یادداشت؛

مکتب فقهی آیت الله خویی و مسئله ولایت فقیه

نص گرایی، متن محوری، اصل قدرمتیقن، اصل عدم نفوذ کسی در حق دیگری و عدم توجه شهرت و آرای علمای سلف، از جمله مبانی آرای فقهی آیت الله سیدابوالقاسم خویی به‌شمار می‌رود. اما قرائنی وجود دارد که می‌توان ایشان را معتقد به ولایت فقیه در امور اجتماع و جامعه  دانست.

به گزارش رحا مدیا، حجت الاسلام محمدباقر ربانی، عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی(ره)، به مناسبت یکصدسالگی بازتأسیس حوزه علمیه نوشت:

حضرت آیت الله سید ابوالقاسم خویی از مراجع و بزرگان حوزه علمیه نجف اشرف، از اعاظم دارای مکتب فقهی به شمار می‌آیند.

نص گرایی، متن محوری، اصل قدرمتیقن، اصل عدم نفوذ کسی در حق دیگری و عدم توجه شهرت و آرای علمای سلف از جمله مبانی آرای فقهی ایشان به شمار می رود. اما علاوه بر مبانی فقهی ایشان، قرائنی وجود دارد که می توان ایشان را معتقد به ولایت فقیه در امور اجتماع و جامعه  دانست. در این قسمت به طور اختصار به بیان این قرائن پرداخته می‌شود.

1. نهضت اسلامی در ایران و نقش آیت الله خویی

اولین قرینه بر اعتقاد ایشان به ولایت فقیه درعرصه اجتماع، نقش معظم له  در نهضت اسلامی ایران است. دراین قسمت به برخی از نقشهای ایشان اشاره می شود.

درفاجعه مدرسه فیضیه در سال 42 آیت الله خویی تلگرافی به امام خمینی و شخص شاه ارسال می کند ، که در بخشی از تلگراف ایشان به شاه آمده:« ما جدا از شخص شاه خواستاریم که اسباب اغتشاش مملکت و ناراحتی عموم مسلمانان  جهان را مرتفع سازند….»(اسناد انقلاب اسلامی، ج1،ص80)

در جریان حادثه 15 خرداد 42 ، آیت الله خویی شاه را خائن خوانده و دستور به عدم همکاری با دولت خائن نموده است.«…بر هر فردی از افراد مسلمان در هر لباس و هر مقامی که باشند واجب است که از همکاری با این دولت خائن خودداری نمایند.»(اسناد انقلاب اسلامی، ج1،ص125).

آیت الله خویی هنگامی که خبر محاکمه امام خمینی به گوش ایشان رسید، ایشان بدون فوت وقت همراه عده ای از اساتید وعلمای حوزه به بیت مرحوم آیت الله شاهرودی رفته وهمراه ایشان به سوی منزل آیت الله حکیم در کوفه رفتند وپس از مشورت، هر یک تلگراف شدید اللحنی به ایران مخابره نموده واز ساحت مرجعیت امام خمینی حمایت کرده وپس از تبعید امام خمینی به نجف اشرف، ضمن ترتیب دادن مراسم استقبال از ایشان، در روز اول پس از پایان درس به دیدار امام آمدند(مهدی بشارت، اصول ومبانی مکتب سیاسی نجف، ص177.).

ایشان در پیام خود در سال 1357، ضمن اعلام حمایت از نهضت امام خمینی؛ از ملت خواسته که با شجاعت قدم برداشته ودر تمام مراحل از علمای اعلام تبعیت کنند. در پیام ایشان آمده : «از ملت می خواهیم با شجاعت قدم برداشته ولی با حفظ کامل موازین شرع درتمام مراحل از علمای اعلام وقاطبه مراجع معظم تقلید تبعیت وپیروی کنند ودر خلال مبارزه با ظلم وفساد مجالی برای مغرضین وسوء استفاده کنندگان بازنکنند.. »( اسناد انقلاب اسلامی، ج1، ص591).

آیت الله خویی درجریان همه پرسی نظام جمهوری اسلامی در فروردین  1358، با حمایت از جمهوری اسلامی ایران، مسلمانان را به شرکت گسترده و رأی دادن به جمهوری اسلامی فرا خواندند(محمد اکرم عارفی، اندیشه سیاسی ایه الله خویی، ص26).

ایشان در طول هشت سال جنگ تحمیلی، فشارهای  سخت وطاقت فرسای رژیم بعث عراق را تحمل کردند و حاضر نشدند کوچک ترین دست خطی به حکومت بعث عراق مبنی بر مشروعیت دادن جنگ تحمیلی علیه ایران بدهند ودر مدت 10 سال سخت ترین آزارها وتوهین ها را تحمل نمودند(دائره المعارف تشیع، ج7، ص345).

از مجموعه ی نقش های ایشان در حوادث تاریخی ایران به این نتیجه می رسیم که آیت الله خوئی معتقد به نقش فقیه در اداره جامعه وامور اجتماع هستند.

2. رهبری انتفاضه شعبانیه در عراق

قرینه دوم برای بیان نظریه ولایت فقیه آیت الله خویی و نقش فقیه در امور اجتماع و جامعه، رهبری و اداره انتفاضه شعبانیه در عراق است.

انتفاضه نجف که از روز 17 شعبان آغازشد و پس از یک روز درگیری کنترل شهر دراختیار نیروهای مردمی قرار گرفت، آیت الله خویی دراین انتفاضه حضور فعالی داشتند(عادل رووف، العمل الاسلامی فی العراق بین المرجعیه والحزبیه، ص454).

آیت الله خوئی ورود به صحنه را برتداوم دوری از آن ترجیح داده و در دومین روز انتفاضه نجف، نخستین بیانیه خود را صادر نمودند. در این بیانیه به وجوب حفاظت از کیان اسلام ومقدسات آن سفارش نموده ومردم را به رعایت احکام شرعی به نحو دقیق در همه کارها، محافظت از اموال واعراض مردم، حفظ همه نهادها ومراکز عمومی، دفن پیکرهای در خیابان افتاده، مثله نکردن آنها وپرهیز از تصمیم های شتابزده وغیرکارشناسانه که منافات با احکام شرع ومصالح عمومی دارد، توصیه نمودند. صدور این بیانیه، اثرات به سزایی در آرام کردن محیط پیرامون بر جای نهاد واز تداوم قتل، غارت وانتقام جویی به گونه موثری پیشگیری کرد. در نتیجه این بیانیه، بازدارنده وآرام بخش بود(صفاء الدین تبرائیان، انتفاضه شعبانیه،ص248-249.).

دو روز بعد، بیانیه دوم که مشخص کننده ترکیب کمیته عالی 9 نفره ای برای نظارت بر کارها بود، منتشر گردید وجمعی از عالمان دین به منظور رسیدگی به امورمردم همراه با مصلحت عمومی، تعیین گردید. ایشان در این بیانیه، پس ازبیان روزهای  دشوار در کشور، به حفظ نظم وبرقراری امنیت، کنترل امور عمومی با رعایت شئونات دینی واجتماعی، دوری از خارج شدن از مصالح عمومی و مدیریت صحیح توصیه نموده اند. وظیفه این کمیته 9نفره، نظارت بر اداره امور بیان شده و به ضرورت پیروی وفرمانبرداری به فرامین آنها وارتباط وکمک به آنها در تحقق این امر مهم، سفارش شده است(همان، ص249-250).

3- جهاد ابتدایی و نقش فقیه جامع الشرایط

قرینه سوم بر دیدگاه ایشان بر ولایت فقیه، نظریه جهاد ابتدایی ایشان در عصرغیبت امام معصوم(ع) است.

آیت الله خویی جهاد ابتدائی را علاوه بر شئون امام معصوم(ع)، از شئون فقیه جامع الشرایط نیز می داند، برخلاف برخی ازفقهاء(مشهور) که جهاد ابتدایی را از اختیارات منحصر امام معصوم(ع) به شمار می آورند.

آیت الله خویی مسأله جهاد را به طور مستقل در کتب فقهی خود مطرح نموده و در باب جهاد سوالی را مطرح می کنند که آیا اذن فقیه جامع الشرایط در جهاد معتبراست؟

درپاسخ به این سئوال، ایشان بر این باورند که بعید نیست اذن فقیه معتبر باشد. به این بیان که فقیه باید با اهل خبره و بصیر به امور مسلمین مشورت کند، تا مطمئن از عده وعده مسلمین شده و انجام این جهاد نیاز به رهبر و آمری دارد که دارای نفوذ کلمه باشد. پس در فقیه جامع الشریط متعین می شود و تصدی این امر برای فقیه از باب حسبه است تا موجب هرج ومرج نشود(ابوالقاسم خویی، منهاج الصالحین، ج1، ص366.).

از این رو ایشان اگر چه از روایات به اثبات ولایت فقیه نمی پردازند و روایات را مخدوش می دانند، اما به خوبی فهمیده می شود که ایشان ولایت فقیه بر امور جامعه و اجتماع را از باب امور حسبه معتقدند. به عبارت دیگر، مسیر اثبات ولایت فقیه بر امور اجتماع در اندیشه ایشان، از طریق امور حسبه است نه متون روایی.

ایشان علاوه بر وجوب قیام در عصر غیبت و عدم انحصار آن به عصر معصومین (ع)، نیز روایاتی که دلالت  می کنند بر اینکه خروج با شمشیر بر حاکمان وخلفای جور تا قبل از قیام قائم(عج) حرام است، بی ربط به مساله بیان می کنند و معتقدند که این روایات هیچ ربطی به این مسئله ندارند.(ابوالقاسم خوئی، منهاج الصالحین، ج1، ص 364-366 ).

بنابراین با توجه به قرائن ذکر شده، آیت الله خویی از جمله فقهایی هستند که ولایت فقیه را از باب امور حسبه معتقد می باشند و در واقع در میان فقهاء، برخی مثل امام خمینی(ره) از راه ادله و روایات، ولایت فقیه را اثبات می کنند و برخی دیگر نظیر آیت الله خوئی از راه امور حسبه، معتقد به ولایت فقیه  می باشند.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها