یادداشت؛

مهدی نصیری محصول چیست؟

راستش نوشتن این متن، تحلیل شخصیت مهدی نصیری و عاقبت او نیست؛ بلکه تذکری به خودمان است که بدانیم در جهان دینداری معادلات خدا خیلی پیچیده‌تر از چیزی است که ما گمان می‌کنیم توهین کردن به بزرگان دین و پیشوایان جهاد و شهادت رگ غیرت خدا را می‌جنباند، خدا غیور است اجازه توهین به اولیائش و مجاهدینش را نمی‌دهد.

رحا مدیا | حجت الاسلام مرتضی روحانی، دکتری فلسفه دین

اعوذ به الله من نفسی ان النفس لامارة بالسوء

مهدی نصیری که سال‌ها منادی ناب‌گرایی اسلامی بود و هر آنچه که از غیر معصوم به ما رسیده را نجس می‌دانست و در این راه حتی با فلسفه و عرفان اسلامی هم مخالف بود چون به زعمش یونانی بودند چگونه به‌جایی می‌رسد که در کنار سلطنت‌طلبان، منافقین و اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی حرف می‌زند و بدتر از آن طرفدار حمله نظامی به ایران می‌شود؟ چگونه است که درد و رنج مردم غزه را می‌بیند و یاد روایت: «مَنْ أَصْبَحَ لاَ يَهْتَمُّ بِأُمُورِ اَلْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِم» نمی‌افتد؟ نصیری که در دوران تصدی‌اش در روزنامه کیهان با صغیر و کبیر در جنگ انقلابی‌گری بود، امروز طرفدار حقوق بشر شده و جمهوری اسلامی را بزرگ‌ترین مشکل‌ می‌داند و از حمله نظامی به آن دفاع می‌کند. این مسیر چگونه طی شد؟

به گمانم تفسیرهای روان‌شناختی که اصل آن را در حکمت 70 نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌بینیم که می‌فرمایند: «لا تری الجاهل إلا مفرطا أو مُفرِّطا: نادان را نبینی، مگر افراط‌گر یا تفریط‌گر» اگر به‌تنهایی و به‌صورت خام طرح شوند نمی‌توانند توضیح دهنده این تغییر بنیادین باشند چرا که وضعیتی که ما با آن مواجه هستیم چیزی بیش از یک افراط و تفریط است. در حالی که بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی یا حتی اندیشمندان غیر دینی را می‌بینیم که در مقابل شرّ مطلقی چون اسرائیل ساکت ننشستند و به دفاع از رزمندگان و محور مقاومت پرداختند، نصیری در حال توجیه حمله نظامی به ایران است آنچه که به گمان من می‌تواند این وضعیت را به‌طور کامل‌تری توضیح دهد یک تفسیر الهیات مبتنی بر سنن الهی است. تفسیری که می‌تواند‌ یکی از مصادیق تندروی را نیز برای ما روشن کند.

بیایید قبل از ورود به بحث به این عبارت امام خمینی که در اولین روزهای مبارزه یعنی ۲۳ فروردین ۱۳۴۳ خطاب به طلاب فرمودند توجه کنیم: «اگر چنانچه شطر (نیم و نصفه) کلمه‌ای به یک نفر از مراجع اسلام شطر کلمه‌ای اهانت بکند کسی به یک نفر از مراجع اسلام، بین او و خدای تبارک و تعالی ولایت منقطع می‌شود.» و در ادامه می‌فرمایند: «تو‌به‌تان مشکل است قبول بشود چون به حیثیت اسلام لطمه وارد می‌شود.» چرا امام در آن دوران که آغاز نمایان شدن اختلاف رویه‌شان با برخی از علمای بزرگ آن دوره بوده است به طلاب جوان این تذکر را می‌دهند؟ چرا به‌جای آنکه در آتش انقلابی‌گری طلاب جوان بدمند آنها را به خویشتن‌داری و محافظت در کلام و رفتارشان تذکر می‌دهند؟

آنچه که برای امام مهم بوده و امروز نیز برای ما باید مهم باشد، توجه به این روایت رسول خداست که می‌فرماید: «لا أحَدَ أغيَرُ مِن اللّه»یعنی هیچ‌کس غیورتر از خدا نیست. انسان غیور با کسی که به اهل و عیالش توهین می‌کند چه رفتاری انجام می‌دهد؟ شاید سرنوشت مهدی نصیری که در آثارش به‌ویژه مجله سمات از هیچ توهینی به بزرگانی چون علامه طباطبایی، ملاصدرا، آیت‌الله قاضی و دیگر بزرگان فلسفه و عرفان دریغ نمی‌کرد به ما نشان دهد که چه عقوبت در انتظار توهین کنندگان به اولیاء‌الله است. به تعبیر حضرت امام وقتی طناب ولایت الهی بین خدا و بنده‌ای قطع شود آن شخص در سراشیبی سقوط قرار می‌گیرد. آن‌قدر پایین می‌رود که هیچ‌کس نمی‌تواند باور کند که این همان شخصی است که روزی مدعی ناب‌گرایی اسلامی و مخالف با هر چه که غیر دینی بوده است. به‌جایی می‌رسد که از غرب و طاغوت درخواست کمک می‌کند و در این مسیر به‌جایی می‌رسد که از حمله کثیف‌ترین رژیم دنیا به جمهوری اسلامی دفاع می‌کند.

شاید این وضعیت حاصل آن افراطها و توهین هاست، حاصل قطع شدن رشته ولایت الهی است و در سنت استدراج حتی متوجه نمی شوی که در حال طی کردن چه مسیری هستی. خداوند متعال می فرماید: «والذين كذبوا بآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِن حيث لا يعلمون (اعراف: ۱۸۲) آری یکی از مصادیق تکذیب آیات الهی، تكذيب اولیاء الهی عارفان حقیقی و عرفای راستین اند و بدتر از تکذیب گمراه خواندن آنان و توهین به ایشان است. اینگونه است که شخص از مسیری که به گمان خود در راه الهی طی می کند ناگهان سر از حضیض ذلت سر در می آورد.

راستش نوشتن این متن تحلیل شخصیت مهدی نصیری و عاقبت او نیست بلکه تذکری به خودمان است که بدانیم در جهان دینداری معادلات خدا خیلی پیچیده‌تر از چیزی است که ما گمان می‌کنیم توهین کردن به بزرگان دین و پیشوایان جهاد و شهادت رگ غیرت خدا را می‌جنباند، خدا غیور است اجازه توهین به اولیائش و مجاهدینش را نمی‌دهد و ما را به‌جایی می‌رساند که هر جنبنده‌ای بر روی زمین به ما شرافت پیدا می‌کند. این را به رفقای حزب‌اللهی‌مان می‌گویم که ما‌حاصل تندروی زبیر در کوچه‌های مدینه را در جنگ جمل دیدیم و ممکن است حاصل تندروی‌مان نسبت به ولی، مجاهدین و حتی کسانی که در این مسیر اختلاف نظری با امام امت دارند را در سالیان دور ببینیم.

شاید این وضعیت حاصل آن افراط‌ها و توهین‌هاست‌، حاصل قطع شدن رشته ولایت الهی است و در سنت استدراج حتی متوجه نمی‌شوی که در حال طی کردن چه مسیری هستی. خداوند متعال می‌فرماید: «والذين كذبوا بآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِن حيث لا يعلمون»(اعراف: ۱۸۲) آری یکی از مصادیق تکذیب آیات الهی، تكذيب اولیاء الهی عارفان حقیقی و عرفای راستین‌اند و بدتر از تکذیب گمراه خواندن آنان و توهین به ایشان است. این‌گونه است که شخص از مسیری که به گمان خود در راه الهی طی می‌کند ناگهان سر از حضیض ذلت سر در می آورد.

خوب است که بیش از هر کسی نگران عاقبت خودمان باشیم و به تعبیر امام بدانیم این گناهی نیست که به‌راحتی بتوان از آن توبه کرد. در همان صحبت حضرت امام می‌فرماید: «اگر یک وقت اختلاف اجتهاد در کار باشد؛ مثل سایر مسائل شرعیه اختلاف اجتهاد در کار باشد بچه‌ها و جوان‌ها نباید دخالت بکنند؛ خطرناک است دشمن بیدار است گمان نکنید فحش به یک نفر است. فحش به یک جامعه اسلامی است.»(صحیفه امام ج ۱ ص ۳۰۶-۳۰۷) پس خوب است بیش از هر چیزی حد و حدود خودمان را بدانیم و در عین‌حال ‌که حواسمان است که به عارفی بهتان شطحیات‌گویی نزنیم به کسی هم که چهل سال است پوتین از پای خود در نیاورده و در حال جهاد است صفت بزدلی و ترسویی نزنیم و این حدیث شریف از امیر‌المومنین را به یاد داشته‌ باشیم که: «رَحِمَ اللّه ُ امرَأً عَرَفَ قَدرَهُ و لَم يَتَعَدَّ طَورَه» یعنی خداوند ، رحمت کند مردی را که قدر خویش را بشناسد و از حد خود در نگذرد.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها