رحا مدیا | مرضیه عاصی
نهج البلاغهی مولا علی(علیهالسلام) که بهحق «اَخُالقُرآن» نامگرفته، بزرگان و رهبران شیعه و سنّی و حتی غیرمسلمان، سخنان گرانقدری را در مورد نهج البلاغه بیان داشتهاند که به بعضی از آنها اشاره میشود؛
بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امامخمینی(رحمتاللهعلیه) فرمودهاند: «ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن، بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهاییبخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست». (وصیت نامه الهی و سیاسی، ج ۲۱، ص ۱۷۱) و در پیام دیگری آن را شفای دردهای فردی و اجتماعی دانسته و آن را اقیانوسی معرفی مینماید که هر دانشمندی در آن فرو رود، غرق میشود.
سید رضی که خود همت به جمعآوری نهج البلاغه گماشته و با آن جاودانه شد، مینویسد: «جویندگان و سود برندگان از آن زیاد است و این بهدلیل گرانسنگی و قدر و منزلت این کتاب در فراهم داشتن شگفتیهای سخنوری و زبانآوری اوست.» (استادی، رضا، بحثی کوتاه پیرامون مدارک نهج البلاغه، ۱۳۶۲)
در همین راستا باز هم سید رضی مینویسد: «بعد از قرآن و بیانات پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هر کلام و خطبه و مقالهای را که خواندم و شنیدم توانستم با آن رقابت کنم و بهتر از آن یا همانندش را بگویم، مگر کلمات امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) را که هرچه کوشیدم، توانایی رقابت با آن را در خود نیافتم.» (نواوی، محمد امین، جولات اسلامیه، چ ۳، ص ۹۹)
ابن ابیالحدید، شارح نهج البلاغه که عالِم سنّی مذهبِ منصفیست و شرح نهج البلاغهاش شهرت جهانی دارد، سخنان مولا را برتر از کلام مخلوق و کمتر از کلام الهی دانسته و میگوید؛ «اگر چه یاران پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از فصیحان بودند، ولی علی(علیهالسّلام) از همه آنها اَفصح بود. همگان دو هنر خطابه و نویسندگی را از وی فرا گرفتهاند، و به همین دلیل است که یک دهم بلکه یک بیستم آنچه را که مردمان از سخنان علی(علیهالسّلام) گردآوری کرده و حفظ کردهاند، در مورد سخنان هیچیک از صحابهی رسولالله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) انجام ندادهاند، با اینکه در میان آنان نیز فصحای بزرگی وجود داشتهاند.» و سپس کلام امام(علیهالسّلام) را برتر از کلام حکیمانی چون افلاطون، ارسطو و سقراط دانسته است و میگوید: «فصاحت را ببین که چگونه مهار خود را بهدست علی داده و زمام خویش را به وی سپردهاست. نظم شگفت الفاظ را بنگر که یکی پس از دیگری میآیند و در اختیار او قرار میگیرند. گویا چشمهایست که خودبهخود و بدون زحمت از زمین میجوشد. سبحانالله که جوانی از عرب و در شهری چون مکه میبالد و با هیچ حکیمی هم برخورد نکردهاست؛ اما کلماتش در حکمت نظری، برتر از سخنان افلاطون و ارسطو قرار گرفته و با اهل حکمت عملی نیز آمد و شد نداشته اما از سقراط هم پیشی گرفته است.» (مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، ص ۱۶)
علامه حسنزاده آملی که در ادبیات فارسی نیز تبحری ویژه دارد، این کتاب را شجرهی طیبهای که برای زندگی انسانها در تمام شئون و برنامهها، راهنما و دلیلی قویست میدانند. ایشان میفرمایند: «این کتاب، معجزهی گفتاری است؛ چرا که سیرهی امامعلی(علیهالسّلام) به دو معجزهی فعلی و قولی تقسیم میشود. معجزهی فعلی مانند کندن در قلعهی خیبر و معجزه قولی، کتاب گرانقدر نهج البلاغه است.» (حسنزاده آملی، حسن، انسان کامل در نهج البلاغه، ص ۵۰)
شهید مطهری که خود نهج البلاغه شناس مهمیست، در مکتب این ادیب، زانوی تعلّم بر زمین زده و با عالم شگفت کتاب حکمتآمیز علی(علیهالسّلام) آشنا شدهاست؛ میگوید: «نهج البلاغه برای فردی که سخنشناس باشد و زیبایی سخن را درک کند، نیاز به توضیح و توصیف ندارد. اساساً زیبایی، درک کردنیست، نه وصف کردنی. نهجالبلاغه بعد از چهارده قرن برای شنوندهی امروز همان حلاوت و گیرندگی و جذابیت را دارد که برای مردم آن روز داشته است.» (مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، ص ۳۱)
در پایان لازم به ذکر است که نهج البلاغه مانند خودِ امام چند بعدیست و چندین دنیا دارد: «دنیای زهد و تقوا، دنیای عبادت و عرفان، دنیای غیب و وحی، دنیای سیاست و مسئولیتهای اجتماعی، دنیای حماسه و شجاعت و دهها دنیای دیگر.» پس به فرمایش رهبر معظم انقلاب، در زمینهی درس گرفتن از امیرالمؤمنین، «باید به مطالعه و آموزش نهج البلاغه توجه ویژهای داشت.» (بیانات در دیدار نوروزی، ۱ فروردین ۱۴۰۴)