رحا مدیا | یوسف پورجم، نویسنده و پژوهشگر
حجاب، بیش از آنکه یک پوشش باشد، نمادی از هویت فرهنگی و دینی است که ریشه در تاریخ و باورهای جامعهی ایرانی دارد. اما در سالهای اخیر، این موضوع به یکی از چالشبرانگیزترین مسائل اجتماعی تبدیل شدهاست. از یک سوء، رسانهها با قدرت بینظیر خود، نگرشها را نسبت به حجاب شکل میدهند و از سوی دیگر، جامعهی ایرانی با تنوع دیدگاهها و انتظارات، نیازمند فضایی برای گفتوگو و همدلی است. در این میان، مسئولیت اجتماعی افراد و نهادها در قبال این موضوع، نقشی کلیدی ایفا میکند. این یادداشت به بررسی ارتباط بین حجاب، رسانه، مسئولیت اجتماعی و همدلی در جامعهی ایرانی میپردازد و راهحلهایی برای کاهش تنشها ارائه میدهد.
حجاب؛ از نماد هویت تا چالش اجتماعی
حجاب در فرهنگ ایرانی، ریشهای عمیق دارد و همواره بهعنوان بخشی از هویت زنان و مردان این سرزمین شناخته شدهاست. اما در سالهای اخیر، این موضوع بهدلایل مختلف، از جمله تغییر سبکزندگی، تأثیرات جهانیسازی و نفوذ فرهنگ غرب، به یک چالش اجتماعی تبدیل شدهاست. برخی حجاب را نماد آزادی و انتخاب فردی میدانند، در حالی که دیگران آن را بخشی از ارزشهای دینی و فرهنگی خود میپندارند. این تفاوت نگرشها، اگرچه طبیعی است، اما در غیاب گفتوگوی سالم، میتواند به تنشهای اجتماعی دامن بزند.
حال اینکه چگونه میتوانیم بهجای تقابل، به تعادل و درک متقابل برسیم نیازمند توجه و دقت ویژهایست. برای رسیدن به تعادل و درک متقابل، باید بهجای تحمیل یک دیدگاه، فضایی برای گفتوگوی سالم ایجاد کنیم. این کار نیازمند آموزش، فرهنگسازی و احترام به انتخابهای فردی است. رسانهها، نهادهای آموزشی و خانوادهها میتوانند با ارائهی اطلاعات متعادل و بدون جهتگیری، به ایجاد این فضا کمک کنند. همچنین، تقویت همدلی و درک متقابل بین افراد با دیدگاههای مختلف، کلید اصلی کاهش تنشهاست.
رسانهها ابزاری قدرتمند در شکلدهی به نگرشها
رسانهها، بهویژه شبکههای اجتماعی، نقش بیبدیلی در شکلدهی به نگرشهای جامعه دارند. از یک سوء، برخی رسانههای داخلی با رویکردی افراطی، حجاب را بهعنوان یک الزام تحمیلی معرفی میکنند و از سوی دیگر، رسانههای خارجی با ترویج بیحجابی، آن را نماد آزادی و مدرنیته جلوه میدهند. این دوگانگی، نهتنها به سردرگمی جامعه دامن میزند، بلکه فضایی برای گفتوگوی سالم باقی نمیگذارد.
بهعنوان مثال، در شبکههای اجتماعی، گاه شاهد کلیپهایی هستیم که با طنز یا تحقیر، حجاب را زیر سؤال میبرند. این محتواها، اگرچه ممکن است برای برخی جذاب باشند، اما بهجای ایجاد گفتوگو، تنها به تقابل دامن میزنند.
درست در همین نقطه است که رسانهها میتوانند بهجای ایجاد تنش، به ابزاری برای آموزش و همدلی تبدیل شوند. بله، رسانهها میتوانند با تولید محتوای آموزشی و فرهنگی، بهجای تقابل، به ابزاری برای همدلی تبدیل شوند. ساخت مستندها و برنامههایی که به بررسی ابعاد مختلف حجاب از دیدگاههای گوناگون میپردازند، میتواند به درک بهتر جامعه کمک کند. همچنین، رسانهها باید از انتشار محتوای تحریکآمیز و جهتدار پرهیز کنند و بهجای آن، بر ایجاد گفتوگو و تعامل تمرکز کنند.
شبکههای اجتماعی نیز بهعنوان رسانههای نوین، با توجه به جذابیت و گستردگی خود، تأثیر عمیقی بر نگرش جوانان دارند. از یک سوء، این شبکهها میتوانند با ترویج فرهنگ بیحجابی، نگرش منفی نسبت به حجاب ایجاد کنند. از سوی دیگر، اگر از این فضا بهدرستی استفاده شود، میتواند بهعنوان ابزاری برای آموزش و ترویج ارزشهای دینی و فرهنگی عمل کند. تولید محتوای جذاب و متناسب با نیازهای نسل جوان، کلید استفادهی مؤثر از این فضا است.
مسئولیت اجتماعی؛ از دولت تا مردم
مسئولیت اجتماعی در قبال موضوع حجاب، تنها بر دوش دولت و نهادهای فرهنگی نیست، بلکه همهی اعضای جامعه، از خانوادهها تا مدارس و رسانهها، در این زمینه نقش دارند. دولت میتواند با برنامهریزیهای فرهنگی و آموزشی، بهجای اجبار، به ترویج ارزشهای دینی و فرهنگی بپردازد. خانوادهها نیز با آموزش و الگوسازی، میتوانند نگرش مثبتی نسبت به حجاب در فرزندان خود ایجاد کنند.
در برخی کشورها، کمپینهای فرهنگی موفق، با استفاده از هنر و رسانه، ارزشهای دینی را بهگونهای جذاب به نسل جوان معرفی کردهاند. این رویکرد، بهجای تحمیل، بر جذب و اقناع استوار است.
خانوادهها با الگوسازی و آموزش، نقش کلیدی در ترویج فرهنگ حجاب دارند. مدارس نیز میتوانند با ارائهی برنامههای آموزشی و فرهنگی، به دانشآموزان کمک کنند تا ارزشهای دینی و فرهنگی را درک کنند. نهادهای فرهنگی نیز با تولید محتوای جذاب و برگزاری رویدادهای فرهنگی، میتوانند به ترویج حجاب بهعنوان بخشی از هویت ایرانی-اسلامی کمک کنند.
همدلی ایرانی، پلی برای کاهش تنشها
در جامعهی ایرانی، همدلی همواره بهعنوان یک ارزش والا شناخته شدهاست. این همدلی میتواند بهعنوان راهحلی برای کاهش تنشهای مرتبط با حجاب عمل کند. بهجای قضاوت و تقابل، میتوان با درک متقابل و احترام به انتخابهای دیگران، فضایی سالم برای گفتوگو ایجاد کرد. درست مانند بسیاری جوامع که افراد با عقاید مختلف، با حضور در گفتوگوهای عمومی و احترام به یکدیگر، توانستهاند به راهحلهای مشترک دست یابند. البته این رویکرد، نیازمند آموزش و فرهنگسازی است.
برنامههای آموزشی در مدارس، کمپینهای رسانهای و رویدادهای عمومی میتوانند به ایجاد فضایی برای درک متقابل کمک کنند. همچنین، رسانهها با تولید محتوایی که بر اشتراکات فرهنگی و دینی تأکید میکند، میتوانند به تقویت همدلی کمک کنند. احترام به انتخابهای فردی و پرهیز از قضاوت، نیز از عوامل کلیدی در این زمینه است.
در جامعهی ایرانی، نمونههای موفق همدلی در مواقع بحرانهایی مانند سیل و زلزله دیده شدهاست. در این مواقع، مردم بدون توجه به تفاوتهای فرهنگی و دینی، بهکمک یکدیگر میآیند. این نمونهها نشان میدهند که همدلی میتواند بهعنوان ابزاری قدرتمند برای کاهش تنشها عمل کند. درس اصلی این است که با تمرکز بر اشتراکات و ارزشهای مشترک، میتوان بهجای تقابل، به همکاری و تعامل رسید.
از این رو راهحلهای کاهش تنشها شامل ایجاد فضای گفتوگوی سالم، تقویت همدلی، آموزش و فرهنگسازی است. رسانهها، نهادهای آموزشی و خانوادهها میتوانند با همکاری یکدیگر، بهجای تحمیل یک دیدگاه، به ایجاد درک متقابل کمک کنند. همچنین، احترام به انتخابهای فردی و پرهیز از قضاوت، از عوامل کلیدی در این زمینه است.
چراکه برای ایجاد فضای سالم، باید بهجای تقابل، بر تعامل و درک متقابل تأکید کرد. برگزاری جلسات گفتوگو، تولید محتوای آموزشی و فرهنگی، و تشویق به احترام به انتخابهای فردی، از راهحلهای مؤثر است. همچنین، نباید از نقش رسانهها در پیشبرد این مهم غافل شد.
حجاب، بهعنوان یک مسألهی فرهنگی و اجتماعی، نیازمند نگاهی جامع و همهجانبه است. رسانهها بهعنوان ابزاری قدرتمند، میتوانند در شکلدهی به نگرشها نقش مهمی ایفا کنند، اما این نقش باید با مسئولیت اجتماعی و اخلاقی همراه باشد. در این میان، همدلی ایرانی میتواند بهعنوان پلی برای کاهش تنشها و ایجاد فضایی سالم برای گفتوگو عمل کند. باید دانست که تنها با همکاری و درک متقابل است که میتوان به راهحلی پایدار برای چالشهای مرتبط با حجاب دستیافت.