رحا مدیا | علیرضا مکتبدار
آنکه دل به زلال اندیشههای روشن سپرده و جانش را در چشمهسار پاکی شسته است، حقیقت را درمییابد و پذیرای آن میشود؛ چراکه حقیقت، چونان گوهر گرانبهایی است که تنها دستهای طهارتیافته توان لمس آن را دارند. حقیقت مقدس است، آسمانی است، و تنها جانهای آینهگون میتوانند انعکاس آن را دریابند.
آن روز که خورشید حقیقت اسلام از افق مکه سر برآورد و پرتوهای زرّینش، تاریکیهای شبگونِ شرک و بتپرستی را در هم شکست، خفاش ان تیرهاندیش، پرتو این فروغ آسمانی را تاب نیاوردند. آنان به سیاهچالهای اندیشههای پوسیده و دخمههای تاریک کفر و جهل پناه بردند، مبادا که نور حقیقت، پرده از چشمان خوابزدهشان بردارد و زنگار جهل را از دلهایشان بزداید. شیطان، چون همدمی مرموز، در گوش اندیشههای بیمارشان نجوا میکرد و با دمیدن در آتش تعصب و تحجر، خشم و کینه آنان را برمیافروخت؛ گویی که میخواست به ضرب دسیسههای خود، آفتاب حقیقت را خاموش کند.
اما خورشید، خاموشی نمیشناسد. پیامبر اکرم، چونان کوهی استوار، برابر طوفان تهدیدها و آزارها ایستاد. نه تطمیع دشمنان، او را از مأموریت آسمانیاش بازداشت و نه تهدیدهای آنها، لرزه بر عزم پولادین او افکند. آنان که در سایهسار این نور پناه میجستند، میدانستند که حقیقت، جانی تازه به آنان بخشیده است. شکوه این حقیقت، برای سران شرک و کفر، چونان آتشی بود که تختهای پوشالیشان را واژگون میساخت و آنان را از اریکه قدرت به خاک زبونی میافکند. مکهای که روزی، میدان جولان ستمگران بود، اکنون در برابر شعاع این خورشید، خاضع و خاکسار بود.
اما در این میان، ستارهای درخشان در آسمان اسلام، شکوهی دیگر به این حقیقت بخشید. بانویی گرانقدر از خانوادهای اصیل، با اندیشهای روشن و دلی به زلالی آینه، نخستین زنی بود که به خورشید ایمان آورد و تمام هستیاش را بهپای این نور ریخت. او نهتنها شعاعی گسترده از نور ایثار و گذشت بر دل تاریخ افکند، بلکه مشعلی فروزان شد که تا ابد، راه مسلمانان را در حمایت و دفاع از دین روشن نگاه خواهد داشت.
خدیجه کبری سلاماللهعلیها، بانویی که آسمان اسلام وامدار شکوه ایثار اوست، اولین ایمانآورنده به پیامبر خاتم (ص) و نخستین بانویی بود که آغوش پرمهرش، خانهای شد برای آرامش پیامبر خدا. او همه داراییاش را، از ثروت مادی تا گوهر عشق و وفاداری، نثار اسلام کرد و گنجی بیپایان برای امت پیامبر به یادگار گذاشت.