. الان برخی مطرح میکنند و میگویند که ما در نهایت یکسری موشک نقطه زن داریم. دسته برتر در قدرت از لحاظ سلاح را اسرائیل دارد و اگر به آن دیوانگی برسد و بخواهد استفاده کند، دیگر ما نمیتوانیم جلوی او را بگیریم. آیا امکان دارد که دکترین هستهای جمهوری اسلامی تغییر کند؟ این یک نکته در بُعد دفاعی. نکته دوم اینکه آیا امکان دارد که مجدداً براساس مصالح ما به ساکنان اسرائیل حمله کنیم؟ یعنی فرض کنید که اسرائیل غیر از مراکز نظامی و نفتی ما، به مردم ما هم حمله کرد. آیا جمهوری اسلامی در پاسخ به مردم آنها حمله خواهد کرد یا خیر؟
در مورد دومی یادم است که وقتی مقام معظم رهبری رئیسجمهور بودند، صدام شهرهای ما را میزد. وقتی یک روز یک شهر ما را زد، از صبح چند بار رادیو اعلامکرد که رئیسجمهور پیام مهمی دارند. همه رادیوها را باز کردند. گفتند: «ما فلان شهر را میزنیم و به مردم آن میگوییم که بروند. این بهخاطر این است که او دارد شهرهای ما را میزند». من خودم تهران بودم در آن زمان. صبح بلند میشدیم میدیدیم یک مجتمع دیگر نیست. یک بلوک با 8 یا 9 طبقه از زیر ریشه کن میشد. شهر را قشنگ میزد. قم را هم چند بار زد. لذا آقا گفتند که ما میزنیم. آنها شهر را خالی میکردند و اینگونه دشمن خلع سلاح شد. حتی در فقه ما یک قانونی به نام تُرس است که اگر دشمن مردمی و مسلمانی را سپر انسانی کرد، اگر غلبه بر دشمن مهمتر است شما می تونید بزنید و جلو بروید. تازه این در وقتی است که مردم خود شما را بیاورند. به این میگویند «تُرس». فقه ما در مواقعی اجازه میدهد. آیتالله مشکینی میگفتند: «هم او شهید میشود. هم دشمن نابود میشود و هم کشور پیروز میشود». امامخمینی (ره) هم یک قاعدهای را در ابعاد آن موقع داشتند. اینکه زمان و مکان موضوع را تغییر داده، یا قید آن را عوض میکند یا وصف آن را. لذا ممکن است یک موضوعی در یک زمان دارای مصلحت باشد و در زمان دیگر دارای مفسده بشود. مثلاً در مورد شطرنج میگفتند که اگر قمار است حرام است و اگر ورزش است حلال است. همین ابزار و همین چینش است. شاه و وزیر است، ولی الان ورزش است و جایز است. ولی اگر همین آمد و مِیسر شد، حرام میشود. بمب اتم هم، همینطور است. زمان و مکان است و فتوا را تغییر میدهد. حلال و حرام عوض نمیشود، موضوع عوض میشود. وقتی موضوع تغییر کرد، موضوع علت حکم است، پس حکم آن موضوع میآید. نه اینکه موضوع برقرار باشد و حکم آن عوض شود. موضوع عوض میشود. یکچیز مفسدهزایی به مصلحتآفرین تبدیل میشود. یعنی دارای مصلحت است.
اینهمه کشورهای هستهای داریم. پاکستان، هندوستان، روسیه سفید و… هستند. فقط یکبار در ژاپن، در هیروشیما و ناکازاکی امتحان شده. آن هم فکر کنم ترومن، رئیسجمهور وقت بود. بدنامی آن ماند برایش. آمریکا هم در قانون اساسی خود دارد که اگر موجودیت ما به خطر بیفتد از بمب اتم استفاده میکنیم و اگر به خطر نیفتد، استفاده نمیکنیم. آن موقع ژاپن به یکی از بندرهای آمریکا حمله کرد و آمریکا دید که موجودیتش به خطر افتاده و بمب هستهای را بهکار برد. الان اسرائیل هم بمب اتم را دارد و موجودیت او هم در خطر است. چون الان بحث بود و نبود است. اینطور نیست که باشد و صلح بشود. چون ما به او گفتهایم که محو است. وقتی دیدند ما آمدیم پشت دیوار حائل و ایستادیم و حتی در خود فلسطین هم بلند شدیم. در طوفانالاقصی فکر کنم بیش از هزار تا کشته داشتند. لذا به نظر میآید که فقه ما در حین اینکه سنتی است، پویا هم است. ما میگوییم که فقیه زنده باشد که بتواند فتوای بهروز بدهد. ما الان دیگر به فتواهای امام (ره) عمل نمیکنیم و به فتواهای رهبری عمل میکنیم. فردا هم اگر کسی جدید بیاید، به فتوای او عمل میکنیم. بعضی از فتواها هم حکم است. همینهایی که حضرت آقا در نماز جمعه گفتند. مثلاً ضربه، خدمت است. مثلاً اینکه پپسی کولا نخورید، خدمتی به بشریت است. یعنی هر ضربهای که به این اهریمن بزنید، خدمت به بشریت است. این یکچیز شرعی است که میگویند.
در نیویورکتایمز خواندم که نوشتهبود: «ایران آزمایش هستهای کرده و زلزله چهار و شش ریشتری آمده». یکی از کشورهای همسایه، فکر کنم ارمنستان، به ترکیه گفتند که این بمب هستهای بوده و زلزله نبوده. یعنی آنها دارند رصد میکنند و الان توقع دارند. همین توقع داشتند یعنی اینکه زمینه مشروع و مهیا است. ما نمیتوانیم خلع سلاح بشویم. اینها دال بر این نیست که ما داریم بمب اتم میسازیم.
ما احکام اضطراری داریم، احکام حکومتی داریم، ظرف اختیار داریم، ظرف اضطرار داریم، مصلحت داریم، مفسده داریم. مصلحت هم گاهی واقعیه است، مثل خمر، گاهی یک مصلحت اجتماعی است که حاکم یک ضرورتی را تشخیص میدهد. مثلاً میگوید که تا چند سال حج نمیرویم. این به این معنی نیست که حلال خدا تعطیل شد. لذا امکان این وجود دارد.
یادم هست که رادیو مدام میگفت: گوش بدهید… ساعت 11 صبح حضرت آقا آمدند و گفتند: «ما خواهیم زد.» همینکه گفتند خواهیم زد، در پایان جنگ خیلی اثر گذاشت. چون جنگ روانی هم جزو جنگ ترکیبی است. شهید نصرالله گفتند: «ما اگر احساس کنیم از دم به دم میزنیم.» یعنی کار بهجایی رسیده که بازدارنگی به این است. حالا ما به پایگاه هواپیمایی اف 35 زدهایم. مردم میگویند اینها مهربان هستند و ما را نمیزنند. ولی اگر دوبار شد، شرع اجازه میدهد. آن هم مقابله به مثل است. «فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی». شرع اجازه میدهد. خود این نشانمیدهد که ما اخلاقی هستیم. او میگوید که ارتش ما اخلاقی است، ولی بچهها را میکشد. اینهم است که میگویند در عملیات طوفانالاقصی حدود 1000 نفر از ما را کشتند. یکسری فیلم هم از کودکان درست کردند. تشبیهات و مظلومنمایی کردند که بعد بتوانند بکشند. ولی میبینیم که تمام پایتختهای جهان علیه او اقدام کردند. دیوان لاحه چندروز پیش گفت: «اسرائیل اصلاً کشور نیست». این حرف را درست در سالگرد طوفانالاقصی گفتهاست. گفتهاست که این کشور نیست و این یک کشور قانونی نیست. دیوان تا الان چنین حکمی ندادهاست. دستاورد از این بالاتر که در سالگرد طوفانالاقصی چنین چیزی بگویند؟
یادم میآید خاویر پرز دکوئیار، بعد از چند سال جنگ گفت: «صدام متجاوز است.» این خودش یک پیروزی بود. اینکه دیوان لاحه بگوید که اسرائیل کشور نیست، همان چیزی است که ما میگوییم. ما کشوری را محو نمیکنیم، ما یک رژیم غاصب را میخواهیم بیرون کنیم.
ثالثاً ما رفراندوم میکنیم. نمیگوییم که بروید یا نروید. هرکسی برود و برای خودش رفراندوم کند. میگویند ما نظام دموکراتیک میخواهیم، نظام سلطنتی میخواهیم، نظام جمهوری میخواهیم. هرجور دوست دارند همان میشود. لذا ما هم از لحاظ قانون، هم از لحاظ شرع و هم از نظر عقل، پیروزی داریم. تنها چیزی که اذیت میکند، شهادت 17 هزار کودک و تعداد زیادی زن است، که این موضوع در عاشورا هم اتفاقافتاده. چهبسا امامحسین(ع) نشان داد که آدم میتواند برای عزت، زن و بچهاش را بهمیدان بیاورد. خیلیها به امامحسین(ع) گیر میدادند که چرا زن و بچهات را آوردی؟ گفتند: «اگر کشته و اسیر هم بشوند، مانع پیروزی ما نیست. بلکه نفرتی در جهان ایجاد میکنند.» حتی دانشجوها که نمونه پیشرفتگی هستند، طرفدار فلسطین شدهاند. در ورزشگاهها هم همینطور. مثلاً باشگاه سلتیک در اسکاتلند را میبینیم که پرچم فلسطین را میآورد. در اردن و جاهای دیگر هم همینطور است. من هر چه فکر میکنم، تنها این 17 هزار کودک و یکسری خانههای خراب شدهاست. ما چه از دست دادهایم؟ حماس و حزبالله که سرجایشان هستند. در مورد گروگان، ما در لانه جاسوسی 444 روز گروگان را داشتیم و بعد آزاد کردیم. این هم یکسال شد. پس پیروزی قطعاً از آن ما است.
* سخنرانی رهبر معظم انقلاب در جمعه نصر و خطبههایی که ایشان خواندند و آن جمعیت عظیمی که به حمایت از رهبر معظم انقلاب، به حمایت از جمهوری اسلام و محور مقاومت حاضر شدند. بسیاری از تحلیلگران آن روز و حضور رهبر معظم انقلاب و سخنرانی ایشان را، نمایش اقتدار تعریف کردند. تبیین حضرتعالی در رابطه با صحبتهای رهبر معظم انقلاب در آن روز چه است؟
در وعده صادق 200 موشک میخورد و شادی میآفریند. ممکن است هم بترسند و به زیر زمین بروند و مخفی شوند. حتی میگفتند ما رهبری را میزنیم. ممکن است بیایند، مردم هم نترسند که موشک میخورند و بیشتر هم بیایند. حتی میگفتند که از استانها هم بیایید. عوارضیها شده بود قرارگاه. یعنی محل قرار. جمعیت زیادی رفتند. تمام مقامات هم آمدند. چون وقتی رهبری شهید بشوند، تا خبرگان رهبر را انتخاب کند، سران قوا «شورای رهبری» میشوند. این سه نفر هم آمدند و صف اول ایستادند. این کار روحیه دشمن را تخریب کرد. خود آقا هم با آرامش آمدند. زودتر هم آمدند و دیرتر هم رفتند. مثل این مدیران نیستند که دیر میآیند و زود میروند. از لج آمریکا سلام و علیک میکردند. دفعههای قبل وقتی پشت سرشان نماز میخواندند، نماز عصر را به آقای مهدویکنی میسپردند و میرفتند. اینجا ولی ظهر و عصر را خواندند، سوره جمعه را هم خواندند که طول بکشد. بعد هم مقداری خوش و بش کردند. این، جنگ روانی است. رجزهایی که حضرت عباس و حضرت علیاکبر میخواندند، دل دشمن را خالی میکرد و بعد میرفتند. لذا این مرعوبشدن، مکمل وعده صادق بود. اگر میزدیم، میرفتیم پنهان میشدیم. میگفتند که آقا دیگر دیده نمیشود. میگفتند ترسیدهاند و ترغیب میشدند که بیایند. میگویند که اینها اصلاً از مرگ نمیترسند و شهادت را نعمت میدانند. خود وعده صادق هم به مردم جهان، مخصوصاً مقاومت روحیه داد. چون روحیه میخواست. اسرائیل میگفت ما هر کاری که بخواهیم میکنیم. نصرالله را زدیم، هنیئه را در خانه خودتان زدیم، آقای زاهدی را هم که در سوریه زدیم. پس ما میتوانیم هر کاری را که بخواهیم بکنیم. حتی در نیویورک رفت و گفت که همین الان بزنید. این نیاز به تضعیف روحیه داشت. وعده صادق لازم بود ولی کافی نبود.
نکته بعد اینکه این نماز جمعه خواندن یک سیرهای بود. وقتی حاج قاسم هم شهید شدند، ایشان خودشان نماز خواندند. گویا این کار یک تجلیل است. میگفتند که مراسم سیدحسن نصرالله را در مسجد اعظم و در یک مجلس خودمانی بگذاریم. ایشان گفت: «من عمداً گفتم مراسم نصرالله را در نماز جمعه بگیریم.» یعنی خود این کار یک تکریم است. عظمت نصرالله را هم رساند. مثلاً میگویند که از طرف آقا در فلان مسجد مراسم است. این یکچیز روتین است، ولی وقتی بگوییم همه بیایند. از ساعت 10:30 تا 13 و اندی برای سید حسن نصرالله است و بعد خطبهها خوانده میشود. اینکه خود آقا هم شرکت کردند، عظمت آن شهید را نشانمیدهد.
دوم اینکه بگویند اگر او شهید شده روحیه ما تخریب نشده. مثلاً گاهی میگویند که چون سید حسن شهید شده، پس حزبالله تمام شده. نه حزبالله سر جای خودش است. بعد کلماتی که ادا شد، چه فارسی و چه عربی، حساب شده بود. آقا 85 سال دارد و حتی شایعه کردهاند که آقا میخواهد استعفا بدهد. گاهی از این شیطنتها میکنند. ذهن آماده، عبارات حساب شده و دقیق بود. ما خودمان اهل صحبت هستیم و میفهمیم که کلمات به چه صورت انتخاب شدهاست. اینکه عزت و حکمت به چه معنا است. بعد گفتند: «ما هم عزت و هم حکمت داریم.» مجموعه اینها، دشمن را ناکام کرد و دوستان را خیلی امیدوار کرد. بچههای غزه به موشکها نگاه میکردند. یک مجری عرب است که به فارسی صحبت میکند و طناز است. پریشب آمدهبود و میگفت: «چه موشکهای با ادبی! با هم آمدند، نور دادند و ستاره باران کردند.» میخواست بگوید که بچهها کیف کردند. لذا روحیهبخشی به دوست، تخریب روحیه دشمن و بعد هم تکمیل وعده صادق رخ داد. چاشنی آن را بالا برد که دیگر الان نمیتوانند حمله کنند. اگر حمله کنند، ما یک ملت شهادت طلبیم.
بلافاصله بعد از وعده صادق2، رئیسجمهور و رئیس مجلس که در صف اول هستند، به بیروت و به قطر میروند. اینها استثنائی هستند. آقای عراقچی آنطرف میرود و آقای پزشکیان به قطر میروند. میتوانستند شیطنت کنند، دست خودشان است. یا آقا به آنها گفتهاست که بروید، یا خودشان مانور قدرت میدهند. لبنان خیلی خطرناک بود و حتی گفتهبودند نیایید، ولی ایشان رفت. چندین بار فرودگاه سوریه را زدند، ولی باز هم ایشان رفت. این کار هم به نجیب میقاتی و هم به بشار اسد روحیه داد. گفتند که اینها اینطور حامی ما هستند و به خطر میآیند.
فکر میکنم در مجموع همهچیز در استاندارد شرعی بود. ما الان دچار عزت هستیم. دشمنان ما ضمن اینکه از ما نفرت دارند، ولی احترام هم میکنند. وقتی آدم به میدان میآید و میبیند که مقابلش یک تیم قوی است، یکجور است. تا اینکه یک تیم ورشکسته باشد. مربی افتخار میکند که ما با فلان تیم درگیر هستیم. حالا اینها با ما درگیر هستند و بهزودی وادار خواهند شد که اعتراف کنند. و بگویند بیاییم مسأله را حل کنیم. یا آن را دو کشوری میکنند که ما قبول نداریم و یا باز هم بهسمت یک کشوری رفراندومی میروند. اینها چیزهایی است که وجود دارد. بعد هم ما کار را برای تغییر رژیم جهان ادامه میدهیم. وقتی ما رژیم حاکم بر ایران را عوض کردیم، حاکم بر غرب آسیا را عوض کردیم، پس حاکم بر جهان را هم عوض میکنیم. بعد پیروزی مستضعفین بر مستکبرین پدید میآید. اینها چیزهای خیلی روشنی برای ما است.
* عملکرد مسئولین جمهوری اسلامی نشان داد و همانطور که بزرگان ما گفتهاند: «ما ملت امامحسین و ملت شهادت هستیم»، امیدواریم که همه اینها مقدمهای برای ظهور حضرت حجت و پیروزی رزمندگان مقاومت و آزادسازی قدس باشد.
انشاءالله.
* از این که وقت ارزشمندتان را در اختیار پایگاه رسانه ای تحلیلی رحا قرار دادید سپاسگزاریم.