مکتب تشیع در طول تاریخ علمدار مبارزه با ظلم بوده است و این امر به تأسی از مکتب اهلبیت علیهمالسلام، بهویژه نهضت امام حسین علیهالسلام، شکل گرفته است. عدالتگستری همواره یکی از شعارهای ائمه شیعه علیهمالسلام در دوران حیات پربرکتشان بوده است. تأسیس عدالتخانه و برپایی عدالت از نخستین مطالبات مشروطهخواهان بود. در نگاه علمای شیعه، عدالت از لوازم حتمی حاکم در دوران غیبت است و در نهضت مشروطه، عدالتخانه برای مبارزه با ظلم و استبداد تأسیس شد. از نظر تاریخی، نهضت جنگل پس از دوران مشروطه شکل گرفت. از همینرو، محور اصلی قیام میرزا کوچک خان جنگلی «عدالتگستری»، «رفاه مردم» و نفی ضعیف دانستن مردم بوده است. این موضوع یکی از وجوه مشترک میان نهضت امام خمینی(ره) و نهضت میرزا کوچک خان جنگلی است.
در دستهبندیها، نهضت میرزا در زمره نهضتهای اسلامی قرار میگیرد که آرمان آنها پیروی از مکتب اسلامی است. البته این دو نهضت افتراقاتی نیز دارند که مهمترینِ آنها این است که میرزا کوچک خان جنگلی هرچند طلبه حوزه علمیه در شهرهای مختلف بود، اما جایگاه علمی ویژهای در حوزه نداشت؛ برخلاف ایشان، امام خمینی(ره) از جایگاه علمی بلندی در حوزه علمیه برخوردار بود و در جایگاه مرجعیت و استادی حوزه علمیه قم قرار داشت.
امام فردی صاحبنظر در مسائل فقهی بود و دیدگاه محقق کرکی(ره) پیرامون ولایت فقیه را نمایندگی میکرد. محقق کرکی(ره) در نامهای به شاه طهماسب بحث «ولایت فقیه» را مطرح کرده بود؛ همچنین میرزای قمی(ره) در نامهای به فتحعلیشاه قاجار بر این مسئله تأکید داشت. امام(ره) نیز همین مطلب را مطرح و از طریق شاگردانش ترویج میکرد. در روزنامه کیهان نقل شده است که پس از فوت آیتالله بروجردی(ره)، امام خمینی با شبکهای از شاگردان خود (حدود ۵۰۰ نفر) که در قم و سراسر کشور پراکنده بودند، دیدگاههای خود را در شهرها و روستاها انتشار میداد. میرزا کوچک خان جنگلی چنین شبکهای نداشت و تنها در جنگل بود و پیروانش نیز از نظر تعداد قابل قیاس با شاگردان امام خمینی(ره) نبودند. از این حیث، افتراق میان آنها کاملاً مشهود است.
میرزا کوچک خان نهضتش را از شمال آغاز کرد و طبیعی است که نفوذ شوروی در آن منطقه بیشتر بود. میرزا تحصیلکرده حوزه و نهضتش برآمده از مکتب اسلام و مذهب تشیع بود. هرچند ممکن است برخی رفتارهای میرزا و یارانش شائبه گرایش به چپ ایجاد کند، اما این امر دال بر چپ بودن این جریان نیست؛ سخنرانیها و اعلامیههای میرزا نشاندهنده نگاه عمیق دینی اوست. میرزا بهطور جدی قصد مبارزه با استبداد و استعمار در دوران آشفته داخلی اواخر قاجار را داشت. نهضت میرزا همزمان با سلطنت احمدشاه قاجار و نفوذ انگلیس و شوروی در دوران پسامشروطه بود و در این شرایط حساس، نهضت خود را با رویکردی کاملاً شیعی آغاز کرد. از همینرو، نباید برخی رفتارهای پیروان این نهضت را نشانه چپبودن نهضت جنگل دانست. البته باید توجه داشت که پس از پایان جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۸، کمونیستها که بعد از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در شوروی بر سر کار آمده بودند، از کشور اخراج شدند و فضا برای ورود انگلیسیها به ایران فراهم شد. رضاخان نیز در همین دوره برای کودتای اسفند ۱۲۹۹ آماده میشد. در آن زمان، انگلیسیها بسیاری از جریانهای مخالف را سرکوب کرده بودند و از همینرو، برخی بر این باورند که سقوط نهضت جنگل به دلیل عدم حمایت روس از آنها بوده است؛ اما این تحلیل صحیح نیست.
بیداری اسلامی در قرن بیستم در ایران آغاز شده بود. اگر نهضت مشروطه را _که از حمایت علمایی چون آخوند خراسانی، میرزا نائینی، سیدعبدالله بهبهانی و … برخوردار بود_ مصداق بیداری اسلامی بدانیم، از این حیث نهضت جنگل نیز در شمار جریانهای بیداری اسلامی است؛ زیرا رهبران سیاسی مشروطه انگیزه قیام خود را همانند میرزا کوچک خان مبارزه با استعمار و استبداد بیان میکردند. با این حال، به نظر نمیرسد که نهضت جنگل موسس بیداری اسلامی باشد؛ زیرا در حوزهای محدود رخ داد و فضای جامعه به گونهای نبود که امکان گسترش این جریان به سراسر کشور فراهم باشد. با این وجود، نهضت جنگل همچون سایر نهضتهای آزادیخواهی نقش مهمی در بیداری جامعه و رسیدن به انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ داشته است.
در قرآن کریم، یکی از ویژگیهای مؤمنان «لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ» بیان شده است؛ یعنی نه ظلم میکنند و نه ظلم را میپذیرند. بنابراین، اگر «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ» باشد (همانا فرعون در سرزمین مصر سرکشی کرد)، در برابر او میایستند.



