نقدی بر دیدگاه صادق‌نیا؛

هوش اخلاقی یا بصیرت دینی؟!

اگر بخواهیم به اصطلاح هوش اخلاقی رنگِ دینی ببخشیم، می‌توان آن را مترادف با واژه‌ی بصیرت دانست. در نگاه اسلام بصیرت داشتن یعنی توانِ تشخیصِ بهترین مصداق در سخت‌ترین شرایط، آن‌هم مبتنی بر اصول ثابت. به نظر می‌رسد بهتر است به‌جای به‌کارگیری اصطلاح هوش اخلاقی که ممکن است مخاطب را در فهم موضوع به خطا مبتلا سازد، از همان واژه‌ی بصیرت استفاده شود.

رحا مدیا | زهرا ابراهیمی

دکتر مهراب صادق‌نیا در یادداشتی تحت عنوان «روحانیان و ضرورت هوش اخلاقی» به نکته‌ی جالبی اشاره می‌کنند و آن نیازمندی افراد به دارا بودن ذهن اخلاقی‌ست. ایشان در ادامه ذهن اخلاقی را امکان به‌کارگیری اصول اخلاقی در رفتار و عمل‌کردها و ارزش‌ها تعریف می‌کنند. همچنین معتقدند برای تشخیص مصادیق خوب و بد اخلاقی، نیازمند هوش اخلاقی هستیم‌ و این ذهن اخلاقی‌ست که چنین امکانی را فراهم می‌آورد.

صادق‌نیا اذعان می‌کند که روحانیان موظفند مصادیق تازه‌ی اخلاقی را به مردم معرفی کنند و توصیه‌های خود را منحصر در فضیلت‌های اخلاقی تاریخی نکنند.

اگرچه یادداشت آقای صادق‌نیا، یادداشت خوبی است؛ اما خلاصه‌کردن مطلب و عدم اشاره به مبانی، منجر به نقص محتوا شده است. برای تکمیل بحث لازم است مواردی مدنظر قرار گیرد از جمله:

۱.اصطلاح هوش اخلاقی می‌تواند صرفا به نوعی توانایی ذهنی و شناختی اشاره کند در حالی که لازم است برای فهم این اصطلاح به مبانی اخلاق یعنی قرآن و سنت هم اشاره نمود. در واقع توانایی ذهنی اخلاقی باید در چهارچوب احکام و شرع تعریف شود و نه صرفا تفسیرهای شخصی.

۲.نکته‌ی دیگری که لازم است در تکمیل یادداشت ایشان بیان شود تا مخاطب دچار سوءبرداشت نگردد این است که اصول اخلاقی ثابت و تغییرناپذیرند و اگرچه مصادیق متناسب با شرایط تغییر می‌کنند اما تکیه‌گاه این مصادیق متغیر همان اصول ثابت است.

۳.اگر بخواهیم به اصطلاح هوش اخلاقی رنگِ دینی ببخشیم، می‌توان آن را مترادف با واژه‌ی بصیرت دانست. در نگاه اسلام بصیرت داشتن یعنی توانِ تشخیصِ بهترین مصداق در سخت‌ترین شرایط، آن‌هم مبتنی بر اصول ثابت. به نظر می‌رسد بهتر است به‌جای به‌کارگیری اصطلاح هوش اخلاقی که ممکن است مخاطب را در فهم موضوع به خطا مبتلا سازد، از همان واژه‌ی بصیرت استفاده شود که به اندازه‌ی کافی در ادبیات دینی به‌کار رفته و مصادیقش ذکر شده است.

۴.هوش اخلاقی‌داشتن نیازمند زمینه است یعنی خودبه‌خود انسان به ذهن اخلاقی نائل نمی‌شود. شناخت عمیق‌ و دقیق آموزه‌های دین و تربیت و تهذیب نفس را می‌توان از مقدمات آن دانست.

۵. آنچه به عمل اخلاقی ارزش می‌بخشد، نیت است. چنانچه انسان با هوش اخلاقی مصداق درستی را تشخیص دهد؛ اما نیتش در انجام عمل الهی نباشد آن عمل ارزش اخلاقی نخواهد داشت.

۶.تصور دارا بودن هوش اخلاقی ممکن است آسیب دور شدن از خرد جمعی را به‌دنبال داشته باشد. بنابراین بهره‌بردن از مشورت و خردجمعی را می‌توان از لوازم لاینفک ذهن و هوش اخلاقی دانست. انسان به واسطه‌ی مشورت می‌تواند تصمیمات درست اخلاقی بگیرد.

guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها