رحامدیا | جواد کاوندی
آیت الله کاشانی جهاد و سیاست را در نزد پدر بزگوارشان آیت الله سید مصطفی حسینی کاشانی آموخت، آنگاه که در عراق علیه تجاوز انگلیس در طی جنگ نخست جهانی قیام کرد. ایشان در مشروطه نیز در کنار رهبران این نهضت حضور داشته و نقشهایی ایفا نمود؛ لکن سرانجام بنای حضور در ایران را گذاشته و تهران را به یمن وجود خویش متنعم ساخت.
او فصل جدیدی از فعالیت سیاسی خود را پس از روی کار آمدن پهلوی دوم آغاز نمود. حضور در مجالس ۱۴، ۱۶ و ۱۷ من جمله نقش آفرینیهای ایشان است که حتی مدتی نیز ریاست مجلس هفدهم را بر عهده داشت. از مهمترین ویژگیهای ایشان روحیه استعمار ستیزی و خصوصا مبارزه با انگلیسیها بود. این شد که همگام با دکتر مصدق گام در مبارزه جهت ملی کردن نفت گذاشت. این همگامی دیری نپایید و اندکی بعد آنگاه که اختلافی بین این دو رهبر سیاسی ملی و مذهبی رخ داد، شیرازه نهضت از هم گسست و مجال کودتا علیه دولت ملی مصدق بوجود آمد.
تاریخ فراموش نخواهد کرد که با نقش آفرینی آیت الله کاشانی و بسیج نیروی مردمی، شاه مجبور به تأیید خواستههای دکتر مصدق شده و او مجددا به نخست وزیری رسید؛ و نیز فراموش نخواهد کرد، این آیت الله کاشانی بود که به دکتر مصدق تذکرها در باب توطئه علیه وی گوش زد کرد.
در طول این مدت آیت الله کاشانی به عنوان یک مجتهد مبارز و سیاست ورز شناخته میشد که رهبری سیاسی مؤمنین ایران را بر عهده داشت. این در حالی بود که رهبری مذهبی مردم بر عهده آیت الله بروجردی بود. گویی این دو شخصیت بزرگ مکمل یکدیگر بودند. این دو عالم بزرگ ایران هر دو در سال ۱۳۴۰ رخت از این جهان بربستند. شاه گمان می کرد با رفتن ایشان هرگز در بین روحانیون حریف چندانی نخواهد داشت. برخی چنین میدانند که شاه از مدتها پیش در پی انجام آنچه که او را انقلاب سفید نامید، بوده است؛ اما به دلیل مخالفت این شخصیتها، کار را به تعویق انداخت.
دست تدبیر الهی اما، برای پس از آیت الله کاشانی مجتهد سیاست فهمی را تربیت کرده بود که در عین حال حائز مرجعیت دینی و رهبری مذهبی را نیز در اختیار داشته باشد. آیت الله کاشانی در بوجود آمدن چنین پدیدهی بدیعی نقش راهبردی داشت؛ چراکه پس ارتحال بزرگ مرجع شیعه آیت الله بروجردی؛ در حالیکه شاه در پی بیرون بردن مقام مرجعیت به حوزه نجف بود، آیت الله کاشانی انگشت اشاره به سمت حضرت امام گرفته و ایشان را به عنوان مرجع آینده ایران معرفی کردند. گویی حضرت امام خمینی وارث تمام آنچه که بزرگان دین در عرصه دین و سیاست از خود به جای گذاشته بودند، شده و در جایگاهی بالاتر قرار گرفتند.