رحا مدیا | علی رشیدی
بعد از حادثهی منا یا به تعبیر عمیقتر، فاجعهی منا که در دوم مهرماه سال ۱۳۹ ٤ رخ داد، تنها فردی که پرچم مطالبه و بازخواست دولت سعودی را بهدست گرفت، آیتالله خامنهای بود؛ حال، چه جایگاه ایشان را جایگاه رهبر و سیاستمدار متصور شویم و چه فردی مانند میلیونها امت مسلمان در جهان.
رهبر انقلاب در اولین پیام خود نسبت به فاجعه منا، بعد از مطالبه وظایف مسئولین مربوطه، قبول مدیریت غلط از جانب رؤسای سعودی را نیز گوشزد کردند. اگر خواهان واشکافی اتمسفر آن روز باشیم، چنان میتوان آن فضا را متصور شد که بعد از وقوع فاجعه منا، ولیّ امر مسلمین، در جایگاه مدیریت و حکمرانیِ بر جهان اسلام ایستاده و مسئولین ذیربط عالم اسلام را فرخوانی گسترده میدهند. پیامی که مسئولین سیاسی و دیپلماتیک جهان اسلام را بر مطالبه، و مسئولین سعودی را بر قبول عملکرد خود در قبال مدیریتی ضعیف، فرسوده و قاصر، تذکر میدهد.
پیام آیتالله خامنهای در پی فاجعه منا را میتوان اولین جهتدهی سیاستمداران و مسئولین دیپلماتیک جهان اسلام دانست؛ زیرا مسامحهکاری و محتاطگری مسئولین، آیتالله خامنهای را وادار به این امر کرد تا تذکراتی را در بیانات مختلف، بعد از وقوع حادثه نیز متذکر شوند.
معالاسف بعد از تذکرات مکرّر رهبر انقلاب نیز، هیچ بازتاب، واکنش و اثری از جانب مسئولین، عیان نشد. عدم واکنش مسئولین نسبت به تذکرات مکرّر رهبر انقلاب را میتوان قرینهای بر، غیرت، مردانگی و تعصب خفتهی آنان دانست که حتی تذکرات رهبری هم دارویی برای علاج این عارضهی روحی نبود.
اقامهی ایدئولوژی و فکرِ رَهبر جامعه، خواهان مرغوبیت فکری او در میان توده مردم است. به قطع، گسترش ایدئولوژی رهبر فکری در روح جامعه، پذیرش آن از جانب توده، عینیت بخشیدن به فکر و ابدال آن به مطالبهی عمومی، میتواند مقدمهای باشد بر ظهور امام عصر عجالله. آیتالله خامنهای بر این امر معتقد است که باید از طرق و جوانب مختلف، وحدتی میان مسلمانان و دوَل اسلامی شکل بگیرد. فاجعه منا که در بزرگترین اجتماع مسلمانان جهان رخ داد، میتوانست تبدیل به وسیعترین مطالبه عمومی جهان شده و در چشم جهانیان عیان شود، زیرا خونِ ریخته شده هفت هزار نفر مسلمان میتوانست، جرقّهای باشد بر آتش خفته جهان اسلام که بر سر آلسعود و عمالش فرو میریزد. اما افسوس که جهان اسلام هم خودرأیی، آسودهجویی و غفلت را بر خونخواهی، انتقام و مطالبهگری ترجیح داد. روحیهای را که رهبر انقلاب از آن این چنین یاد میکنند: «چرا در کشورهای دیگر، دولتها، خانوادهها، ملّتها عکسالعمل نشان ندادند نسبت به حادثه منا؟ این چه بلای بزرگی است که جان امّت اسلامی را فراگرفته؟ این، مصیبتِ بزرگ است.»17/6/1395
همان بلایی را که گریبانگیر دنیای اسلام بود، هنوز هم هم بعد از گذشت یک دهه، در کالبد روحی جهان اسلام وجود دارد، حال در قضایای مانند فلسطین هم این کالبد وجود مانع وحدت و اتحاد میان مسلمانان جهان میشود. گویا رهبر حکیم انقلاب چنین روزهایی را در چندین سال قبل متصور شدهاند!
پیگیری و خونخواهی شهدای منا، از جانب رهبر انقلاب پایان ندارد، زیرا ایشان سه سال بعد از وقوع فاجعهی منا نیز، آن قضیه را قضیهای فراموش نشدنی میخوانند و میفرمایند: «در مورد فاجعهی مسجدالحرام و منیٰ در سال ۹۴ [هم] این قضیّه فراموششدنی نیست؛ این باید حتماً تعقیب بشود، دنبال بشود، مجموعه و هیئت حقیقتیاب با حضور مدّعی اصلی که جمهوری اسلامی است باید تشکیل بشود، باید به مجامع بینالمللی مراجعه بشود، از هرجایی که ممکن است باید کمک گرفته بشود تا احقاق حق بشود؛ اینجا ظلم بزرگی انجام گرفت.»۱۳۹۷/۰۴/۲۵
در این دیدار، رهبری برای چندمین بار تشکیل هیئت حقیقتیاب را متذکر میشوند، هیئتی که اکنون نیز، که حدود دهسال از وقوع آن حادثه میگذرد، تشکیل نشد. امری که مانند اوامر و دغدغههای دیگر رهبری محقق نشد را میتوان علتی بر کاهلی و تنپروری مسئولین مربوطه دانست.
بهامید هدایت مسئولین ذیربط، مغفرت و رحمت روز افزون شهدای منا و طول عمر بابرکت رهبر حکیم انقلاب از جانب خداوند متعال.