از مصالحه تا مقاومت؛

نقش صبر راهبردی در تحول گفتمان مقاومت اسلامی

امام مجتبی علیه‌السلام، با پذیرش صلح و مشروط کردن آن به رعایت اصول اسلامی و عدم تعیین جانشین از سوی معاویه، او را در یک تنگنای سیاسی و بغرنج حکومتی قرار داد. این شرایط باعث شد معاویه ماهیت واقعی خود را برای مردم آشکار سازد، زیرا پس از استقرار قدرت، نه‌تنها به تعهدات خود پایبند نماند، بلکه با نقض عهد، پرده از چهره‌ی استبدادی خود برداشت.

رحا مدیا | سجاد انجم‌شعاع

گاه، پیروزی همواره در قالب غلبه‌ی میدانی تعریف نمی‌شود و آنچه به ظاهر عقب‌نشینی خوانده می‌شود، در واقع استراتژی‌ای ژرف‌اندیشانه برای بازتوزیع قدرت و آماده‌سازی شرایط برای تحول آینده است.

صلح امام‌حسن مجتبی علیه‌السلام دقیقاً به این معناست: حرکتی که از یک دیدگاه، مصالحه با دشمن تعبیر شد، اما در حقیقت، نوعی «صبر راهبردی» بود که آینده‌ی مقاومت را مهندسی کرد. این صلح، یک تاکتیک دیپلماتیک برای حفظ جبهه‌ی حق و انحطاط تدریجی دستگاه معاویه بود، که نه‌تنها باعث تضعیف جبهه‌ی باطل شد، بلکه زمینه‌ساز قیام عاشورا و شکوفایی مکتب مقاومت در امتداد تاریخ گردید.

در دوران امام‌حسن(ع)، جامعه‌ی اسلامی دچار انشقاقی عمیق بود:

از یک‌سو، معاویه توانسته‌بود با استفاده از دستگاه تبلیغاتی خود، مشروعیت حکومتش را تثبیت کند و بسیاری از مردم را دچار سردرگمی نماید.

از سوی دیگر، سپاه امام‌حسن حسن علیه‌السلام در اثر نفوذ دشمن، دچار سستی، خیانت و انفعال شده بود.

در چنین شرایطی، رویارویی مستقیم به‌معنای اضمحلال پایگاه مقاومت شیعیان بود. اینجاست که امام، به‌جای گرفتار شدن در یک جنگ نابرابر، راهبردی اتخاذ می‌کند که در ادبیات دیپلماسی معاصر با عنوان «عقب‌نشینی تاکتیکی برای کامیابی استراتژیک» شناخته می‌شود.

علی‌رغم این، توده‌ای قابل‌توجه، صلح امام را به‌عنوان یک افول و انحطاط در برابر سیطره معاویه تعبیر کرده‌اند، اما این تحلیل، نگاهی سطحی و گذرا است. آنچه در بطن واقعیات تاریخی محقق شد، یک مانور دیپلماتیک برای خنثی‌سازی ماشین تبلیغاتی و سیاسی امویان بود:

[یکم] صلح، مشروعیت معاویه را به چالش کشید:

امام مجتبی علیه‌السلام، با پذیرش صلح و مشروط کردن آن به رعایت اصول اسلامی و عدم تعیین جانشین از سوی معاویه، او را در یک تنگنای سیاسی و بغرنج حکومتی قرار داد. این شرایط باعث شد معاویه ماهیت واقعی خود را برای مردم آشکار سازد، زیرا پس از استقرار قدرت، نه‌تنها به تعهدات خود پایبند نماند، بلکه با نقض عهد، پرده از چهره‌ی استبدادی خود برداشت.

زمینه‌ی آگاهی عمومی فراهم شد؛ مردمی که تا پیش از این، میان حق و باطل تردید داشتند، به‌تدریج دریافتند که امویان، نه‌تنها پایبند اسلام نیستند، بلکه در راستای استحاله مبانی انسانی و دینی حرکت می‌کنند.

[دوّم] حفاظت از نیروهای مقاومت و انتقال جبهه‌ی مبارزه به زمان مناسب

جنگی که در آن زمان رخ می‌داد، با توجه به خیانت گسترده‌ی یاران، منجر به نابودی نیروهای مخلص و شیعیان واقعی می‌شد. درحالی‌که با صلح، امام توانست هسته‌ی اصلی مقاومت را حفظ کند و به نسل آینده انتقال دهد. این عقب‌نشینی، در حقیقت، یک ساماندهی و بازآرایی قدرت بود که در نهایت، بذر عاشورا را کاشت، و عاشورا، همان درخت تنومندی شد که امروز در جبهه‌های مقاومت، همچنان سایه‌گستر است.

وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَی أم ره وَ لَکِنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لَا یَعلَمُون…

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نقش صبر راهبردی در تحول گفتمان مقاومت اسلامی

لینک کوتاه: